قانون- این ترانه برای تولید یک مجموعه موسیقایی از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز ساخت دریافت نکرد. به گزارش «24»، سیدعبدالجواد موسوی درباره داستان مجوز نگرفتن این ترانه که پیش تر در کتابی منتشر شده و حالا برای ساخت موسیقی مجوز نگرفته اینگونه می نویسد: ممیزی چیز خوبی است به شرط آن که ممیزان بدانند چه باید کنند و چه وظیفه خطری به عهده دارند. بیش از این توضیح نمیدهم اما انصاف بدهید کسانی که به اشعاری از این دست مجوز میدهند چرا باید به ترانه این بنده کمترین مجوز ندهند؟!
دنیا دیگه مث تو نداره نداره نه میتونه بیاره دلا همه بیقرار عشقن اما عشق که واسه تو بیقراره
جالب اینکه متن این ترانه دو، سه سال پیش از این در کتاب «زخم و نمک» چاپ شد. توسط انتشارات «سوره مهر». اما ظاهراً خواندن آن توسط یک خواننده محترم که موسیقیاش برخلاف موسیقی رایج این روزها «بشکن و بالابنداز» نیست به مذاق ممیزان فرهنگدوست چندان خوش نیامده است. متن ترانه را مینویسم، قضاوتش با شما: توی خاک قصه ما یه درخت بود تک و تنها یه درخت سبز و روشن توی سرزمین رؤیا یه درخت سخت و ساده که پناه خیلییا بود وقتی غصه حمله میکرد تکیهگاه خیلییا بود انگاری هیشکی یادش نیست که چی شد یههو چیا شد فتنه اومد؟ آفت افتاد؟ چه جوری خورشید سیا شد؟ اون درخت سبز و روشن یه دفعه باروبرش ریخت سایهش از روسر ما رفت شاخههاش خشک و ترش ریخت پای اون درخت کهنه توی اون باغ اقاقی یه طرف افتاده مطرب یه طرف افتاده ساقی دیگه تو بساط اونها غیر غم چیزی نمونده توی اوج بیکسیشون یه پرنده هم نخونده حالا دیگه نه بهاری نه پرندهای نه رودی نه نشاط سبزهزاری نه ترنمی، سرودی *** چشمهها جاری زهرن سبزهها قفل طلسمن آدما فقط یه خطن آدما فقط یه اسمن
حضرت علی علیه السلام میفرمائید حکومت داری همچون نشستن بر شتر مست است که اگر افسار را محکم بکشند بینی شتر پاره گردد و اگر آنرا رها کنند سوارش را به دره پرتاب میکند
پس باید با مدارا این شتر مست را به مقصد رساند نه با افراط و نه با تفریط
ghanoononline/15216
|