وقوع بلایای طبیعی، همانند سیل و زلزله، توفان و گردباد اغلب موارد تأثیرات مخربی بر سکونتگاههای انسانی باقی گذارده و تلفات سنگینی بر ساکنان آنها وارد ساخته است و ساختمان ها، زیرساخت ها را نابود و عوارض اقتصادی و اجتماعی پردامنهای بر جوامع و کشورها تحمیل کرده است. آسیب پذیری سکونتگاه های انسانی نسبت به بلایای طبیعی، در نتیجه تمرکز جمعیت و فعالیت های اقتصادی در نواحی وسیع و متراکم وضعیت نابسامان و بیقاعده سکونتگاههای ساکنان کم درآمد نواحی شهری و روستایی، همواره افزایش یافته است. در واقع، دامنه خسارتی که یک سانحه پدید میآورد، تنها وابسته به قدرت ویرانگری آن نیست.
این میزان برای مثال به وضعیت سازههای زیرساختی که در معرض سانحه قرار میگیرد، نیز وابسته است. در بسیاری از کشورهای در حال توسعه که با تمرکز شدید جمعیت، حصیرآبادها، محلههای فقیرنشین و حاشیه نشین مشخص میشوند، یک سانحه طبیعی، میتواند حتی در جایی که تأثیرات اولیه آن چندان جدی نبوده است، به فاجعه بینجامد. این در حالی است که همواره همواره در سراسر تاریخ شناخته شده اش با نیروها و رویدادهای طبیعی چون سیل، زلزله و مسائلی از این قبیل درگیر بوده و خسارتها و صدمات بسیاری را تحمل کرده است. لیکن با همه پیشرفتهایی که کرده، به دلیل آگاهی ناکافی، همچنین به لحاظ محدودیت امکانات لازم تا کنون نتوانسته کنترلهای مطلوب را برای پیشگیری کامل از بلایای طبیعی تدارک نماید. از طرفی، باید توجه داشته باشیم، شدت بروز پدیدههای طبیعی نیست که به عنوان یک فاجعه تلقی میشود، بلکه ضایعات بزرگ مادی ناشی از آنهاست.
شدت و فراوانی این بلایای طبیعی هر قدر بیشتر باشد، به طور حتم میزان تلفات انسانی و خسارت های جانی و مالی نیز بیشتر می شود؛ هرچند انسان در کنترل همه رخدادهای طبیعی عاجز است، میتواند با کنترل آن با هوشمندی از شدت فاجعه بکاهد و البته درست است که در انجام این کار از نظر اقتصادی متحمل هزینههایی می شود؛ برای نمونه، در دسامبر سال 1947 در شهر «های چانگ» چین، نشانه های وقوع زلزله به وسیله دانشمندان دریافت و این نتیجه به دست آمد که شهر تخلیه شود. به همین سبب، خسارات جانی به بار نیامد، ولی هجده ماه بعد در زلزلهای که در همین شهر روی داد، 750000 نفر کشته شدند. جالب اینکه در پیش بینی اولیه، ده هزار متخصص حرفهای و هزار فرد غیر حرفهای فعالیت میکردند. بدین ترتیب، سازمانی برای پیش بینی و از سر گذراندن چنین بحرانهایی لازم است.
در هنگام زلزله، ما با پارامترهاي نامعين و متفاوتي روبه رو هستيم که يكي از مهمترين آنها، رفتارهاي انساني است؛ يعني تحليل شبكه كه شامل برآورد عرضه و تقاضا و سپس بهره گيري از عرضه پاسخگويي به تقاضاست. در همه مراحل، نياز به شناخت رفتارهاي انساني دارد. پس از زلزله، برخی افراد در سطح شبکه حرکت کرده، برای نجات و برقراری نظم کمک میکنند و عدهای دیگر به عنوان افراد آسیب دیده، برای آگاهی از وضعیت خانواده، تخلیه شهر و با کمک رسانی، از سطح شبکه استفاده خواهند کرد.
از مسائل مهم نگراني مردم در هنگام زلزله، آگاهی از وضعيت اعضاي خانواده آنهاست. در طول روز شمار بسیاری از بچهها به عنوان دانش آموز در مدارس يا در مهدكودكها هستند. مطمئناً آگاهی از وضعيت اين كودكان و نوجوانان و كمك به آنها مشكلات ترافيكي بسیاري را ايجاد ميكند.
در شبكه حمل و نقل و ارزيابي آن با چند گروه از افراد روبه رو خواهيم بود؛
- نخستين آنها رانندگاني هستند كه در هنگام بروز زلزله در سطح شبكه راهها در حال رانندگي هستند که وسیله نقلیه آنها نيز به نوعي ميتواند سبب بستن راه ها شود. - دومين گروه مردمي هستند كه پس از بروز زلزله، از شبكه با وسيله خود يا بدون آن براي آگاهی از وضعيت خانواده و یا تخليه آنها و يا كمك رساني به دیگر مردم بهره مي برند. - سومين گروه، نيروهاي انتظامی هستند كه بايد ترافيك شبكه را پس از زلزله كنترل كنند و در باز كردن راه و اختصاص آن به نيروهاي امدادي، كمك کنند. - چهارمين گروه نيروهاي امدادي هستند كه براي انجام مأموريت خود از شبكه استفاده ميكنند. - پنجمين گروه نيز نيروهاي مديريت بحران در مسأله کمک رسانی هستند |