اسنادی بر رد نظر برخی از اهل سنت در عدم جواز لعنت بر یزید لعنت الله علیه از خود اهل سنت

       

 اسنادی بر رد نظر برخی از اهل سنت در عدم جواز لعنت بر یزید لعنت الله علیه از خود اهل سنت

سايت سونی کارت بيست     شماره خبر : 3198    خوانده شده : 4524 مرتبه     انتشار : 21/9/1390    ساعت : 23:22


    

برخی از علمای ناآگاه اهل سنت لعن بر یزید ملعون که فسق و جنایات او از جمله شهادت امام حسین و یارانش و اسارت اهل بیتش ، حمله به مدینه و قتل عام مردم آن و تجاوز به نوامیس مسلمین که به واقعه حره معروف است ، حمله به مکه و آتش زدن کعبه و فسادهای اخلاقی او که شهره عام خاص بوده را مجاز نمیدانند و معتقدند لعن بر انسان فقط مخصوص خداست و بنده حق ندارد بنده دیگری را لعنت کند حتی اگر آن ملعون کسی چون شمر و یزید باشد !!!!! و برخی دیگر که ناآگاهی آنها دیگر ناآگاهی و سطحی نگری نیست بلکه به درجه حماقت و کوردلی رسیده است معتقدند یزید امیرالمومنین و خلیفه وقت بوده است و امام حسین حق نداشته بر علیه خلیفه بشورد و قیام کند پس خلیفه حکم شرعی داده که فرد مخالف را بکشند و قتل حسین به حق و مشروع بوده است !!!!!

 
این عقاید پوچ که بیشتر نشات گرفته از تفکرات سطحی و مضحک فرقه گمراه و ساخته دست انگلیسی ها یعنی وهابیت است اینگونه بیان میکنند که در برابر حاکم فاسق دائم الخمر میمون باز خونخواری چون یزید ، عامه مسلمین که هیچ حتی امام معصوم و نواده پیامبر هم حق اعتراض نداشته است و معلوم نیست در چنین تفکری جایگاه رفیع امر به معروف و نهی از منکر کجاست و چه منکری بالاتر از اعمال یزید باید اتفاق بیافتد تا کفر و فسق کسی آشکار شده و مستحق نهی از منکر گردد
 
حال آیا با اینکه علمای بزرگ و قدمای اهل سنت لعنت بر یزید را تاکید داشته اند چگونه است که برخی ناآگاهان در دنیای آگاه امروز خود را به سطحی نگری و حماقت زده اند و چنین حقیقت آشکاری را انکار میکنند
 
در زیر برخی از نظرات علمای بزرگ اهل سنت در مورد جواز لعنت بر یزید ستمکار برای آگاهی نسل جوان اهل تسنن آورده شده است
 
شوكانى در كتاب «نيل الاوطار»


شوكانى در كتاب «نيل الاوطار»در رد بعضى از سخنوران دربارى مى‏گويد: به تحقيق عده‏اى از اهل‏علم افراط ورزيده، چنان حكم كردند كه: «حسين(ع)نوه پيامبر كه خداوند از او راضى باشد. نافرمانى‏يك آدم دائم الخمر را كرده و حرمت‏شريعت‏يزيد بن معاويه را هتك‏كرده است.» خداوند لعنتشان كند، چه سخنان عجيبى كه از شنيدن‏آنها مو بر بدن انسان راست مى‏گردد.

تفتازانى در كتاب «شرح العقايد»
تفتازانى در كتاب «شرح العقايد» مى‏نويسد:حقيقت اين است كه رضايت‏يزيد به قتل حسين(ع)و شاد شدن اوبدان خبر و اهانت كردنش به اهل‏بيت پيامبر(ص)از اخبارى است كه‏در معنى متواتر است; هر چند تفاصيل آن متواتر نيست. درباره‏مقام يزيد بلكه درباره ايمان او كه لعنت‏خدا بر او و يارانش‏باد. توافقى نداريم.

جاحظ

جاحظ مى‏گويد: منكراتى كه يزيد انجام داد، يعنى قتل حسين(ع)وبه اسارت گرفتن زن و فرزند او و ترساندن اهل مدينه و منهدم‏ساختن كعبه، همه اينها بر فسق و قساوت و كينه و نفاق و خروج ازايمان او دلالت مى‏كند.
بنابراين، يزيد فاسق و ملعون است و كسى كه از لعن او جلوگيرى‏كند، نيز ملعون است.

ابن حجر هيثمى مكى در كتاب «الصواعق المحرقه‏»
ابن حجر هيثمى مكى در كتاب «الصواعق المحرقه‏» مى‏نويسد: پسرامام حنبل در مورد لعن يزيد از وى پرسيد. احمد در جواب گفت: چگونه لعنت نشود كسى كه خداوند او را در قرآن لعن كرده است.
آنجا كه مى‏فرمايد: «فصل عسيتم ان توليتم ان تفسدوا فى الارض و تقطعوا ارحامكم‏اولئك الذين لعنهم‏الله‏» و چه مفاسدى و قطع رحمى از آنچه يزيدانجام داد، بالاتر است؟!

عبدالرزاق مقرم در كتاب «مقتل الحسين‏»
عبدالرزاق مقرم در كتاب «مقتل الحسين‏» مى‏گويد: به تحقيق‏گروهى از علما از جمله قاضى ابويعلى و حافظ ابن الجوزى وتفتازانى و سيوطى در مورد كفر يزيد نظر قطعى داده‏اند و باصداقت تمام لعن او را جايز شمرده‏اند.
مولف كتاب «شذرات الذهب‏» مى‏نويسد: در مورد لعن يزيد، احمدبن حنبل دو قول دارد كه در يكى تلويح و در ديگرى تصريح به لعن‏او مى‏كند. مالك و ابوحنيفه نيز هر كدام هم‏تلويحا و هم تصريحايزيد را لعنت كرده‏اند; و به راستى چرا اين‏گونه نباشد و حال‏آنكه او فردى قمار باز و دائم الخمر بود.

شيخ محمد عبده

شيخ محمد عبده مى‏گويد: هنگامى كه در دنيا حكومت عادلى وجوددارد كه هدف آن اقامه شرع و حدود الهى است و در برابر آن‏حكومتى ستمگر است كه مى‏خواهد حكومت عدل را تعطيل كند، بر هرفرد مسلمانى كمك كردن حكومت عدل واجب است; و از همين باب است‏انقلاب امام حسين كه در برابر حكومت‏يزيد كه خدا او را خواركند. ايستاد.

سبط بن جوزى
از سبط بن جوزى در مورد لعن يزيد پرسيده شد. او در جواب گفت: احمد حنبل لعن او را تجويز كرده است، ما نيز به خاطر جناياتى‏كه درباره پسر دختر رسول خدا مرتكب شد، او را دوست نداريم; واگر كسى به اين حد راضى نمى‏شود، ما هم مى‏گوييم اصل، لعنت كردن‏يزيد است.

امام شافعى
حادثه كربلا چنان در قلوب نفوذ كرد كه بسيارى از بزرگان اهل‏تسنن آن را در قالب شعر مطرح ساخته، اندوه خويش را ابرازكردند. امام شافعى كه در دوستى اهل‏بيت زبانزد است. درباره‏نهضت كربلا چنين سروده است:
قتيل بلا جرم كان قميصه صبيغ بماء الارجوان خصيب نصلى على المختار من آل هاشم و نوذى بنيه ان ذاك عجيب لئن كان ذنبى حب آل محمد(ص) فذلك ذنب لست عنه اتوب هم شفعائى يوم حشرى و موقفى و بغضهم للشافعى ذنوب
حسين(ع)كشته‏اى بى گناه است كه پيراهن او به خونش رنگين شده وعجب از ما مردم آن است كه از يك طرف به آل پيامبر درودمى‏فرستيم و از سوى ديگر فرزندانش را به قتل مى‏رسانيم و اذيت‏مى‏كنيم!
اگر گناه من دوستى اهل‏بيت پيامبر است، پس من هيچ‏گاه از آن‏توبه نمى‏كنم. اهل‏بيت پيامبر(عليهم السلام)در روز محشر شفيعان من هستند واگر نسبت‏به آنان دشمنى داشته باشم، گناهى نابخشودنى است.