رسوایی حدیث سازان مقام خلفا در مقابله با امام محمد جواد علیه السلام

       

 رسوایی حدیث سازان مقام خلفا در مقابله با امام محمد جواد علیه السلام

سايت سونی کارت بيست     شماره خبر : 3836    خوانده شده : 4415 مرتبه     انتشار : 23/11/1391    ساعت : 19:30


    

نقل شده است که پس از آنکه مأمون دخترش را به امام جواد تزویج کرد در مجلسى که امام و مأمون و یحیى بن اکثم و گروه بسیارى در آن حضور داشتند، یحیى به امام گفت:

روایت شده است که جبرئیل به حضور پیامبر رسید و گفت: یا محمد! خدا به شما سلام مى‏ رساند و مى ‏گوید: «من از ابوبکر راضى هستم، از او بپرس که آیا او هم از من راضى است؟». نظر شما درباره این حدیث چیست؟(1)

امام فرمود: من منکر فضیلت ابوبکر نیستم، ولى کسى که این خبر را نقل مى ‏کند باید خبر دیگرى را نیز که پیامبر اسلام در حجة الوداع بیان کرد، از نظر دور ندارد. پیامبر فرمود: «کسانى که بر من دروغ ببندد، جایگاهش در آتش خواهد بود. پس چون حدیثى از من براى شما نقل شد، آن را به کتاب خدا و سنت من عرضه کنید، آنچه را که با کتاب خدا و سنت من موافق بود، بگیرید و آنچه را که مخالف کتاب خدا و سنت من بود، رها کنید». امام جواد افزود: این روایت (درباره ابوبکر) با کتاب خدا سازگار نیست، زیرا خداوند فرموده است: «ما انسان را آفریدیم و مى ‏دانیم در دلش چه چیز مى ‏گذرد و ما از رگ گردن به او نزدیکتریم» (2)

آیا خشنودى و ناخشنودى ابوبکر بر خدا پوشیده بوده است تا آن را از پیامبر بپرسد؟! این عقلاً محال است.

یحی گفت: روایت شده است که: «ابوبکر و عمر در زمین، مانند جبرئیل در آسمان هستند».

حضرت فرمود: ...


حضرت فرمود: درباره این حدیث نیز باید دقت شود؛ چرا که جبرئیل و میکائیل دو فرشته مقرّب درگاه خداوند هستند و هرگز گناهى از آن دو سر نزده است و لحظه‏اى از دایره اطاعت خدا خارج نشده ‏اند، ولى ابوبکر و عمر مشرک بوده ‏اند، و هر چند پس از ظهور اسلام مسلمان شده ‏اند، اما اکثر عمرشان را در شرک و بت پرستى سپرى کرده ‏اند، بنابر این محال است که خدا آن دو را به جبرئیل و میکائیل تشبیه کند.

یحیى گفت: همچنین روایت شده است که: «ابوبکر و عمر دو سرور پیران اهل بهشتند».(3) درباره این حدیث چه مى ‏گویید؟.

حضرت فرمود: این روایت نیز محال است که درست باشد، زیرا بهشتیان همگى جوانند و پیرى در میان آنان یافت نمى ‏شود (تا ابوبکر و عمر سرور آنان باشند!) این روایت را بنى امیه، در مقابل حدیثى که از پیامبر اسلام (ص) درباره حسن و حسین - علیهما السلام - نقل شده است که «حسن و حسین دو سرور جوانان اهل بهشتند»، جعل کرده‏ اند.

یحیى گفت: روایت شده است که «عمر بن خطاب چراغ اهل بهشت است». حضرت فرمود: این نیز محال است؛ زیرا در بهشت، فرشتگان مقرب خدا، آدم، محمد (ص) و همه اینها و فرستادگان خدا حضور دارند، چطور بهشت با نور اینها روشن نمى‏ شود ولى با نور عمر روشن مى‏ گردد؟!

یحیى اظهار داشت: روایت شده است که «سکینه» به زبان عمر سخن مى ‏گوید (عمر هرچه گوید، از جانب مَلَک و فرشته مى ‏گوید).

حضرت فرمود: من منکر فضیلت عمر نیستم؛ ولى ابوبکر، با آنکه از عمر افضل است، بالاى منبر مى‏ گفت: «من شیطانى دارم که مرا منحرف مى ‏کند، هرگاه دیدید از راه درست منحرف شدم، مرا به راه درست باز آورید».

یحیى گفت: روایت شده است که پیامبر فرمود: «اگر من به پیامبرى مبعوث نمى ‏شدم، حتماً عمر مبعوث مى‏ شد».(4)

امام فرمود: کتاب خدا (قرآن) از این حدیث راست‏تر است، خدا در کتابش فرموده است: «به خاطر بیاور هنگامى را که از پیامبران پیمان گرفتیم، و از تو و از نوح...».(5) از این آیه صریحاً بر مى ‏آید که خداوند از پیامبران پیمان گرفته است، در این صورت چگونه ممکن است پیمان خود را تبدیل کند؟ هیچ یک از پیامبران به قدر چشم بر هم زدن به خدا شرک نورزیده ‏اند، چگونه خدا کسى را به پیامبرى مبعوث مى ‏کند که بیشتر عمر خود را با شرک به خدا سپرى کرده است؟! و نیز پیامبر فرمود: «در حالى که آدم بین روح و جسد بود (هنوز آفریده نشده بود) من پیامبر شدم».

باز یحیى گفت، روایت شده است که پیامبر فرمود: «هیچگاه وحى از من قطع نشد، مگر آنکه گمان بردم که به خاندان خطّاب (پدر عمر) نازل شده است»، یعنى نبوت از من به آنها منتقل شده است.

حضرت فرمود: این نیز محال است، زیرا امکان ندارد که پیامبر در نبوت خود شک کند، خداوند مى‏ فرماید: «خداوند از فرشتگان و همچنین از انسانها رسولانى بر مى ‏گزیند».(6) (بنابر این، با گزینش الهى، دیگر جاى شکى براى پیامبر در باب پیامبرى خویش وجود ندارد).

یحیى گفت: روایت شده است که پیامبر (ص) فرمود: «اگر عذاب نازل مى ‏شد، کسى جز عمر از آن نجات نمى ‏یافت».

حضرت فرمود: این نیز محال است، زیرا خداوند به پیامبر اسلام فرموده است: «و مادام که تو در میان آنان هستى، خداوند آنان را عذاب نمى ‏کند و نیز مادام که استغفار مى‏ کنند، خدا عذابشان نمى ‏کند».(7) بدین ترتیب تا زمانى که پیامبر در میان مردم است و تا زمانى که مسلمانان استغفار مى‏ کنند، خداوند آنان را عذاب نمى ‏کند.(8)

پاورقی

1-علامه امینى در کتاب الغدیر (ج 5، ص 321) مى‏نویسد: این حدیث دروغ و از احادیث مجعول محمد بن بابشاذ است.
2-«وَلَقَدخَلَقنَا الانْسَانَ وَ نَعْلَمُ مَ تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ اًِّلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الوَرِید (سورهّ‏ً ق: 16).
3-علامه امینى این حدیث را از برساخته‏ هاى «یحیى بن عنبسْ» شمرده و غیر قابل قبول مى‏ داند، زیرا یحیى شخصى جاعل حدیث و دغلکار بوده است (الغدیر، ج 5، ص 322). «ذهبى» نیز «یحیى بن عنبسه» را جاعل حدیث و دغلکار و دروغگو مى ‏داند و او را معلوم الحال شمرده و احادیثش را مردود معرفى مى‏ کند (میزان الاعتدال، الطبعةالأولى، تحقیق: على محمد البجاوى، دار اًّحیأ الکتب العربیة، 1382 ه''.ق، ج 4، ص 400).
4-علاّمه امینى ثابت کرده است که راویان این حدیث دروغگو بوده ‏اند (الغدیر، ج 5، ص 312 و 316).
5-«وَ اًِّذْ اَخَذْنَا مِنَ النّبِیّینَ مِیثَاقَهُمْ وَمِنْکَ وَمِنْ نُوحٍ» (سوره احزاب: 7)
6-«اùََُ یَصْطَفِى مِنَ المَلائِکَةِ رُسُلاً وَ مِنَ النّاسِ» (سوره حج: 75)
7-«وَ مَا کَانَ الله لِیُعَذّبُهُمْ وَ أَنْتَ فِیهِمْ وَ مَا کَانَ اللهُ مُعَذّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ» (سوره انفال: 33)

8- منبع: کتاب سیره پیشوایان به نقل از کتب:

طبرسى، احتجاج، نجف، المطبعة المرتضویة، 1350 ه''.ق، ج 2، ص 247 - 248 - مجلسى، بحار الأنوار، الطبعةالثانیة - تهران، المکتبة الاسلامیة، 1395 ه''.ق، ج 50، ص 80 - 83 قرشى، سید على اکبر، خاندان وحى، چاپ اول، تهران، دار الکتب الاسلامیة، 1368 ه''.ش، ص 644 - 647 - مقرّم، سید عبدالرزاق، نگاهى گذرا بر زندگانى امام جواد - علیه السلام -، ترجمه دکتر پرویز لولاور، مشهد، بنیاد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى، 1370 ه''.ش، ص 98 - .100