فرهنگ های ما ایرانی های بی .....

       

 فرهنگ های ما ایرانی های بی .....

سايت سونی کارت بيست     شماره خبر : 3077    خوانده شده : 4646 مرتبه     انتشار : 26/6/1390    ساعت : 04:37


    متاسفانه فرهنگ عمومی ما شهروندان ایرانی روز به روز به سمت بی اخلاقی ، کثیفی ، دو روئی ، ضد دینی و ضد قانونی سوق پیدا میکند و بدون اینکه تلاشی برای بهبود خود کنیم همواره در حال فحاشی به آخوند و حکومت هستیم و افراط و تفریط در بدترین حالات ممکن ، جزئی از عملکرد روزانه ماست

 
در این مقاله فقط قسمتی از فرهنگ های زشت روزانه ما عنوان شده است که اگر کسی بخواهد این مقاله را گسترش دهد شاید به عددی نزدیک به 100 مورد برسد
 
1. دروغ ، دروغ
دروغ جزئی از شخصیت ما شده است حتی اگر بخواهیم یک بستنی بخریم اگر موقعیتش پیش بیاید یک دروغ به مغازه دار میگوئیم یا او به ما دروغ میگوید ، در اداره دارائی شما دروغگو فرض میشوید مگر آنکه خلافش به سختی ثابت شود حالا هر چه این معامله و مبلغ بزرگتر تعدد دروغگوئی بیشتر میشود و این فرهنگ زشت تا جائی گسترش میابد که افرادی در رسانه ملی و جلوی چشم میلیون ها نفر دروغ میگویند و گاهی همه میدانند این حرف دروغ است اما کسی اعتراض نمیکند چون خود ما به رئیسمان یا مشتری دروغ میگوئیم فرزندمان به مادرش و همسرمان به ما ، معلم به مدیر و دانش آموز به معلم و خلاصه قومی شده ایم دشمن خدا
 
2. غیبت و دخالت در امور خصوصی دیگران
یکی از سوژه های اصلی محاورات که به شدت بین مردم مرسوم شده است عمل زشت غیبت و تهمت می باشد. این روزها زمانی که افراد همدیگر را ملاقات می کنند و یا در میهمانی ها حاضر میشوند عملاً حرفی جز غیبت کردن در مورد دیگران ندارند و تهمت چاشنی غیبت ماست و با هیجان کامل به این کار مبادرت می کنیم. برخی هم به خود اجازه میدهند در حریم خصوصی ترین مسائل دیگران وارد شوند و به امر و نهی و دخالتهای بی مورد بپردازند.
 
3. عدم رعایت حق عابرین پیاده و سواره
در اکثر نقاط دنیا دیدن یک عابر پیاده در خیابان به معنای فرمان ایست و احتیاط برای راننده مقابل است در صورتیکه در ایران برخی رانندگان به محض دیدن عابر پیاده سرعت خود را بیشتر نموده و بدون لحاظ کردن مسائل ایمنی و حق تقدم با بی رحمی تمام و با ایجاد رعب و وحشت برای عابرین پیاده به مسیر خود ادامه میدهند.
 
4. حفظ نشانه های نو بودن کالا
همسایه تان اتومبیلی نو خریداری کرده اما بعد از سپری شدن چند ماه هنوز برچسب شماره اولیه که بصورت تکه کاغذی روی شیشه جلو چسبیده است را جدا نکرده و حتی فومهایی که بصورت ضربه گیر در اطراف دربهای ماشین نصب شده است کماکان وجود دارند. دوستتان نیز بعد از گذشت یک یکماه هنوز برچسب روی نمایشگر گوشی موبایل جدیدش را جدا نکرده!
 
5. تنبلی و از زیر کار در رفتن
متوسط ساعت مفید کار در ایران کمتر از یک ساعت و سی دقیقه میباشد که دلیل آن نبودن فرهنگ کار، فقدان انگیزه، تنبلی و بی مسئولیتی افراد است. این امر باعث نارضایتی ارباب رجوع، پایین آمدن کارایی و بهره وری و در کل کاهش پیشرفت ملی خواهد شد. در اغلب شرکتها، ادارات و سازمانها اینگونه باب شده که کسی زرنگ و با ذکاوت است که تا حد امکان از انجام مسئولیتهایش شانه خالی کند و کم کاری را استراتژی اصلیش بداند و در عین حال حقوق و مزایایش را بصورت تمام و کمال دریافت نماید. کارمندان هیچ تلاشی در راستای بالابردن کیفیت و راندمان شرکت انجام نداده و در عین حال انتظار بالا رفتن درآمد خود را دارند. به ارباب رجوع کمتر احترام گذارده میشود و طلبکارانه با وی برخورد میشود.
 
5. تجمل گرایی و مصرفی شدن
امروزه شاهد آن هستیم که جامعه با سرعتی باور نکردنی به سوی مصرفی شدن در حال حرکت است. افراد بجای سرمایه گذاری پول خود در مکان مناسب و برای تولید بیشتر و اشتغال زایی ملی، ترجیح میدهند با خرید اتومبیلهای گران و کالاهای لوکس مانند موبايل ، ظاهری با پرستيژ کسب نموده و اعتبار خود را در بین اطرافیانشان بالا ببرند. چشم و هم چشمی های فراوان، گرفتار وامها و قرضهای سنگین شدن و استرس از جمله پیامدهای این مسئله است. اکثر مردم خوشبختی را در تجملات و برتری مالی می دانند و بین نیازها و خواسته هایشان تمایزی قائل نمی شوند. مسابقات و رالی خرید غیر ضرور امری ناپسند ولی متداول در جامعه ایرانی است.
 
6. فقدان فرهنگ تشکر و احترام و ادب
از کوچه و خیابان گرفته تا دانشگاه و محل کار و اماکن عمومی، کمتر شاهد شنیده شدن جملاتی مانند شما بفرمائید ، "از لطف شما ممنونم"، "خواهش میکنم"، "اختیار دارید"، "تمنا می کنم"، "بفرمایید"، "بزرگوارید"، … هستیم. بجای آن فضای تهمت ، دروغ ، زیرآب زنی، استفاده از الفاظ ناشایست، بی حرمتی به افراد مسن، به سخره گرفتن افراد و قومیت ها ، بالا بردن تن صدا، شوخی های جنسی و...… امری متداول شده است. مردم باید بیاموزند احترام به دیگران، احترام به هویت ملی یک کشور محسوب میشود. اگر افراد یک مملکت به یکدیگر احترام نگذارند چگونه میتوانند انتظار کسب احترام از ملتهای دیگر را داشته باشند؟!
 
7. عدم رعایت نظافت شخصی و شهری
احتیاج به توضیح ندارد که متاسفانه نظافت شخصی و اجتماعی از طرف برخی افراد جامعه رعایت نمیگردد. از طرز لباس پوشیدن تا بوی بدن و دهان و آرایش موها گرفته تا ریختن زباله در محیطهای شهری و تفریحی اهم موارد عدم رعایت نظافت است.
 
8. درگیری در صف و نوبت
صف ها هرکجا و به هر علتی که تشکیل شوند معمولاً تبدیل به جولانگاه بی نظمی، درگیری، فحاشی و هتاکی عده ای از افراد به اصطلاح "زرنگ" خواهند شد. حفظ نظم و ترتیب در صف نشان دهنده بالا بودن رتبه اجتماعی و فرهنگ کسانی است که در صف حضور دارند. متاسفانه شاهد آن هستیم که در برخی امور مذهبی و خیریه مانند سرو غذای نذری نیز چنین بی نظمی ها و زد و خوردهایی بوجود می آیند. احتمالاً باید برخورد کرده باشید در مجالس عروسی گاهی زمان سرو شام جمعیت با چه سرعتی به سمت میز شام هجوم می آورند!
 
9. پرورش اندام برای رعب و ترس
شاید دیده باشید پسرانی که با اندامهای پرورش یافته و عضلانی درحالی که بازو و سینه های خود را در معرض نمایش گذاشته اند با چهره ای مهاجم و آماده درگیری در همه جا پرسه می زنند! آنها با نگاه خود اطرافیانشان را به مبارزه می طلبند! چه نکوهیده است زمانی که برخی افراد انگیزه های اصلی ورزش و تناسب را فراموش کرده و صرفاً برای عرض اندام، قلدری و جلب توجه در سطح جامعه اقدام به حجیم کردن عضلات خود می کنند.
 
10. اسراف، اسراف، اسراف!
اسراف یعنی زیاده روی در مصرف، بیهوده مصرف کردن، بیش از نیاز مصرف کردن، مصرف کنترل نشده، دور ریختن چیزی که میتوان از آن استفاده کرد. کافیست با محاسباتی ابتدایی متوجه شوید که میزان اسرافی که در کشور به عناوین مختلف همه روز در حال انجام است اگر جلوگیری می شد، چه میزان در صرفه جویی خانوادگی و ملی اثر می گذاشت و مشکلات چه تعداد از مردم حل می شد
 
بیاد حدیثی افتادم نقل به مضمون از ائمه معصومین علیه السلام که میفرمایند هنگام وضو ملکی که ظلم را مینویسد اسراف وضو گیرنده را مینویسد همان گونه که ظلم ظالم را مینویسد
راستی هفته ای چند بار از ظلم حکومت برای دیگران سخنرانی کارشناسانه !! میکنیم در حالیکه خودمان در موارد گوناگون از ظالمترین ها هستیم
 
11. بی رحمی
خدا نکند که کار کسی به کسی گير کند قانون همان قانون جنگل است همواره حس میکنیم اگر نخوریم ما را میخورند اگر نکشیم ما را میکشند پس اگر کسی لب پرتگاه گیر کرده است بجای آنکه دستش را بگیریم یک لگد به او میزنیم تا پرتاب شود ته دره گرفتاری ، اگر زن و مردی کارشان به طلاق بکشد زن تمام هزار سکه مهرش را دانه به دانه طلب میکند بدون کوچکترین رحم و گذشتی و حس هم میکند حق شرعی و قانونی اش است و باید مرد را کاملا له کند ، در جائی دیگر اداره برق بخاطر بدهی بیمارستان ، برق را قطع میکند و دهها بیمار در اتاق عمل و زیر دستگاههای حیاتی با مرگ دست و پنجه نرم میکنند و آنطرفتر بیمارستانی از ترس بدهی بیمار بی پولش را در بیابان رها میکند و اینگونه داستانها تکرار مکررات میشود و ما هنوز خیلی رو داریم که انتظار داریم خدا به ما قوم افراط و تفریط و بی رحمی رحم کند