از حکایت دبیر خلیفه عباسی تا ماجرای خبرنگاران ایرانی

       

 از حکایت دبیر خلیفه عباسی تا ماجرای خبرنگاران ایرانی

سايت سونی کارت بيست     شماره خبر : 2697    خوانده شده : 4726 مرتبه     انتشار : 18/5/1389    ساعت : 01:43


    نظامی عروضی ، صاحب اثر ماندگار "چهارمقاله" ، نوشتاری دارد که بی مناسبت نیست ، به مناسبت روز خبرنگار ، مروری بر آن داشته باشیم و اندکی در حکایت پرمعنایش درنگ کنیم و ای کاش ، صاحب منصبان ، بیش از دیگران ، سهامدار تفکر در این داستان آموزنده باشند .

نظامی می نویسد:

هر صناعت كه تعلق به تفكر دارد صاحب صناعت بايد كه فارغ دل و مرفه باشد كه اگر به خلاف اين بود سهام فكر او متلاشي شود و بر هدف صواب به جمع نيايد.4 زيرا كه جز به جمعيت خاطر به چنان كلمات باز نتواند خورد.

آورده‌اند كه:

يكي از دبيران خلفاي بني عباس به والي مصر نامه اي مي نوشت و خاطر جمع كرده بود و در بحر فكرت غرق شده و سخن مي پرداخت چون در ثمين و ماء معين

ناگاه كنيزكش از در درآمد و گفت : «آرد نماند.»

دبير چنان شوريده طبع و پريشان خاطر گشت كه آن سياقت سخن از دست بداد و بدان صفت منفعل شد كه در نامه بنوشت كه: «آرد نماند» چنان كه آن نامه را تمام كرد و پيش خيلفه فرستاد و از اين كلمه كه نوشته بود هيچ خبر نداشت .

چون نامه به خليفه رسيد و مطالعه كرد چون بدان كلمه رسيد حيران فرو ماند و خاطرش آن را به هيچ حمل نتوانست كرد كه سخت بيگانه بود.

كس فرستاد و دبير را بخواند و آن حال باز پرسيد. دبيرخجل گشت و براستي آن واقعه را در ميان نهاد

.خليفه عظيم عجب داشت و گفت:«دريغ باشد خاطر چون شما بلغا را به دست غوغاي ما يحتاج بازدادن.» و اسباب ترفيه او چنان فرمود كه امثال آن كلمه ديگر هرگز به غور گوش او فرو نشد.

... و حالا حکایت روزنامه نگاران ایرانی است که علاوه بر آن که در دغدغه معیشت با تمام مردم ایران همسانند ، در میانه استرس و خط قرمزها و این را بنویس و آن را ننویس و پیگرد و خودسانسوری و دگر سانسوری ، کار می کنند و هر کدام از این ها از آن "آرد نماند" سهمگین تر و فکر آزار ترند و چه نیکوست که صاحب منصبان ما نیز همانند ماجرای بالا ، صاحبان اندیشه و قلم را درک کنند و اگر اسباب آسایش آنان را فراهم نمی سازند ، دستکم ، ناآرامی خاطرشان را موجب نشوند.