صبح يكشنبه هفته گذشته، مردمي كه از مقابل سفارت آلمان در تهران عبور ميكردند و يا براي انجام امور اداري به آنجا مراجعه كرده بودند، شاهد حادثهاي بودند كه كمتر در دنيا ميتوان مشابه آن را ديد؛ حادثهاي كه به فراخواندن سفير آلمان به وزارت امور خارجه جمهوري اسلامي منجر شد.
قضيه از اين قرار بود كه ضرب و شتم يك خانم 55 ساله ايراني از سوي كارمندان سفارت آلمان در تهران، اعتراض مردم مقابل سفارت را برانگيخت و مردم معترض، وي را در حالي كه بيهوش بود به بيمارستان سينا منتقل كردند.
به گزارش ايسنا، پزشكي قانوني در گزارش خود اشاره كرده است بر اساس شواهد معاينه، شانه راست، ساعد و مچ دست راست و زانوي چپ آسيب ديدهاند و بيمار كه سابقهي عمل جراحي نيز داشته است، دو كبودي در ميان بازوي راست و ساعد راست داشته و دچار كوفتگي در عضلات و بافتهاي نرم شانه راست، ساعد و بازو بوده است. پزشك نيز استفاده از كولار گردن و مچبند را براي وي تجويز كرده است و تقريبا يك هفته بعد در هنگام گفتوگو با خبرنگار ايسنا با اينكه چند روز از ضرب و شتم اين خانم در سفارت آلمان ميگذرد، در چندين جا از دستها و پاهاي وي آثار كبودي وجود دارد.
اما درباره شرح ماجرا، زينت رضا، كه از بستگان اين خانم است ميگويد: « بيرون از سفارت ايستاده بوديم كه همه با شنيدن صداي جيغ متعجب شديم، دو نفر از پسرهايي كه آنجا بودند بالاي ميلههاي در ورودي رفتند و فرياد زدند ماموران در حال كتك زدن خانمي هستند. براي ما چنين موضوعي قابل تصور نبود. مردمي كه مقابل سفارت جمع شده بودند به در سفارت هجوم بردند. يكباره در سفارت باز شد و من از روسري خانم ه. را شناختم. به سمت او دويدم كه ديدم مامور آلماني سفارت دستهاي او را به پشتش برده و در حالي كه بيهوش بود او را از پشت به بيرون از سفارت پرت كردند، مردم او را در حالي كه با صورت زمين ميخورد گرفتند و ماموران سفارت كيف او را به ميان جمعيت پرت كردند.»
بنابر این گزارش خانم ه. اصرار دارد نامش به طور كامل در رسانهها منتشر نشود، زيرا اعضاي خانوادهاش كه در ايران به سر نميبرند از اين موضوع بياطلاعند.
وي ميگويد: « چهارشنبه هفته گذشته، در پي يك سري سوالاتي كه در مورد مسائل سفر خانوادهام داشتم، به سفارت آلمان مراجعه كردم. در قسمت اطلاعات پرسيديم چرا ويزايي كه به آنها داده شده، 31 روزه است كه گفتند حتما مسالهاي مربوط به بيمه است و قرار شد در مراجعهي بعدي همهي مدارك آورده شود. در مراجعهي بعدي كه به سفارت داشتيم، ابتدا فرد ايراني داخل سفارت گفت قانون ورود به سفارت براي استفاده از باجه اطلاعات ساعت 8:30 است كه باز هم صبر كرديم. پس از چند دقيقه همان فرد به آلماني به من گفت " تويي كه Pass آلمان داري بيا تو ببينم" در حالي كه روال نبود از جزئيات كار پرسيده شود. بدون انتقاد، به سوالات او كه خارج از روال معمول بود، پاسخ دادم. قدري منتظر شدم. آن فرد ايراني كارمند سفارت دوباره نزد من آمد و اشاره كرد كه با مامور حفاظت سفارت برويد. من با او همراه شدم و در كمال تعجب او مرا تا در خروجي همراهي كرد. پرسيدم علت اينكه بايد خارج شوم چيست؟ گفت اطلاعات ساعت 10 باز ميشود، شما بيرون برويد. گفتم من تا ساعت 10 منتظر ميمانم. گفتند شما بايد بيرون برويد. پاسخ دادم كه من هنوز با مسوول اين بخش صحبت نكردهام. ضمن اينكه علاوه بر اين مورد، كار ديگري هم دارم كه امروز ميتواند انجام شود كه با تندي گفت براي اينكه من ميگويم شما بايد بيرون برويد.»
وي ميافزايد: « من خواستم اجازه دهند با مسوول اين بخش صحبت كنم. چند لحظهاي نشستم كه آن كارمند ايراني سفارت دوباره آمد و به مامور آلماني بخش حفاظت سفارت اشاره كرد. او به طرف من آمد و گفت وقتها براي صدور ويزا تا شهريورماه پر شده و اصلا نميتواني اينجا بماني، برو بيرون. من خواستم اجازه دهند تا با مسوول بخش مربوطه صحبت كنم. بعد از 10 دقيقه همان فرد آمد و گفت اطلاعات به من زنگ زده و گفته كار شما انجام نميشود. شما بايد بيرون برويد. پاسخ دادم اطلاعات هنوز باز نشده و آنها هم هنوز از روال كار من اطلاع ندارند. در اين لحظه فرد ديگري به من گفت اين دو نفر با شما لج كردهاند. روز بعد بياييد، من كار شما را انجام ميدهم.»
وي در تشريح حادثه آن روز ادامه ميدهد: « همان لحظه مامور آلماني آمد و با تندي گفت اگر بيرون نرويد حملهي فيزيكي ميكنم. گفتم من مريضم و حركتي هم نكردهام كه شما بخواهيد به من حملهي فيزيكي كنيد. چنان با تندي صحبت كرد كه خانم ديگري هم كه آنجا بود به آلماني به او گفت او كاري نكرده است كه بخواهيد خشونت بدني داشته باشيد و اجازه نداريد به او دست بزنيد. اما پليس آلماني يكباره به من حمله كرد. در حالي كه روي صندلي نشسته بودم دست مرا گرفت و بلند كرد. چنان با خشونت به دست من فشار آورد كه ديدم مچ دستم از جاي خود بيرون آمده است. دو بار جيغ كشيدم و ديگر اصلا نفهميدم كه چه اتفاقي افتاد.»
مرور خاطرات آن روز براي خانم ه- آنچنان غمانگيز است كه در طول اين گفتوگو چند بار به گريه ميافتد.
او ميگويد: « هر وقت آن لحظات به ذهنم ميآيد حالم بسيار بد ميشود. تنها هم كه نشستهام از ناراحتي گريه ميكنم ...»
بغض راه گلويش را ميبندند و خانم رضا، از بستگان و شاهد اين حادثه به تشريح ادامه اتفاق آن روز ميپردازد.
وي ميگويد: « شبها وقتي با هم مينشينيم يكباره ياد آن روز ميافتيم و اعصابم به هم ميريزد و در سكوت گريه ميكنيم.»
رضا ادامه ميدهد: « ب.ه . حدود 22 سال در آلمان اقامت داشته است و 6 سال است كه به تهران رفت و آمد دارد. در مراجعاتي كه داشتهايم بارها شاهد برخورد بد و ناشايست ماموران سفارت آلمان بودهايم. مردم بايد در محيط باغ سفارت آلمان زمستان در سرما و تابستان در گرما مدتها انتظار بكشند.»
وي با اشاره به حوادثي كه در سفارت آلمان براي آنها رخ داد، ميافزايد: « قطعا دوربينهاي سفارت تمام اين صحنهها را فيلمبرداري كرده است. ما كه بيرون از سفارت بوديم با شنيدن صداي جيغ متعجب شديم كه دو نفر از پسرهايي كه آنجا بودند بالاي ميلههاي در ورودي رفتند و فرياد زدند ماموران در حال كتك زدن خانمي هستند. براي ما چنين موضوعي قابل تصور نبود. مردمي كه مقابل سفارت جمع شده بودند به در سفارت هجوم بردند. يكباره در سفارت باز شد و من از روسري خانم او را شناختم. به سمت او دويدم كه ديدم دستهاي او را به پشتش بردهاند؛ در حالي كه او بيهوش بود و از پشت او را پرت كردند كه مردم او را با صورت گرفتند و بعد زمين خورد. كيف او را به ميان جمعيت پرت كردند. مردم بسيار ناراحت شده بودند و فضاي ملتهبي ايجاد شده بود. مردم براي اعتراض مقابل در سفارت رفتند ولي آنها در را بستند و به داخل اتاقهايشان رفتند.»
وي ادامه ميدهد: « مردم و پليس ديپلماتيك كمك كردند كه ما وي را با اورژانس به بيمارستان برسانيم.»
رضا همچنين خاطرنشان ميكند: «حدود 20 دقيقه مقابل سفارت اعتراضها ادامه داشت و مردم از اقدام آنها متحير بودند. اگر سر ايشان زمين ميخورد چه اتفاقي ميافتاد؟ آيا مسوولان سفارت فريادها و گريههاي من و مردم مقابل سفارت را نميشنيدند؟ آنها كه دم از حقوق بشر ميزنند و مدعي دفاع از حقوق مردم هستند چطور يك نفرشات در سفارت را باز نكرد كه بگويد اصلا علت اين سر و صداها و ناراحتي مردم چيست؟ آنها كه ميدانستند اورژانس آمده اصلا نپرسيدند اين خانم را كجا بردند؟ آنها چه ادلهاي براي اين كارهايشان دارند؟ مگر ميشود نفهميده باشند؟»
وي در بيان ماجرا اضافه ميكند: « مردم اطراف سفارت به آنجا آمدند و يك خانم مسن از ناراحتي خود را ميزد. چنان اين موضوع برايم دور از تصور است كه با خود فكر ميكنم كه آيا ما بر سر صحنه ساخت فيلمي بوديم. خانمها فرياد ميزدند كه او را كشتيد.»
خانم رضا ميافزايد: «من همانجا بيرون سفارت فرياد زدم آيا اين انسانيت است؟ آيا اين رفتار مبتني بر حقوق بشر است؟ مطمئن باشيد ما از اين اقدام شما نخواهيم گذشت.»
وي ميگويد: « جسم را ميتوان درمان كرد اما چه ابزاري براي درمان روح وي و ما وجود دارد كه در آنجا با اين صحنهها مواجه شديم؟ چه ابزاري براي آن پيرزني بود كه دائم در صورتش ميزد و فرياد ميزد كشتيدش؟ آيا پاسخي به اين موارد دارند؟»
وي ميگويد: « وقتي براي انجام معاينات به پزشكي قانوني رفتيم از اينكه وي دچار چنين آسيبهايي در آنجا شده بود تعجب ميكردند. پزشك جاي كبوديها را در دستها و پاهاي ايشان ديد و ميپرسيد خانم چه كساني اين كار را با شما كردهاند؟
رضا اضافه ميكند: « هر بار كه به اين سفارت ميروم از اينكه با انسانهايي كه به آنجا مراجعه ميكنند رفتارهاي نادرست ميشود متاثر ميشوم. ديدن اين صحنهها براي من بسيار عجيب است؛ آن هم در كشوري كه دم از تمدن و پيشرفت ميزنند.»
خانم هـ نيز در ادامه گفتوگوي خود با ايسنا ميگويد: « معلم آلماني سفارت چنان ناراحت و خشمگين شده بود كه تلاش ميكرد به ما كمك كند. او گفت اين موضوع را به اطلاع سفير رسانده است. سفير به او گفته است كه به او اطلاع دادهاند كه اين زن به ما (ماموران سفارت) حمله كرده است و معلم آلماني به او پاسخ داده است كه اگر او حمله هم كرده بود بايد او را تا در خروجي ميآورديد و در را ميبستيد. براي من سوال است كه چرا اين آقا او را پرت كرده است؟»
ب . هـ تاكيد ميكند: « من هيچ حركت مبتني بر خشونت حتي خشونت كلامي نداشتم. نميتوانم بفهممم چرا آنها چنين اقدامي انجام دادند و مرا پرت كردند؟ چرا بايد با مراجعان چنان خصومتي وجود داشته باشد كه آخرين پاسخشان اين باشد كه «برويد، آنها با شما لج كردهاند، فردا مراجعه كنيد!»»
وي ميگويد: « رفتار مسوولان سفارت نه قابل بخشش است و نه قابل توجيه. اين رفتار آنها براي من جاي تاسف دارد. من ديد خوبي به آلمان داشتم؛ چون حدود 22 سال است كه در آنجا زندگي كرده بودم. همواره از آلمان با رويكرد مثبتي دفاع ميكردم. اما امروز نميدانم به مردمي كه هميشه در مقابل آنها از آلمان دفاع ميكردم چه پاسخي بدهم. همه به من ميگفتند آلمانيها سرد و خشن هستند. من ميگفتم اينگونه نيست، اما امروز نميدانم چگونه به اين سوال پاسخ دهم و به دوستان و آشنايان خود چه بگويم؟ سه روز بعد از اين اتفاق يكي از كارمندان سفارت تماسي با من گرفت. از او پرسيدم اگر چنين رفتاري با يك تبعه آلماني ميشد چه ميكرديد؟ گفت "هيچ پاسخي به اين سوال شما ندارم." از او پرسيدم "شما كه كوچكترين رفتار خلاف حقوق بشري را در بوق و كرنا ميكنيد در ربطه با رفتارهاي نادرستي كه با مردم در اين سفارت ميشود، چه پاسخي داريد؟ گفت: " نميدانم چه پاسخي دهم. شما سوالهاي سختي از من ميكنيد." به او گفتم اگر چنين اتفاقي در آلمان رخ ميداد اين موضوع خبر اول تمام رسانههاي شما بود. چرا فقط بلديد مسائل ديگران را بزرگ كنيد؟ آيا شما حوادثي را كه در حياط سفارت شما رخ داد نديديد؟ آيا اين حوادث در دوربينهاي شما ضبط نشده است؟»
خانم هـ ميگويد: « من به لحاظ جسمي مشكل دارم و دكترها به من بسيار سفارش كردهاند در راه رفتن هم بسيار رعايت كنم. حتي قبل از برخورد و حملهي آنها اين موضوع را به آنها تذكر دادم كه من شكل جسمي دارم. حتي همان زمان كه جيغ ميزدم هم همين موضوع را به آنها گفتم. اما او دستش را چنان در بازو و مچ من فشار داد كه از درد بيهوش شدم. ميگويند من به سمت او حمله كرده بودم. آيا قابل تصور است فردي كه لگن پروتز دارد بتواند وارد درگيري شود. نميدانم چگونه به خود اجازه ميدهند اين دروغها را بگويند! »
همچنين فيضالله بيگي، وكيل ب ـ هـ در اين رابطه به ايسنا ميگويد:« موكلم به لحاظ روحي وضعيت بسيار بدي داشته است و به لحاظ جسمي نيز آسيب ديده. شكواييهاي تنظيم شده و پرونده در دادسراي كاركنان دولت تشكيل شده است.»
وي تاكيد ميكند كه اين پرونده را تا زمان نتيجه گرفتن آن پيگيري ميكند و ميگويد: « در شكواييه سفير و كارمندان آلماني و ايراني را خطاب قرار دادهايم.»
بيگي تصريح ميكند: « تا زماني كه وزارت امور خارجه اين موضوع را پيگيري نكرده بود سفارت اصلا اهميتي به اين موضوع نميداد. اقدام آنها در بحث دفاع مشروع هم قابل توجيه نيست. اين خانم از لحاظ بدني مشكل دارد و قابليت انجام درگيري هم ندارد.»
خبرگزاري دانشجويان ايران و ديگر محافل خبري و مردم، منتظر شنيدن نتايج اين پيگيري هستند.
|