از هو شدن احمدی نژاد در فتح الفتوح کلمبیا تا نیویورک پر ثمر روحانی ؛ کدام پیروزی بود و کدام استقبال شد؟!

       

 از هو شدن احمدی نژاد در فتح الفتوح کلمبیا تا نیویورک پر ثمر روحانی ؛ کدام پیروزی بود و کدام استقبال شد؟!

سايت سونی کارت بيست     شماره خبر : 71990    خوانده شده : 6272 مرتبه     انتشار : 7/7/1392    ساعت : 09:29


    

در حالی که سفر 6 سال قبل محمود احمدی نژاد به نیویورک، به دلیل یک نطق جنجالی در دانشگاه کلمبیا با توهین رئیس و دانشجویان این دانشگاه فتح الفتوح خوانده شد و شمار زیادی از مسوولان نظام که جناح راست شناخته میشوند شبانه به استقبال احمدی نژاد رفتند، سفر دکتر روحانی که با مجوز رهبر انقلاب دستاوردهای واقعی و نه مردم فریبانه برای کشور داشت، با کم لطفی برخی مقامات و تنش آفرینی گروه های خودسر مواجه شد. 
 



به گزارش خبرنگار "آینده"، مقایسه دقیق آنچه در سفر 6 سال قبل احمدی نژاد به نیویورک گذشت و آنچه در سفر امسال رئیس جمهور به نیویورک رقم خورد، این پرسش را به وجود می آورد که چرا در آن مقطع، هم آیت الله جنتی، هم سردار فیروزآبادی، و هم روسای قوای قضائیه و مقننه شبانه به استقبال وی رفتند، اما در عوض در استقبال از روحانی برخی گروه های خودسر تنش آفرینی کردند و از منزوی شدن جنگ طلبان صهیونیست و عرب ناراحت بودند. آنها ناراحت بودند که چرا روحانی مانند احمدی نژاد چشم هایش را نبست و دهانش را باز کند و فقط ضرر و آسیب برای ملت ایران ارمغان بیاورد ، آنها سیاست و مجامع بین المللی را چاله میدان فرض کرده اند که باید در آن بی پروا هر چیزی که از ذهن میگذرد به زبان آورد بدون آن که به سود و ضرر آن برای ملت کاری داشت
 
 واقعیت آن است که در سفر نیویورک و کلمبیای احمدی نژاد که دفتر وی آن را فراتر فتح فاو و نبردهای حزب الله در جنگ 33 روزه دانست، حداکثر می توان گفت وی مواضع رسمی ایران را بیان کرد و مقداری هم علیه اسرائیل و هولوکاست سخن گفت، اما رئیس دانشگاه علیه او بیانیه داد و بسیاری از دانشجویان آمریکائی او را هو کردند و شماری نیز از او استقبال کردند.
 
شاید حضور روسای قوای مقننه و قضاییه، به همراه رییس ستاد کل نیروهای مسلح و دبیر شورای نگهبان در فرودگاه، تاکنون برای هیچ مقامی انجام نشده بود که به همراه یک هفته تجلیل مداوم تمامی شبکه های صداوسیما و سنگ تمام گذاشتن سایر رسانه های رسمی، به ویژه روزنامه کیهان و خبرگزاریهای رسمی کشور از دیگر ابعاد این تقدیر بود. 
 
ظاهرا همین هو شدن کافی بود تا صداوسیما قریب یک هفته جشن و سرور بگیرد و شادباش بگوید و مقامات کشور هم به استقبال فردی که هم طیف خودشان بود بروند. 
  
اما آنچه در سفر امسال رخ داد، علاوه بر بیان چند باره مواضع اصولی جمهوری اسلامی در سخنرانی روحانی در نیویورک و دیگر مذاکرات با مقامات خارجی، آثار اعلام مواضع بود که باعث شد از یک سو اوباما با تغییر در برخی مواضع قبلی آمریکا، ایران را محور سخنرانی خود قرار داده و البته به جای موضعگیری های منفی همیشگی، مواضعی مثبت اتخاذ کند. 
 
بر خلاف فتح الفتوح! سابق، این بار در زمان سخنرانی رییس جمهور ایران نه تنها صندلی های سازمان ملل خالی نشد، بلکه افرادی به سالن آمدند و این رژیم اسراییل بود که با ترک صندلی به تنهایی منزوی شد و کسی او را همراهی نکرد 
 
همچنین رییس جمهور آمریکا از رییس جمهور کشورمان درخواست ملاقات حضوری کرد که البته با آن موافقت نشد که در پی آن، اوباما با دکتر روحانی تماس تلفنی برقرار کرد. 
 
در مذاکرات سطح بالای وزیر خارجه ایران با 5 قدرت جهانی نیز بدون کوتاه آمدن از حقوق کشور، به نحوی گفتگو شد که همگان به ایران روی خوش نشان دادند و البته نکته مهم آن که تمام دستاوردهای این سفر، برگرفته از اعلام استراتژی "نرمش قهرمانانه" از سوی رهبری حاصل شد. 
 
 اکنون پرسش اینجاست که مسوولان کشور و برخی افراط گرايان مدعی ارزشگرایی، تا چه میزان عملکرد خود را مطابق واقعیات این دو سفر و راهبرد اتخاذشده از سوی رهبری تنظیم می کنند و آیا اگر به جای طیف بندی های جناحی  منافع ملی مطرح بود، باید به این نحو عمل می شد؟ در نظر آنها منافع ملی و منافع نظام کیلوئی چند است ؟