دعای مرد فقیر (حکایت)

       

 دعای مرد فقیر (حکایت)

سايت سونی کارت بيست     شماره خبر : 2975    خوانده شده : 4200 مرتبه     انتشار : 25/4/1390    ساعت : 01:15


    آورده اند که ملک صالح که از صلحای پادشاهان عراق بود، شب ها با یک غلام بیرون آمدی و در مساجد و مقابر و مزارها گشتی و احوال هر کس تفحص کردی.

شبی در سرمای زمستان می گشت. به مسجدی رسید. درویشی را دید که از برهنگی و سرمای زمستان می گفت: " الهی اگر در قیامت، این پادشاهان غافل که نعمت تو را سرمایه حظوظ نفس و هوی ساخته و از احوال ضعیفان غافل شده اند به بهشت راه دهی به عزت و جلال تو که من قدم در بهشت ننهم. "

ملک صالح جامه با یک بدره زر پیش درویش نهاد و بگریست.


منبع: مأوی - نشریه داخلی قوه قضاییه
به نقل از کتاب ذخیره الملوک، نوشته میرسید علی بن شهاب الدین همدانی- قرن هشتم هجری