بعضیها آنچنان از دروغ سیزده با آب و تاب سخن میگویند که به خودمان شک میکنیم؛ نکند اینها جای دیگری زندگی میکنند که دروغ وجود ندارد وگرنه در کشور ما که خیلیهایمان به این معضل مبتلا هستیم (البته ممکن است شما استثنا باشید!) و از شما چه پنهان، مدتی است که...
به گزارش «تابناک»، پدیده «دروغ ۱۳» چند سالی است که از «دروغ اول آوریل» اروپاییان گرته برداری (!) شده و به یاری برخی از دوستان طنز نویس و برخی رسانهها جای خودش را در کشورمان باز کرده است؛ دروغهایی که در برخی کشورها برای شوخی در اولین روز ماه آوریل (تقویم میلادی) بیان میشود و به لطف مصادف شدن این روز با سیزدهم فروردین ماه خورشیدی، مدتی است که به عنوان مجوزی برای ترویج این ویژگی زشت در جامعهمان شمرده میشود!
«کج شدن و احتمال ریزش برج میلاد»، «افتتاح نمایندگی گوگل در کیش»، «جایگزینی اینترنت ملی به جای اینترنت در خرداد سال ۹۰»، «کشته شدن سلمان رشدی» تنها نمونههایی از هنرمندی برخی دوستان است که فراگیر شده و با تکیه بر این ویژگی –که یکی از ارکان خبر محسوب میشود- و با توجه به رواج گسترده دروغ در ارکان جامعه، توانسته که به برخی از خبرگزاریها نیز نفوذ کند؛ هر چه باشد، در خبرگزاریها نیز یک سر و دو گوشهایی مثل ما و شما مشغول به کار هستند کهگاه حاضر هستیم برای خرید نان خارج از نوبت هم دروغ بگوییم (البته ممکن است اینجا نیز شما استثنا باشید!).
این در حالی است که با نگاهی به دروغهای آوریل در دیگر کشورها، به اخباری بر میخوریم که غالبا جنبه شوخی پیدا کردهاند؛ به عنوان مثال، هنگامی که تلویزیون هلند در دهه ۵۰ میلادی خبر واژگونی برج پیزا (که در ایتالیا واقع شده است و از قضا بسیار کج هم شده است!) را پخش کرد، هیچ کس دچار اضطراب نشد اما در نقطه مقابل، چند سال پیش که خبر کج شدن برج تازه ساز میلاد به وسیله یک روزنامه مطرح شد، علی رغم تکذیبهای گسترده این موضوع، قیمت خانههای اطراف برج تا مدتها تحت تاثیر این دروغ قرار داشت.
کارکرد شوک گونه دروغهایی از این دست در کشورمان، پیش از هر چیز نشان دهنده جو مسموم حاکم بر جامعه است که از روحیه دروغگویی موجود در مردم و وعدهها و سخنان بیپایه برخی مسئولان متاثر شده است و دیوار بیاعتمادی را به جایی رسانده که کمتر تکذیبی میتواند از آن بگذرد.
و تلختر اینجاست که بر اساس آموزههای ملی و مذهبیمان، «دروغ» همیشه و در همه ادوار تاریخی همیشه عملی ناپسند و از گناهان محسوب میشده و هیچ قید و شرطی هم در توجیه آن پذیرفتنی نبوده است؛ حتی شوخی و مزاح!
این در حالی است که قدم اول در آغاز درمان، پذیرفتن بیماری است و بر این اساس زمانی میتوانیم به صداقت دیگران خدشه وارد کنیم که خودمان دروغ نگوییم وگر نه چه تضمینی وجود دارد که من و شمایی که این ویژگی زشت را به خودمان سنجاق شده داریم، اگر روزی به منصبی برسیم صداقت پیشه کنیم؟
شاید بد نیست که در ذهنمان مرور کنیم تا بیاد بیاوریم که چه تعداد دروغ روزمره با این قالبها داریم: «تعارف»، «چاپلوسی»، «خالی بندی»، «پیچاندن»، «اغراق»، «غیبت و زیراب زدن» و...
احتمالا به جز برخی که استثنا هستند، برای خیلیهایمان بد نیست که مناسبتی برای راستگویی را تجربه کنیم!
![](../image_user/news/201242103325.gif)