مادر با ما چه رفتاري دارد و ما با اون چه رفتاري داريم ( حتما بخونيد )

       
6:33:58 PM 26/6/1402

آخرين به روز رسانی :

پربيننده ترين خبرها

  چگونه با تجاوز جنسي مقابله کنیم ؟
  آدرس انتقال وجه کارت به کارت بانک هاي عضو شتاب از طریق اینترنت
  خیانت همسر از دوستی ساده تا سکس ممنوع
  سوء استفاده های جنسی از زنان در محيط های کاری ايران
  طنز علمي : باد شکم و احوالات پيچيده آن
  مناطق ديدني ايران + عکس
  تاثیر مصرف مواد مخدر شیشه در 10 ماه + عکس
  مادر با ما چه رفتاري دارد و ما با اون چه رفتاري داريم ( حتما بخونيد )
  چند نمونه خواندني و جالب از بحر طويل
  عکس روز : تصوير خانه خدا از داخل
  آیا امام زمان ( عج ) در مثلث برمودا یا جزیره خضرا ساکن هستند ؟ حتما بخوانید و بیشتر بدانیم
  هموطنان احمق ، دشمنان زيرک
  اسکناس دلار مملو از طرحهای شیطان پرستی و فراماسونی + عکس
  ليست فتواهاي احمق هائي به نام علماي وهابي
  متن کوتاه : خداي من ، لذتم مدام باد
  مجوز قتل فجيع این کودک در جیب کدام یک از ماست ؟؟؟ + عکس
  اینجا اوین است ساعت 4:30 صبح ، پاي چوبه دار
  علامه جعفری و جريان زیباترین دختر دنیا
  حکمت : دو باری که دل عزرائیل از مرگ کسی سوخت
  عزاداري خالص براي امام حسين و دوري از چاه انحرافات
  خطرات استفاده از کولر خودرو
  خطبه بدون نقطه حضرت حيدر کرار اميرالمومنين علی علیه السّلام
  زن فوق العاده زیبا و آتش کوره آهنگری
  تصوير روز : کربلاي حسيني
  آنچه بايد در مورد خريد یا اجاره يك خانه حتما بدانيد
  حقایقی شگفت آور در مورد نشستن !
  راز غرق شدن شناگران حرفه ای و آماتور در دریا
  سوژهاي جالب وطني يا همان فقط در ایران

 مادر با ما چه رفتاري دارد و ما با اون چه رفتاري داريم ( حتما بخونيد )

شماره خبر : 169    خوانده شده : 217703 مرتبه     انتشار : 16/8/1385    ساعت : 19:36


وقتی که تو 2 ساله بودی، اون، بهت یاد داد تا چه جوری راه بری تو هم این طوری ازش تشکر می کردی که ، وقتی صدات می زد ، محل نميگذاشتي و فرار می کردی ......
وقتی که 21 ساله بودی، اون تو رو راهنمائي کرد و بهت پیشنهاد يک خط مشی برای آینده ات داد
تو هم، با گفتن این جمله ازش تشکر کردی : من نمی خوام مثل تو باشم ، فکر تو کسل کننده و قديمي است و دنيا عوض شده و .......

بيل گيتس پولدارترين فرد روي زمين ميگه : شما وقتي به پدر و مادرتون ميگين که اونها خيلي کسل کننده و قديمي هستند يادتون باشه اونها وقتي به سن شما بودن يا مثل شما بودن يا از شما شادتر

متن زير تقريبا سرگذشت اکثر کسانيست که قدر عزيزترين چيز زندگيشون را نميدونند و شايد سرگذشت تک تک ما :

وقتی که تو 1 ساله بودی، اون (مادر) بهت غذا میداد و تو رو می شست و به اصطلاح تر و خشک می کرد تو هم با گریه کردن و اذيت کردن در تمام شب از اون تشکر می کردی

وقتی که تو 2 ساله بودی، اون، بهت یاد داد تا چه جوری راه بری تو هم این طوری ازش تشکر می کردی که ، وقتی صدات می زد ، محل نميگذاشتي و فرار می کردی

وقتی که 3 ساله بودی، اون ، با عشق تمام غذایت را آماده می کرد تو هم با ریختن ظرف غذا ،کف اتاق ، ازش تشکر می کردی

وقتی 4 ساله بودی، اون برات مداد رنگی خرید تو هم، با رنگ کردن میز و ديوار ازش تشکر می کردی تا نشون بدي چقدر هنرمندي !

وقتی که 5 ساله بودی، اون لباس شیک به تنت کرد تا به تعطیلات بری تو هم، با انداختن خودت تو گِل، ازش تشکر کردی

وقتی که 6 ساله بودی، اون، تو رو تا مدرسه ات همراهی می کرد تو هم ، با فریاد زدنِ : من نمی خوام برم!، ازش تشکر کردی

وقتی که 7 ساله بودی، اون، برات وسائل بازی خرید تو هم، با پرت کردن توپ به پنجره همسایه کناری، ازش تشکر کردی

وقتی که 8 ساله بودی، اون، برات بستنی ميخرید تو هم، با چکوندن (بستنی) به تمام لباست، ازش تشکر ميکردی

وقتی که 9 ساله بودی، اون ، هزینه کلاس هاي اضافي تو رو پرداخت تو هم، بدون زحمت دادن به خودت برای یاد گیری ازش تشکر کردی و بجاش فقط فکر مسخره بازي بودي

وقتی که 10 ساله بودی، اون، تمام روز رو معطل تو بود و رانندگی کرد تا تو رو از تمرین فوتبال به کلاس تقويتي و از اونجا به جشن تولد دوستانت ببره تو هم ، با بیرون پریدن از ماشین، بدون اینکه پشت سرت رو هم نگاه کنی ازش تشکر کردی

وقتی که 11 ساله بودی اون تو و دوستت رو برای دیدن فیلم به سینما برد تو هم ازش خواستی که در یه ردیف دیگه بشینه و بگذاره که راحت باشين و اينجوري ازش تشکر کردی که زحمت کشيده !

وقتی که 12 ساله بودی، اون تو رو از تماشای بعضی برنامه های تلویزیون و ماهواره بر حذر داشت تو هم، صبر کردی تا از خونه بیرون بره و کار خودت را بکني و و اينجوري ازش تشکر کردی

وقتی که 13 ساله بودی، اون بهت پیشنهاد داد که موهاتو اصلاح کنی تو هم، ايجوري ازش تشکر کردی : تو سلیقه ای نداری ، من هر جور راحتم زندگي ميکنم ، قيافم مثل اين بچه بسيجي ها باشه خوبه !

وقتی که 14 ساله بودی، اون، هزینه اردو یک ماهه تابستانه تو رو پرداخت کرد تو هم، ازش تشکر کردی ، با فراموش کردن زدن يک تلفن يا نوشتن یک نامه ساده

وقتی که 15 ساله بودی، اون از سرِ کار برمی گشت و می خواست که تو رو در آغوش بگیره و ابراز محبت کنه
تو هم با قفل کردن درب اتاقت! نمی ذاشتی که وارد اتاقت بشه و اينجوري ازش تشکر کردی که خستگيش کاملا در بره

وقتی که 16 ساله بودی، اون بهت یاد داد که چطوری ماشینش رو برونی و به تو رانندگی یاد داد تو هم هر وقت که می تونستی ماشین رو بر می داشتی و می رفتی و بعضي وقتها هم خوردش ميکردي

وقتی که 17 ساله بودی، وقتیکه اون منتظر یه تماس مهم بود تمام شب رو با تلفن صحبت کردی و، اینطوری ازش تشکر کردی

وقتی که 18 ساله بودی، اون ، در جشن فارغ التحصیلی دبیرستانت، از خوشحالی گریه می کرد تو هم ، بخاطر اين همه زحمتي که برات کشيده بود تا تموم شدن جشن، پیش مادرت نیومدی

وقتی که 19 ساله بودی، اون، شهریه دانشگاهت رو پرداخت، همچنین، تو رو تا دانشگاه رسوند و وسائلت رو هم حمل کرد تو هم با گفتن يه خداحافظِ خشک و خالی ، بیرون خوابگاه ازش جدا شدي ، به خاطر اینکه نمی خواستی بهت بگن بچه مامانی و اون هموم جا خشکش زد

وقتی که 20 ساله بودی، اون، ازت پرسید که، آیا شخص خاصی(به عنوان همسر) مد نظرت هست؟ تو هم ، ازش تشکر کردی با گفتنِ: به تو ربطی نداره من خودم واسه زندگيم بلدم تصميم بگيرم

وقتی که 21 ساله بودی، اون، بهت پیشنهاد يک خط مشی برای آینده ات داد تو هم، با گفتن این جمله ازش تشکر کردی : من نمی خوام مثل تو باشم ، فکراي تو قديمي است و دنيا عوض شده

وقتی که 22 ساله بودی، اون تو رو، در جشن فارغ التحصیلی دانشگاهت در آغوش گرفت تو هم ازش پرسیدی هزینه سفر به اروپا را برام تهیه ميکنی

وقتی که 23 ساله بودی، اون، برای اولین آپارتمانت ، بعنوان کادو يه عالمه اثاثیه داد تو هم پیش دوستات بهش گفتي : اون اثاثیه ها چقدر زشت هستن

وقتی که 24 ساله بودی، اون دارایی های تو رو دید و در مورد اینکه ، در آینده می خوای با اون ها چی کار کنی، ازت سئوال کرد تو هم چون ديگه هيکلت بزرگتر از اون شده بود با دریدگی و صدایی (که ناشی از خشم بود) فریاد زدی : مــادررر ، لطفاً ، با من کل کل نکنيد اعصاب ندارم هر کاری بخوام میکنم

وقتی که 25 ساله بودی، اون، کمکت کرد تا هزینه های عروسی رو پرداخت کنی، و در حالی که گریه می کرد بهت گفت که: دلم خیلی برات تنگ می شه تو هم بجاش یه جای دور رو برای زندگیت انتخاب کردی که مادرت مزاحم نباشه

وقتی که 30 ساله بودی، اون، از طریق شخص دیگه ای فهمید که تو بچه دار شدی و به تو زنگ زد تو هم با گفتن این جمله ،ازش تشکر کردی، "همه چیز دیگه تغییر کرده" و چون خانومت ميخواست بره پارک فوري قطع کردي

وقتی که 40 ساله بودی، اون، بهت زنگ زد تا سالگرد وفات پدرت رو یادآوری کنه تو هم با گفتن"من الان خیلی گرفتارم" ازش تشکر کردی و بهش تسليت گفتي

وقتی که 50 ساله بودی، اون، ديگه خيلي پير بود و مریض شد و به مراقبت و کمک تو احتیاج داشت تو هم با سخنرانی کردن در مورد اینکه والدین، سربار فرزندانشون می شن، ازش تشکر کردی

و سپس، یک روز بهت ميگن مادرت در تنهائي مُرده و چند روز بعد جنازه بو گرفته اون را همسايه ها پيدا کردن و تو ............ و تو راحت ميشي ، اما تمام کارهایی که تو (در حق مادرت) انجام ندادی، مثل تندر بر قلبت فرود میاد چون ديگه کسي نيست که فقط بخاطر خودت نه بخاطر چيزهاي ديگه ، تو رو از صميم قلب دوست داشته باشه

اگه مادرت هنوز زنده هست، فراموش نکن که بیشتر از همیشه بهش محبت کنی ....... و اگه زنده نیست، محبت های بی دریغش رو فراموش نکن و به راحتی از اونها نگذر و از خدا بخواه که اونها را بيامرزه حتی اگه فکر میکنی پدر مادر ایده آلی نبودند

همیشه به یاد داشته باش که به مادرت محبت کنی و اونو دوست داشته باشی، چون در طول عمرت فقط یک مادر و پدر داری ولي هزاران دوست ، هزاران فرصت تفريح ، هزاران ساعت وقت براي کارهاي ديگه و .........

امروز وقتي مادرم را ديدم رويش را ميبوسم و بهش ميگم ماماني دوستت دارم و به دوستانم هم ميگم که من از ته قلبم مامانم را دوست دارم


به سونی کارت بیست امتیاز گوگلی دهید :

 

نظرات کاربران :

 fatemeh : من چادرمو در اوردم مامانم و بابامم با هام سرد شدن ولی میگفت واسه ی ما فرقی نداره و بازم دوست داریم ولی من این سردی رو احساس میکنم نمی دونم چی کار کنم تا دلشون رو بدست بیارم کمکم کنید لطفا...

 نگین : سلام من نگینم مامانم همیشه باهام بد رفتاری می کنه وقتی یه چیزی ازش می خوام کلی منت میزاره سرم لطفا بگین چی کار کنم

 دوستدار خانواده : من مامانمو خیلییییییییییییییی دوست دارم همینطورم بابامو خواهرمو برادرمو

 پریا مرادخانی : باسلام.وقتی ۱۴ ساله بودم مادرم از پدرم جدا شد و نامادری دارم.تا حدودی تونست مادری کنه.ولی کم سن و سال بود و ناشی.و الان که دوساله ازدواج کردم فهمیدم نامادریم با یه مرد دیگه در ارتباطه.ولی دونستن این موضوع فقط باعث میشه که خودم رفتار درست و حسابی با نامادریم نداشته باشم.من و خواهرهام همیشه احترامشو حفظ کردیم.ولی الان با اینکه خواهرهام و خودم میدونیم که نامادریم داره خیانت میکنه ولی به احترام زحمت هایی که در حقمون کشیده صدامونم درنمیاریم.تا اینکه هفته ی پیش یه موضوع کوچیک رو بهونه کردم و تلفنی باهاش بحث کردم.اونم انگاری از خداخواسته بهونه کرد همینو. و گفت دیگه مادرت نیستم.نمیدونم چی به پدرم گفته بود که پدرم زنگ زد گفت تو دیگه دختر من نیستی.الان ده روزه که قهریم و افسرده شدم.بگین من چیکار کنم.

 شادی : سلام مادر من من رو خیلی دوست داره و خیلی برام زحمت کشیده و فداکاری کرده و به تنهایی خودش من رو از بچگی بزرگ کرده و به خاطر من خیلی سختی دیده اما مادر خیلی زود عصبانی میشه خیلی زود و بعدش که عصبانی میشه دعوا راه میفته توی خونمون خواهش میکنم بگید چیکار کنم

 عاشق مامانم : مامانم خیلی مهربون ودلسوزومظلومه..دلم براش میسوزه طفلی توی خونمون از همه حرف ومتلک میشنوه من بابام خواهرم و...
چون روزی دوبارمیره خونه مادربزرگم و همه فکروذکرش اونجاست خیلی دوسش دارم ولی همین رفت امد زیادش باعث تیرگی روابطمون شده من ازهرچی پدرومادربزرگه متنفرم همیشه باعث شدن مادرم ازمادورباشه من الان20سالمه وازسن 7سالگی این شرایط روداریم برا مامانم دعاکنید سلامت باشه و غصه نخوره خیلی دوسش دارم ولی گاهی خیلی دلشو میشکنم فقط نگام میکنه واشک میریزه خیلی تنهاست


 سینا : سلام. ولی من بیشعور امروز با مامانم جروبحث کردم سوای از اینکه دنبال مقصر باشم...خدا بهم کمک کنه

 سارا مهاجر : سلام من شونزده سالمه و مامانم خيلي دوسم داره منم دوسش دارم لطفا پدر مادراتونو دوست داشته باشين و بدونين خدايي هم اون بالاست

 سودا : من و مامانم خيلي با هم فرق داريم.اون ي ادم مذهبيه و منم 180 درجه برعکسش.هيچ وقت با هم کنار نميايم.اون هميشه داره بم غر ميزنه.نميزاره راحت باشم و خيلي چيزاي ديگه.من به خاطر اونا تنها شدم و هيشکيو ندارم.من به خاطر اونا هيچ وقت خوش نبودم.ولي ميگن اگه پدر و مادر ازت راضي نباشن خدام ازت تو بدش مياد.واااقعا نميدونم بايد چيکار کنم

جواب سوني کارت بيست : سال 1495 هيچکدام از ما ديگر زنده نيستيم و سالهاست که در گور خوابيده ايم و تقاص يا پاداش رفتار خود را ميگيريم ، اين چند روز عمر با همه خوبي و بدي هايش ميگذرد ، مادرتان اگر شما را به سوي خدا و مذهب فرا ميخواند دلش از اين ميسوزد که فرزندي که ارزش جانش بهشت است عمرش را تلف خريد دوزخ بکند ، وقتي که خيلي هم دور نيست به خاک سپرده ميشويم و ما مي مانيم پاسخ رفتارهائي که خدا آنها را دوست نداشته و عذابي که نه تمام ميشود و نه کم ميشود ، اين دنيا حقه باز تر از آن است که ما تصور ميکنيم ، چه ثروتمندان و فقرا ، چه دانشمندان و بي سوادان و چه زيبا رويان طنازي که جز مشتي خاک پوسيده از آن همه بر و بيا از وجودشان باقي نمانده است ، همه اينها نزديکتر از آني هستند که تصور ميکنيم ، خدائي باشيم براي خودمان بهتر است


 منظری توکلی : آن بهشتی را که گویند اهل خلوت زیر پای مادر است

 زکیه : نميتونم والدينمو درک کنم چه کنم؟

جواب سوني کارت بيست : اگر در دوران نوجواني و جواني هستيد طبيعي است ولي وقتي که مادر شدين شديدا درک ميکنيد ، آنها هم از دست روزگار فرسوده شده اند و اگر کمي محبت و احترام عميق از سوي شما ببينند دلشان نرم تر و روانشان آسوده تر ميشود ، اينگونه همه خانواده شادتر ميشوند


 ف ز : سلام رابطه ي منو مامانم خيلييي خوب بود عين خواهر بوديم با هم و همه حسوديشون ميشد و الان 21 سالمه و نامزدکردم مادره من خيلي زن خوبي بود آدمي بود که همه رو نصيحت ميکرد 3ماه پيش فهميدم مامانم با يه مرده دوست شده و منم نميتونستم تحمل کنم زندگيم شده بود جهنم حتي تو خوابم آرامش نداشتم خيلي عصبي شده بودم نميتونستم قبول کنم منم يه جوري سر بسته با بابام گفتم گفتم هواست به مامان باشه بابام درست متوجه نشد ولي خيلي حساس شده بود همش به مامانم گير ميداد گوشيو چک ميکرد منم يه مدت ديگه بخاطره يه مسئله ديگه قهر ميکنم و از اونجا ميرم حدودا يک ماه از آون غريه گذشت خبري نداشتم بابام بهم ز زد داشت گريه ميکرد گفت مچه مامانمو گرفته منم خيلي عصباني شدم رفتم پيشه مامانم دعوا شد منم گرفتم زدمش يعني هولش دادمو موهامو کشيدم نميدونم چيکار کنم

جواب سوني کارت بيست : شما حق چنين کاري را نداشتيد هر چند واکنش طبيعي انسان در چنين شرايطي پرخاش ، گريه و عصبانيت است ولي اگر قرار بود مادرتان تنبيه و توبيخ شود بايد پدرتان اينکار را ميکرد نه شما و سعي کنيد با توبه ايشان به مرور جبران کنيد ، آورده اند که ظاهرا روزي پيامبر اسلام دستور قتل يکي از دشمنان خدا را صادر کردند و فرمودند من بهشت را براي کسيکه اينکار را انجام دهد ضمانت ميکنم ، پس از چندي فرزند آن مرد که از مسلمانان بود پدر خود را بواسطه دستور پيامبر به قتل رساند و به پيامبر اعلام فرمود ، پيامبر که از اين عمل فرزند چندان خوشحال نبودند فرمودند تو نبايد اينکار را ميکردي بلکه وظيفه ديگران بود و او پدر تو بود ، بهشت براي تو ولي بخاطر قتل پدرت عمر کوتاهي خواهي داشت ، يعني پدري که دشمن خداست و آنقدر آسيب به اسلام زده که پيامبر که به مهرباني حتي در برابر دشمنان معروف بود براي قتلش چنين حکمي صادر فرموده و چنين پاداشي در نظر گرفته حريم و حرمتي دارد که اگر توسط فرزند شکسته شود باعث کوتاهي عمرش ميگردد ، همه ما بايد بخاطر کوتاهي هايمان در حق والدين به درگاه خدا استغفار بطلبيم


 ناشناس : سلام خواهش مبکنم لطفا جواب منو بدين.مادر من از بچگي زجر کشيده پنج تا دايي دارم که مادر بزرگم همشو سپرده بود به مادرم چون از همه بزرگتره.خاله من هم که از مادرم کوچکتر بود هميشه بيرون بود.حالا مادر من بايد پنج تا داييم که نوزاد بودن رو غذا ميداد.غذاي خونه رو هم درست ميکرد.اون موقع مادرمو اجبار ميکردن درس نخونه ولي ديپلمشو به زور گرفته بعضي موقع ها خسته بود وقت نميشد غذا درست کنه مادربزرگم و پدربزرگم که ميومدن ميديدن غذا نيست تا حد مرگ کتکش ميزدن... خلاصه حالا پدرم هم خيلي مارو زجر داده(به دلايلي که نميشه گفت)وقتي بچه بودم مادرم خواست پدرمو طلاق بده ولي به خاطر من که شب و روز گريه ميکردم نداد.وضعيت ماليمون هم خيلي خرابه ماشين لباسشوييمون هم خرابه?ابگرمکن هم نداريم.هميشه منو پدرمو به زور ميفرسته پيش خونه مادربزرگم حموم.ولي خودش تو خونه خودمون با اب سرد دوش ميگيره.لباسامون رو با دست ميشوره.از همون بچگي زجر ميکشه.الانم خدا رحم کنه هزار جور بيماري داره دور از جون:ديابت-ديسک کمر-رگ عصب دستش که گرفته و خيلي چيزاي ديگه.الان که الان چهارده سالمه خدا شاهده بعضي موقع ها خود به خود اشکم ميريزه.گذشته خوب و زندگي خوبي نداشتم.مادرم هم که از پدرم بيزاره تنها دلخوشيش منم.بعضي موقع ها ميبينم مادرم داره گريه ميکنه نميتونم تحمل کنم ميرم تو اتاقم و اشک من هم در مياد.کلاً مادرم گذشته سختي داشته.زندگي منو مادرم پر از درده.خواهش ميکنم لطفا بگين چجوري خوشحالش کنم خودم جهنم فقط خواهش ميکنم بگين چطور مادرمو خوشحال کنم لطفا بگين خواهش ميکنم

جواب سوني کارت بيست : پدر و مادرها با يک چيز خيلي خوشحال ميشوند که ببينند فرزندشان انسان بار آمده است ، در زندگي موفق است و خدا و پيغمبر از او راضي است ، شما خودتان را بسازيد و فرهيخته و موفق بار بيائيد و طبق دستور خدا زندگي کنيد خدا هم محبت و شادي را نصيب مادرتان ميکند ، در امورات خانه کمکش کنيد و دستي باشيد زير پر و بالش و هيچگاه باعث سرافکندگي او نشويد ، اگر ميتوانيد درآمد حلالي کسب کنيد يا از کسي يا خيري کمک بگيريد که يک آبگرمکن و سپس يک ماشين لباسشوئي برايش تهيه کنيد شايد نوک سوزني از زحمات مادر را توانسته باشيد جبران کنيد


 ..... : سلام، من و خواهرم همیشه دعوا میکنیم، خواهرم اگه یه نفر مخصوصا من یا مادرم نظرش رو تایید نکنیم عصبی میشه و تا ساعت ها غر میزنه. جالب اینجاست وقتی با من دعوا میکنه، به مادرمم رحم نمیکنه و تا ساعت ها رو اون حرف میزنه و همش بهش میگه تو از من متنفری و فقط دخترت که این همه تحقیرت میکنه (!) رو دوست داری. یا میگه اگه من نباشم به جون هم میفتید.من میتونم ساکت بمونم و باهاش حرف نزنم ولی اون دلش میخواد که باهاش دعوا کنم،یه روز وسط یه بحثی از خونه زدم بیرون برگشتم دیدم تمام چیزایی رو که تو خونه متعلق به منن و بهشون علاقه دارم رو از بین برده، بقیه رو که با ارزشتر بودن هم پیش خودش قایم کرده،حالا یکی دو ماه از این قضیه میگذره ولی انگار هنوز براش تازگی داره چون وسایلمو تا الان پس نداده و حتی اگه مادرم چیزی بهش بگه به اونم میپره،منم به خاطر جلوگیری از دعوا و تشنج ساکت موندم ولی اون انگار نسبت به این کاراش شجاع تر شده،چندین بار سعی کردم باهاش خوب رفتار کنم ولی با کوچیکترین اتفاق هم یه دعوای بزرگ درست میکنه و اگه حرفی برای گفتن نداشته باشه مواضیع چند ماه قبل رو وسط میکشه بهم میگه یادته اون روز چی بهم گفتی یا چی کار کردی،
حالا مامانمم از این وضع ناراحته و برای منم دیگه قابل تحمل نیست، واقعا نمیدونم باید چی کار کنم.


 زینب4 : سلام من 13 سالمه
هم ما خوبیم هم مامان باباها
ولی همه یه اشکالی دارن .پس وقتی یه دعوایی میشه هم مامان بابا هم ما گناه داریم(البته از نطرمن)
افسوس که منم از رفتار با مادر گلم کوتاهی میکنم.


 انسیه : من مامان و بابام رو خیلی دوس دارم خیلی عاشقتونم من بدون اونا میمیرم خیلی دوستون دارم فداتون شم الهی

 الهام : سلام مامان من بهترین مادر دنیاست یعنی برابر با فرشته اما من خیلی اذیتش میکنم نمی دونم چیکار کنک لطفا کمکم کنید

 پرستو : تا عمر باقى است عاشقانه ميپرستمتان وبرايتان روزهاى پر از شادى و سلامتى را از خداوند طلب ميکنم پدر و مادر عزيزتر از جانم و دستان پر مهرتان را ميبوسم

 مهتاب : من مامانم و دوست دارم ولی بین بچه هاش فرق میزاره امروز خیلی ناراحتم کرده

 ؟؟؟؟؟ : هه فقط تا ده سالگي اونم تقريبا اين کارايي ک گفتين رو انجام دادن از بعدش کاملا مثل دشمنشون باهام رفتار کردن جمع کنين بابا اينا همش تو فيلماس وگرنه واقعيت ....

جواب سوني کارت بيست : شما وقتي به سن آنها رسيديد ميفهميد که چقدر زندگي سخت و اعصاب خرد کن است ، مخصوصا فرزندان وقتي به سن بلوغ نزديک ميشوند بدرفتار ميشوند و گاهي پدر مادر درگير توان عصبي تحمل رفتارهاي آنان را ندارند و منجر به واکنش هاي منفي و عصبي ميشود ، مطمئنا شما حق آنان را بجا نياورده ايد و انتظاراتي که داشتند را جامعه عمل نپوشانده ايد و اين باعث دلگيري و تنش آنان شده است که اين همه زحمت براي فرزندمان کشيديم ولي اکنون اينگونه شده است ، درک کنيد تا درکتان کنند ، شايد روحشان خسته شده است


 مهدی : اولا مادرا بي عرضه ان حتي عرضه ندارن يه تصميم بگيرن هي ميگن چيکار چيکار کنيم ازشون متنفرم نه تنها انرژي منفي ميدن مانع پيشرفت بقيه هم ميشن من اگه ميتونستم صددرصد مستقل ميشدم نميخوام با اين ادماي بي عرضه زندگي کنم


جواب سوني کارت بيست : اگر پدر و مادرتان آن موقع فقط صد تومان خرج کاندوم ميکردند فرد بي ادب ، نالايق و ناسپاسي مانند شما پا به جهان نميگذاشت


 سید : سلام به همه دوستان گل، من بعداز خدا مادرمو دارم خواهر برادر زیاد دارم ولی 6 ماه بیمارستان بود ینفر نیومد بهم بگه برو یه روز من پیششم 6 ماه یکسره کنارش بودم الانم دیدن باید کاراشو بکنن همه رفتن من موندم مادرم که همش تو راه بیمارستانم خیلی بهم پرخاشگری میکنه ولی حق یدم بهش مدت زیادی بیمارستان بود خداروشکر خیلی بهتره والله میترسم ازدواج کنم باهم کنار نیان، لطفا برامون دعا کنین واقعا الان فهمیدم غیراز خدا و مادرم خیلی بیکسم خیلی، میگن دعایه مادر میگیره ولی 26 سال سن دارم هیچ لذتی تو زندگیم نبردم البته خدمت به مادر بزرگترین لذته فقط میخوام از خدا واقعا به جدم قسم فقط سلامت باشه مادرم همین . خدا هیچکسو بیکس نکنه / دستتوت تو دست خدا / seyed6211@
یاعلی مدد / التماس دعا


 نگار : سلام من پدر و مادرن را خیلی دوست دارم واز خدا میخواهم تنی سالم و سلامت به آن ها بدهد من همیشه دعا میکنم سایه ی پدر ومادر بالای سر هر بچه ای باشد من مامان و بابام را خیلی دوست دارم وآنها مرا خیلی دوست دارند و همینطور برادرم ولی بعضی موقعه ها با آن ها تند صحبت میکنم و فکر میکنم آنها از دست من ناراحتند نمیدونم چکار کنم تا همه حرف هایم را فراموش کنند لطفا کمکم کنید

 رضااکبری : سلام........من17سالمه..
وقتی عصبانی میشم هیچی دست خودم نیست ...نمیدونم اون موقع چیکارمیکنم....
بامادرم بدرفتاری میکنم
اصلا دوست ندارم بدونه که دوستش دارم ولی ازته دل دوستش دارم
هروقت اذیتش میکنم قلبم درد میگیره...
دوستان دعاکنید مادرم صدای قلبمو بشنوه....یاحسین
درضمن نسبت به پدرمم همین حس رودارم.


 sahar : من 18 سال سن دارم مادرم خیلی دوس دارم چون عین خواهر عین دوست همه کسم بود تاحالا نه بهش بی احترامی کردم نه قلبشو شکستم ولی .... بخاطر دلیل شخصی از پدرم جدا شده .. پدرم نمیزاره ببینمش همش بهم میگه فکرکن مرده ..ولی من نمیتونم این کارو کنم چون خیلی مادرمو دوس دارم ... یه راه حل بهم بدین تا بتونم مامانمو ببینم خواهش میکنم کمکم کنید

 مهسا : بچه مامانم ازم ناراحت و دلخور راستش در حقش نامردی کردم 15 سالمه تو یه شرایطی به کمکم نیاز داشت پشتشو خالی کردم حالا چی کار کنم الان دیگه براش مهم نیستم من خیلی دوستش دارم

 محسن : بهترین حرکت بوسیدن خاک زیر پای مادر است

 آیدا : هر چقدر هم مامان و بابام منو دعوا کنن باز من اونارو دوسشون دارم نمیدونم چرا حتی وقتی خیلی از دستشون عصبانی هستم آرزوی خیلی بدی براشون دارم بعد ۱ ثانیه همون آرزو رو برای خودم می کنم که اینطور آرزویی براشون میکنم.من عاشقانه دوسشون دارم.

 ناراحت : من خيلى مامانم رو دوست دارم ولى امروز سرش داد زدم اونم گفت اگه مادر از دست بچه اش راضى نباشه ،بچه به جايى نمى رسه ،لطفا برام دعا كنيد مامانم از دستم راضى باشه.

 عسل : سلام من 11ساله هستم امروز دل مادرم رو خيلي شکوندم اون از من خيلي ناراحته احساس گناه ميکنم چون من مادرم رو از نظر اون فروختم و ميگه تو رو شناختم اين خيلي آزارم ميده من خودم خيلي تنهام الان به شدت احساس تنهايي ميکنم و آرزوي مرگ خودم رو دارم براي من دعا کنيد. اميد وارم هر کي گره اي داره حل بشه

 دختر : مامانم خیلی دوسم داره هوامم داره
اما سر کوچیک ترین چیز ها انقدر غر میزنه که میخوام خودمو بکوبم به دیوار
اگه جوابم بدم بدتر غر میزنه و بهم میگه زبون دراز


 محمد : سلام . من خیلی مادرمو عصبانی میکردم تو این چند روزه فهمیدم سرطان داره تورو خدا براش دعا کنید به خدا قول میدم دیگه اذیتش نکنم

 الی : من 12 سالمه بچه ها همه ي مامان باباها خوبن مطمئن باشين اگه سختگيري يا به نظر خودتون اذيتتون ميکنن همه و همه بخاطر خودتونه

 Marjan : مامان و بابای عزیزم خیلی دوستون دارم...
امیدوارم همیشه سالم و خوش باشید!!!
عاشقتونم


 یه بدبخت : سلام دوستان.يه خواهش دارم ازتون من دل مادرمو شکستم نمي دونم چجوري بدست بيارم اينقد حالم از خودم بهم ميخوره که همش ارزوي مرگ ميکنم يا برام دعا کنين تا بميرم يا خدا کاري کنه تا ادم شم ديگه تحمل رفتاراي خودم رو ندارم درضمن18سالمه و تقريبا سيگاري هستم و دليلشم نامردي عشقم در حقمه.شکست عشقي خوردمو همش دارم سر بقيه خالي ميکنم موندم چکنم

 درسا : سلام من ۱۲ سالمه من عاشق مامانم هستم اما بعضی اوقات از دستش واقعا ناراحت و عصبانی میشم تو رو خدا به من بگید چی کار کنم

 امین : عالی بود.... بخدا یه ساعته گریه میکنم

 مر یم : چیزی ندارم بگم جزاین که شرمنده ام

 دلارام : من مامانم رو از ته دل دوست دارم و اون هم همینطور ولی نمیتونم ثابت کنم برای همین مامانم فکر میکنه اصلا دوستش ندارم میشه کمکم کنید

 زینب بی مادر : من يازده ساله مادرمو از دست دادم حالا که ازدواج کردم دلمو به مادرشوهرم خوش کردم ولي حيف که از بس مادر نداشتم بلد نيستم نظرشو جلب کنم به همين خاطر جاريام ازم سبقت گرفتم، اونا رو بيشتر از من دوست داره 25 سالمه ولي تو 14 سالگي موندم کاش مادرم بودو زندگي کردنو بهم ياد ميداد:-( بعد مادرم ايقد تو زندگي سختي کشيدم که دلنازک شدمو حسود...
شماها نميدونين من بايد چيکار کنم....
مادرم اي بي فداي تو سود اين فرزند....آنقدر بي تو در اين شهر غريبم که نگو....

جواب سوني کارت بيست : خيلي ها نه پدر دارند و نه مادر ولي خدا را دارند و به جاهائي رسيده اند که عالمي انگشت به دهان هستند ، شما رابطه تان را با خدا درست کنيد خدا رابطه شما را با مردم درست ميکند


 مهدی : عالی بود لطفا در باره بابا بد اخلاق بگویید

 ارمین : مادر هر طو که باشد باز مادر است و باید قدردانی کرد هر چند قدر تو را ندانند

 اذی : من بابام عصبیه حرف حرف خودشه میگه هر چی من گفتم از ی کاه کوه میسازه،مامانمم اصلا منو دوس نداره روز عقدمون منو نفرین کرد ،دستاشو برد بالا و هر چی از دهنش اومد بیرون گفت ،ی سال بعدش خواستیم عروسی بگیریم داداش داماد مرد درست چیزی ک مامانم خواست

 Elnaz rasooli : Man kheili mamanamo dost daram kheili ziyad ama on kheili baham bade man ye dadashe kochek tar az khodam daram ke be on kheili ahamiyat mide har chi ke azash mikhad sari anjam mide ama vaghti man khastei daram kochek train ahamiyat ro be man mide hata bazi vaghta Kari mikone ke ehsas mikonan farzand khonde ln khanevadam az onvaram aslan ba babam rahat Nissan man faghat 13 salame Che gonahi kardam

جواب سوني کارت بيست : بسياري از والدين ناخواسته تبعيض هائي را بين فرزندان ميگذارند ولي اگر از آنها بپرسي ميگويند همه آنها فرزندان من هستند و فرقي بين آنها نيست و همه را يک اندازه دوست داريم در صورتيکه در عالم واقعيت و عمل اينگونه نيست ، در واقع همه ما همينطوري هستيم ، آيا ما با همه دوستانمان يکجور هستيم ؟؟ جواب منفي است ،‌ ما با برخي دوستانمان به دلائل شخصي راحتتر هستيم و از آنها بيشتر لذت ميببريم و با برخي ديگر عادي هستيم ، در بين فرزندان معمولا شايع است که برخي خانواده ها به فرزند ارشد ، برخي به فرزند آخر و برخي به فرزند باهوش تر يا زيباتر يا حرف شنو تر اهميت بهتري ميدهند بدون اينکه متوجه تبعيض خود شوند ، گاهي برخي والدين اگر به آنها بگوئيم که ما از اين موضوع ناراحت هستيم تغيير روش ميدهند و برخي ديگر آنقدر فکرشان مشغول موارد متعددي است که در خاطرشان نمي ماند که روش خود را اصلاح کنند ، شايد گذشت زمان هاي طولاني وضعيت ها را متعادل تر کند و با پرخاشگري و قهر و دعوا وضعيت معمولا بدتر ميشود ولي ممکن است با صحبت منطقي بشود وضعيت را تا حدودي بهبود داد ولي نبايد انتظار تغيير يکباره داشت


 پرنیا : سلام قدر ماماناتونو بدونید من مامانمو از دست دادم والان خیلی بهش احتیاج دارم

 ندا : با سلام به شما دوست هاي عزيز من خودم يه مادرم هر کاري براي تنها فزندم که يک دختر 8 ساله است ميکنم هر چي مي خواد براش فراهم مي کنم و فقط ازش ميخواهم درسش را خوب بخواند ولي هميشه با هم دعوا داريم هر چي در مورد حساسيت هام باهاش حرف ميزنم برعکسش رو انجام من به طور حتم مي گم که بچه ها به حساسيتهاي پدر و مادرشان احترام نمي گدارند که محبتي از پدر ومادرشان نمي بينند


جواب سوني کارت بيست : ظاهرا ذات انسان لجباز و خودمختار است و شايد يکي از دلائلي که انسان راه مستقيم خدا را نميپذيرد ولي راه کج نفسش را دنبال ميکند همين باشد ، آيا خدا هر چه براي ما دليل و برهان آورده که راه خطا نرويم آيا پذيرفته ايم ، کودک ما نيز آينه اي از خود ماست ، تا خدا فشاري بر ما وارد نکند غالبا از او غافل هستيم و طلبکار ولي با کمترين کاستي صداي کمک خواستنمان بلند ميشود ، کودکي که همواره همه چيزش فراهم است هيچ دليلي براي اطاعت و تشکر نميبيند و البته کاستي و فشار بيش از اندازه نيز نتيجه نامطلوب ديگري بر جا ميگذارد ، برخي کارشناسان معتقدند حتي غذا دادن که بديهي ترين وظيفه هر پدر و مادري است هم نبايد بي دليل و مزد باشد يعني بايد به فرزندمان بگوئيم اول اتاقت را مرتب کن يا مثلا شلوارت را آويزان کن يا هر کار آسان ديگري که از عهده اش بر مي آيد بعد غذا بخور ، حالا اگر گفتيد ما چکار ميکنيم ؟؟ ما قطار ميشويم ، هواپيما ميشويم و حتي حيوان چهارپا ميشويم و انواع صداها و دلقک بازي ها را در مي آوريم تا او چهارتا قاشق غذا بخورد ،‌ کودک هم هوشمند است و سريع نقطه ضعف ما را ميفهمد و نه تنها اطاعت نميکند بلکه والدين را مجبور به اطلاعت ميکند

برخي ديگر از والدين از آنطرف پشت بام مي افتند و آنقدر کودک و حتي جوان را مورد فشار قرار ميدهند که وي را از خود زده ميکنند ، در حاليکه والدين هوشمند حد وسط اين راه را با تجربه به دست مي آورند که کودک مودب ، اطاعت پذير و شاداب بار مي آيد چون فهميده هر رفتار بدي سزاي بدي دارد و هر کار خوبي پاداش و تشويق خودش را دارد


 تنهاترین تنهاها : سلام من دختري 15 ساله هستم ديوانه وار مامانمو دوست دارم ولي جديدا خسته شدم خسته از اين که تا هر اتفاقي مي افته من و صدا مي زنه خسته از اين که ديواري کوتاه تر از من براي خالي کردن عصابانيتش پيدا نمي کنه خسته از غر زدن هاي بي دليلش بعضي مواقع به فکر خود کشي مي افتم احساس ميکنم مرگ از اين زندگي بهتره

جواب سوني کارت بيست : شما هرگز خستگي هاي يک مادر از فرزندش را حس نخواهيد کرد تا وقتيکه مادر شويد ، فرزندان همانقدر که شيرين هستند و باعث شادي والدين ، همانقدر هم آنها را ناخواسته خسته ميکنند و باعث ميشوند والدين کمي از خستگي خود را بصورت غر زدن و حتي گير دادن و دعوا خالي کنند ، فرزند هوشمند امروز اگر درک کند که زندگي براي والدينش به شيريني نميگذرد و جسم و روحش خسته است کمي از تنش ها کمتر ميکند تا هم خودش آسودتر باشد و هم پدر و مادرش و اين به ثواب و صواب نزديکتر است


 مونا : سلام من همتونو درک میکنم میدونم چه حسی دارین منم امروز میخواستیم جایی برویم اما برای اینکه من فقط ی کتابم خوندم با دادو قر زدن میگه باید همه کتاباتو بخونی من دیگه خسته شدم این چه زندگیی که ما بچه ها داریم

 سپهر : سلام ممنون از مطلب تاثير گذارتون من 15 سالمه مادرمم خيلي دوست دارم من مطلب مربوط به 12 سالگي رو خوندم يک فيلم بود که از دوازده سالگي دوست داشتم ببينمش ولي مادرم نميزاشت تا همين الانم نميزاره ببينم بنظرتون اين انصافه سه سال صبر کردم

جواب سوني کارت بيست : دقت کرديد اکثر کسانيکه با مادرشون مشکل دارند و در اين صفحه پيام گذاشته اند در محدوده سني 12 تا 18 سال و بالاخص 15 سال هستند ؟ متاسفانه تغييرات هورموني دوران بلوغ شرايط سختي را براي خانواده ها و نوجوانان بي تجربه ايجاد ميکند و سطح تنش را بين آنها بالا ميبرد ، شما هر چه بزرگتر و عاقلتر ميشويد از اينکه روزي روزگاري نتوانستيد يا نگذاشتند فلان کار اشتباه را مرتکب شويد و گناه کمتري بر گردن داريد يا اخلاقيات را حتي از روي شرم يا اجبار رعايت کرده ايد خوشحال ميشويد ، روزي که به اشتباهات امروز خودتان ميخنديد و آنها را کودکانه و غير عاقلانه ميبينيد خيلي هم دور نيست ، با مادر و پدر و دلسوزان خود مهربانتر باشيد


 یلدا : سلام من مامانمو دوست ندارم يعني عاشقشم . اون خيلي در حق من خوبي کرده و من هيچ وقت نفهميدم. قبلا فکر ميکردم اون داداشمو از من بيشتر دوست داشته ولي الان مي فهمم نه اصلا هم اين طور نبوده و مامانم بين من و داداشيم فرقي نذاشته مامان گلم اگه اين پستو مي بيني بايد او ازت معذرت بخوام هر وقت من کار بدي مي کردم دعوام مي کردي ولي بعد مي زاشتي پاي بچگيم ان شاء الله که هميشه بچه بمونم

 محمود : مادر من خیلی بد است من اکرا دوست دارم ولی او من را دوست ندارد از اون وقتی که داداش کوچیکم اومد به دنیا دیگه من دوست ندارند تورو جون هرچی که دوست دارید دعام کنید

 پارمیس قدیمی : بسیار عالی 👏👏👏


 فاطمه : من مادرم خیلی بده خیلی وضع اخلاقیش خرابه و روانی هست هم با من درفتاری میکنه هم پدرم هم تمام فامیل الان هیچکس را نداریم و با هیچکس ارتباط نداریم تو فامیل خیلی بی کس شدیم تو این عید هیچکس خونمون نیومده من خیلی حالم بده و اصلا نمیدونم چجور باید جلو مادرم رو بگیرم تا میخوایم باهاش حرف بزنیم تا چن ساعت جیغودادو حرف زشت زدن حرف حرف خودشه فک کنم اولین دختری باشم که میگم باید مادرمو طلاق بدیم ولی فقط بخاطر ابرو خودم و برادرم فعلا موندیم و به هیچ وجهه نمیخواد که ببریمش دکتر حرف خونوادشم گوش نمیکنه آی خدا حالم بده خودمم دیگه روانی شدم شما نمیدونید تو این سالها چقد بدبختی و شر برام درس کرده بچه که بودم هر روز تا حد مرگ کتکم میزد درحدی که بیهوش میشدم و زخمی شدید توروخدا برام دعا کنید.

 نورا : سلام. من با پدر ومادرم مشکلی ندارم و فقط در مورد اینکه بهم اجازه بدن با دوستام باشم کمی با مادرم بحث میکنم . ولی نمیدونم چه جوری باهاش حرف بزنم که بهم اجازه بده؟؟؟

 am : سلام مطلب فوق العاده ی بود

 مهناز : من مادرمو دوست دارم ولي اي کاش يکم صبر داشت اي کاش يکم احتراممو نگه ميداشت.....برا هر چيز کوچيکي انقده غر ميزنه که کار به جاي باريک ميکشه اخرش هم هرچي نفرين بلده نثارم ميکنه...من سعي ميکنم هيچي نگم ولي بخدا نميشه
همش ميترسم نفرين هاش بگيره بدبخت بشم ....ديگه از زندگي نااميد شدم تروخدا برام دعا کنيد


 فاطمه : سلام من 14 سالمه نمی تونم هیچ کدوم از شما هارو درک کنم چون من بهتربن مادره دنیارو دارم درسته به من گیر میده ولی خداییش خوبه نمی ذاره با دوستام برم بیرون یا ...ولی هیچ موقع فرق نمی ذاره البته من تازه خواهر دار شدم 6 ماهشه ولی همیشه میگه همه سختیارو تو زندگی تو کشیدی اتفاقا منو خیلیم دوست داره وقتی پیشم نیست همش بهش زنگ می زنم یه موقع ساعت 3 نصف شب میشه من بهش زنگ می زنم به جای اینکه دعوام کنه قربون صدقمم میره شماهاام با خریدن یه کادو یا دسته گل رابطتونو با مادرتون خوب کنین بهشون محبت کنین ببخشید وقتتونو گرفتم امیدوارم مشکل همتون حل بشه

 بماند : اتفاقا ما هم در رابطه با دختران جامعه همین فکر رو می کنیم ولی شما کاملا در اشتباه هستید
"جواب سوني کارت بيست : با شناختي که من از پسران جامعه دارم اگر از پانزده سالگي دنبال دوست پسر باشيد احتمال اينکه شما بيست سالگي را ببينيد در حاليکه هنوز بکارت و شرافت شما را لکه دار نکرده اند بسيار بعيد است ،‌ متاسفانه حجم بالائي از پسران جامعه ما فقط و فقط تصورشان از ارتباط با يک دختر نزديکي جنسي است و پس از مدتي او را دور مي اندازند و سراغ طعمه جديدي ميروند ، حالا يکي خودش را داداش جا ميزند ديگري عاشق سينه چاک و بعدي خواستگار پا به رکاب ولي غالبا در ذهنشان اين است که حالشون را بکنند و ولتون کنند ، به نصيحت هاي مادر گوش کنيد و شرافتتان را حفظ کنيد بهتر است تا ..... "


 علی14 : منم 14 سالمه و مشکل بهناز رو دارم هر روز دعوا ديگه ديوونه شدم گاهي اوقات فکر ميکنم بميرم خيلي بهتره اسنه که هر روز دعوا بشه تو خونه مثلا امروز جوري شد که 7 ساعت ps4 بازي کردم اگر بدوني چيکار کرد. جيق و داد هي قر قر. خوب اولين بارم هم بوده دوستاي ديگم حدقل روزي دوازده ساعت بازي ميکنن هيچکيم هيچي بشون نميگه.من چيکار کنمممممممممممممم؟

جواب سوني کارت بيست : دوستانتان شايد عقل پا به جائي نداشته باشند که روزي دوازده ساعت گيم بازي ميکنند يا والدينشان اينقدر فهم ندارند که آنها را از اين افراط باز دارند شما از آدم حسابي ها تقليد نه از اين جور رفقاي کم عقل و رفتار مادرتان هم به جا و صحيح بوده است که پس از هفت ساعت بازي ديگه جيغش در آمده و شما را از ادامه اين کار باز داشته است


 مادر واقعا؟؟، : ما چهارتا خواهريم. مادرم ازمون متنفره و به پدرم مگه اگه بميري يک روز هم نگهشون نميدارم. با کتک و فحش و نفرين بزرگ شديم و با رد کردن خواستگارامون باعث شده تو خونه بمونيم .خواهر بزرگم از ده سالگي آشپزي ميکنه کارهاي خونمون رو ميکنيم. تمام وقت داد و بيداد و فحاشي ميکنه. همش منت ميزاره ک تو خونه من هستين و بخاطر پسرهام بهتون صدقه ميدم با داداشام خيلي با احترام رفتار ميکنه و دوستشون داره.با فاميل خودش انقدر مهربون رفتار ميکنه. همه چيز رو از ما دريغ ميکنه حتي ميوه و غذا. منو خواهرم سر کار ميريم همش تحقيرمون ميکنه با اينکه همه پولمونو تو خونه خرج ميکنيم. ميگه کاش بميرين ازدست همتون راحت شم. تمام روز نماز ميخونه و ذکر ميگه اما سرنماز هم ما رو نفرين ميکنه. زندگيمون جهنم واقعيه. خدا کجاست پس؟ اگه يک روز ببينمش حتما ميپرسم

 پریا : سلام،من مادرمو به حد مرگ دوست دارم اما همش به خواهر بزرگترم اهميت ميده ،بهش که ميگم ميگه اون با تو فرق داره، واقعا خواهرم بي رحمه خيلي کتکم ميزنه ، تازه بيست ساله شده ، چيکار کنم ؟

جواب سوني کارت بيست : خيلي سعي نکنيد کتک خور بار بيائيد شما هم پس بزنيد ، گاهي لازم است اگر آدم کتک هم ميخورد چهارتا پس بزند تا طرف خيلي هوس زدن نداشته باشد و بداند اگر ده تا زد چهار تا هم پس ميخورد ، به قول شاعر نه ظلم کن به کسي ني به زير ظلم رو ، که مرام حسين و منطق دين است


 مسيحا حيدرى : من دير ويز تنهايى نرفتم به سينما


 غمگین ترین دختر دنیا : سلام من14سالمه من از خدا مي خواستم ي خواهر داشته باشم و الان هم دارم ولي از اون مو قع مامان و بابام بامن ي رفتار ديگه اي دارن الان با خودم ميگم اي کاش لال مي شدم و ديگه اون حرف و نمي زدم

جواب سوني کارت بيست : بچه کوچک عالم ديگري دارد و نياز به محبت خيلي اضافه تري دارد ، اگر باز هم فرزند ديگري بيايد به صورت خودکار سيل محبت ها از بچه دوم به سوم منتقل ميشود چون اون ضعيف تر است و نياز به توجه بيشتري دارد ، اين موضوع را به خانواده بگوئيد ولي خيلي انتظار تحول فوق العاده نداشته باشيد ،‌ به هر حال گفتن بهتر از نگفتن است و اثر آن صفر نيست


 s...................m : عاااااااااااااااااااااااااااااااالی بودمااااااااااااااااااااااااااااااادرم وبابای مهربونم خخخخخخخخیاااااااااااااااااااااااای دوست تون دارم

 زهرا : منم مادرم دیوانه است اوایل خیلی دوستش داشتم و طاقت دیدن اشک هاش رو نداشتم ولی اینقدر اذیتم کرد که دیگه ازش متنفرم همیشه خودش میگه که از من و بابام و متنفره میگه بابام رو دست نداره و داره به زور باهاش زندگی میکنه حتی میگه از مادرش هم متنفره دلم واسه بابام میسوزه ولی هر چند زنیکه دیوونه اکثر اوقات بین من و بابام رو به هم میزنه بلایی به سرم آورده که از همه مردم میترسم حتی وقتی یکی تو خیابون ازم آدرس میپرسه از ترس سکته میکنم چون از همه میترسم همیشه بچه بودم به من میگفت فامیل از تو بدش میاد چون تو بچه بدی هستی و این کارش از لحاظ روانی روم تاثیر گذاشته خودش بار ها اعتراف کرده که از بچگی مشکلاتی روحی روانی داشته ولی تا یه چیزی میشه میزنه زیرش و میگه تو باعث تمام مشکلات من و پدرتی همیشه تلاش کردم کاری کنم که دوستم داشته باشه و باور کنه که دوستش دارم ولی هر کاری کردم بدتر من رو از خودش پس زد دیگه طاقت ندارم حتی اجازه گریه کردنم ندارم چون بهم میگه تو ، توی زندگی ات همه چیز داشتی پس حق نداری حتی یه لحظه ناراحت باشی

 سینا تیموری : سلام من سینا از کرمانشاه هستم.از هر کس که این مطلبو گذاشته بشدت ممنونم.امروز وقتی این متن هارو خوندم واقعا فهمیدم چه ادم پستی هستم.خیلی متحولم کرد.تصمیم گرفتم واقعا ادم بشم.دمتون گرم بابت متنتون

 خوشبخت : من خدا رو خیلی شکر میکنم به خاطر مامان بسیار مهربونم. اون همیشه به فکر ما بوده. برا خودش هیچی نمی خریده، همش میگفت اول بچه هام. همیشه با ما مهربونه. مادر من مادر نیست، به خدا اون یه فرشتس، یه فرشته. اگر کاری داشته باشیم اول کسی که داوطلبه کمک به ماست مامان عزیمه. اینجا از مامان گلم تشکر میکنم. مامان خوبم دوست دارم.

 بهناز14 : سلام....من بهنازم و 14سالمه مامانمو خیلی دوست دارم و میدونم اونم منا دوست داره اما همیشه باهم دعوا میکنیم همیشه توی خونه دعواست و مامانم غر میزنه و هر چیزی میشه گردن من میاندازه دیگ داره خستم میکنه من دیگ حوصله دعوا و بحث کردن رو ندارم اما انگار مامانم خیلی کل کل کردن با منو دوست داره من فردا مسابقه دارم ولی با دعوای امشب توی خونه روحیه ندارم و دلم میخواد بمیرم از همه چیز پشیمون شدم فقط میخوام ی مریضیه بدون درمان بگیرم ک دیگ هیچ کاری نتونم بکنم خدایا خودت کمکم کن دیگ نمیتونم تحمل کنم ب کی بگم زندگی لعنتی.......

 نیلای 14 ساله : این مطلب در من تا ثیر گذاشت که در دنیا کسی من و مثل مادرم دوستم نداره کسی دیگر از ته قلب نميتونه من و به اندازه ای مادرم دوست داشته باشه از اینکه مادرم عزیزم تا حالا به تو بد اخلاقی کردم انشالله اول تو من رو ببخشی و خدا هم اون موقع میبخشه ولی این هم میدانم که انشالله دل تو رو نشکستم دوستت دارم مادرم من با بودن تو نفس میکشم به اندازه ی بی نهایت دوستت دارم

 سارا تیزهوش مدرسه ولایت : سلام .خیلی خوب بود .من امروز این مطلبو یاداشت میکنم تا شاید بتونم دوستمو نسبت به خانوادش رام کنم .

 حانیه : خيلي قشنگ بود و من بايد يکم ادم بشم و ازين تنبلي و بي مسوليتي درام ک مامانمم خوب رفتار کنه هه هه
الان ب من ميگه تو عين زالو افتادي تو زندگي من خون مارو ميمکي و برو بيرون از خونه من و همه چي برا منه و ازين حرفا
من کاري باهاش ندارما ولي هيچ کاري هم تو خونه نميکنم و سرم ب کار خودمه ولي اون بيخودي هي حرص ميخوره جوري شده که من يه ليوان اب بخورم در حد سکته کردن حرص ميخوره هه هه تقصيرمن چيه ک ديونس
من بايد بذارم برم تو خيابونا زندگي کنم دختر خيابوني شم تا جلو چشمش نباشم اينقدر حرص بخوره :-(

جواب سوني کارت بيست : من با توهيني که به مادرتان کرديد کاري ندارم چون زشتي آن آنقدر زياد است که نيازي به صحبت ندارد ولي در مورد تنبلي بيش از حدي که در خانه داريد و هيچ وظيفه اي را به عهده نميگيريد به همين بسنده ميکنم که از امام صادق عليه السلام نقل شده پيامبر اعظم (صل الله) دوبار فرمود : لعن خداوند بر کسي باد که بار زندگي خويش را بر دوش ديگران افکنده است


 ye bichare : delam grefte nemidoonam chi begam faghat ino bbegam har ki madar kkhoob dare ghadresho bedoone k ye freshte aasemooni giresh oomade

 زهرا : الان دارم گريه ميکنم براي بودنم براي زجرايي که بخاطر بودنم پدر و مادرم کشيدن. يه مدته خيلي عصبيم ناراحتم بخدا دوست ندارم واکنش بدي در برابر پدر و مادرم انجام بدم ولي...
مامانم خونه داره و بابام ي کارگر ساده تعميرات و کاربرقي خيلي با انصافه برا همين در برابر زحمتي که ميکشه پول در نمياره وضع ماليمون تقريبا متوسطه. نميتونم مثل خيليا بريز بپاش کنم يعني ازکوچکترين حق خوش گدروني هم محرومم. نميخوام ب روشون بيارم خيلي هم سعي ميکنم ولي...
بااينکه ابراز محبتشون خيلي هم رمانتيک نيس ولي ميدونم که دوسم دارن ولي...
حس ميکنم افسردگي گرفتم. دو سال موندم پشت کنکور بدون مشاور و آزمون جز عذاب خودمو فکر و خيال اتفاق ديگه اي نيفتاد الان پيام نور ميرم تنها اميدم نا اميد شده خيلي دارم عذاب ميکشم تنها اميدم براي پولداري وخوشبختي پزشکي بود حالا هم ک پيام نورم
نگران شهريه شم.خيلي ميترسم

جواب سوني کارت بيست : من فقط براي قسمت آخر پيامت چند نکته دارم ، اول اينکه اکثر پزشک ها با آنکه پول در مي آورند ولي احساس خوشبختي نميکنند چون شغل پر استرس و خسته کننده اي دارند ، از شيفت هاي شب گرفته تا اصطکاک عصبي با همراهان بيمار و دوم اينکه يک پزشک بايد درآمدش از پزشکي نباشد بلکه از شغل ديگري باشد وگرنه بخاطر پول به هر رذالتي تن ميدهد و جان مردم را بازيچه چندرغاز مال ناپايدار دنيا ميکند ، پزشک اگر اهل خدا پيغمبر است بايد فقط براي خدا درمان کند و اگر نيست فقط براي اخلاق و علم پزشکي وگرنه ناخواسته تبديل به جنايتکاري ميشود که فقط پول را ميشناسد و لاغير ، دعا ميکنم در پناه خدا خوشبخت ، شاد و موفق باشيد و رزقتان حلال و وسيع به فضل خدا باشد


 LONELY : سلام من تو دوره مدرسه یه بچه تقریبا درس خونی بودم کلا 3تا لوح تقدیر اوردم بماند موقعه کنکورکه شد به علت بی تجربگیم پشت کنکور موندم قبل از کنکور هیچ احوالی ازم نمیگرفتن که ببینم مشکلی برای درس خوندن ندارم کمکی نمی خوام اما روزی که جواب میومد و میفهمیدن که قبول نشدم واویلا هر کسو نا کسی بود میزدن تو سرم که فلانی قبول شد تو قبول نشدی دیگه فکر اینو نمی کردن که اونی که قبول شده چه رشته ایه بماند ماهم اینقدر خود خوری میکردیم که نگو که الان به حمد 1.. مشکل اعصاب گرفتم و تشنج میکنم وای پسر اون موقع که تشنج میکنم اینقدر حال میده یا اون موقعه ای که با بابام سر افکار قدیمیش بحثم میشه مثل معصوما خودشو کنار میکشه من اون وسط یا اون موقعه ای که بچه بودم و با بیل زد تو دلم و حالم بهم خورد چه کیفی داد

 تنهای غمگین : سلام من 15سالمه ولي مامانم هر روز دعا ميکنه من بميرم هر روز دعاي بدم ميکنه تا همين چند لحظه پيش شيشه را زد تو سرم همش ميگه به بابات بگو تو رو ببره يه جاي ديگه من نميخوامت حتي برادر زادمو بهم نميده هميشه جلوي مردم منو تحقير ميکنه بخدا من محتاج اينم که يه بار مامانم با من يه لبخند بزنه تو جمع که بهش نگاه کنم و لبخند بزنم با عصبانيت بهم نگاه ميکنه که ارزو ميکنم اي کاشکي نبودم صدها بار هم بهم ميگه با تولد تو تمام بدبختي من شروع شده خب من چه گناهي دارم اگه ميدونستم متولد نمي شدم هر بار که منو داداشم يا آبجي دعوا کنيم اگه قضيه را هم ندونه به بابام ميگه منو کتک بزنه همش فکر ميکردم چون آبجي از من بزرگ تره دروغ اونو قبول داره اما الان ميبينم اين آبجي که از من کوچيک تره دروغاي اينو هم قبول داره من دوستان زيادي داشتم همشونم آدماي مذهبي بودن اما مادرمو ابجيام وقتي اونا زنگ ميزدند گوشي برميداشتند بهشون فحش مي‌دادند و مي‌گفتد ديگه زنگ نزنيد الان تنهاي تنهام بغض کردم اخه شرمنده اگه زياد بود و سرتونو به درد اوردم ولي اي کاشکي مادرا هم اين پست هارو مي خواندند

 .. : مادرم خيلي بين ما فرق ميزاره، خواهرمو فقط ب اين خاطر که خييييلي حساسه به همه ترجيح ميده همين امروز بخاطره چيزي که اصلأ من مقصر نبودم با من دعوا کرد و گفت اونو دوست داره ، نابود شدم نابود ، من به دوست داشتن کسي نيازي ندارم ولي ب نظرم مادرم نبايد اينو ميگفت خيلي حالم بده از عصر تا الان فقط دارم گريه ميکنم ، آخه چرا چرا بايد اينجوري باشه چرا بايد دل من بچشو اينجوري بشکنه مگه من مهم نيستم من دل ندارم..

 مهسا : من الان از مادرم دورم چون او برای یک روز رفته خونه داییم الان دلم براش تنگ شده

 ستایشo_0 : من هرکاري بکنم مامانم منو دعوا ميکنه من اصلا نميفهمم چرا هرکاري ميکنم دلشو شاد کنم نميتونم هرچي بهش ميگم داد ميزنه
من اصلا نميفهمم چرا
و جديدا به من دروغ ميگه که من ساکت شم من واقعا دوسش دارم ولي با اين حالت نه
من حتي وقتي اين رفتار رو با من داره دوست دارم بميرم که مزاحمتي براي مادرم ايجاد نکنم
در هر شرايطي يه جوري با من حرف ميزنه انگار مزاحمم واقعا نميفهمم چرا ...
نميدونم چيکار کنم


 و : پدر و مادر ها فرق کردند نمیخوان ما بچه ها خیلی تو خونه هاشون بریم همه چیز بی مهری شده بی مهری موج میزنه شایدم ما بچه ها زیادی به مادرو پدر مون توجه داریم شاید اخر الزمان شده دنیا بر عکس شده همین باعث عقده ای بودنم میشه

 عرفان محمدیان : من مادرم را دوست دارم ولي يک اشتباهي کردم که ديگه نميذاره برم کلاس فوتبال و من هم ناراحت ميشوم ولي اگه مادر نباشه زندگي خيلي بد ميشه خدا همه ي مادرها رو زنده نگه داره

 هلن : سلام من 25 سالمه ازدواج کردم ولي پدر مادرم بهم احترام نميزارن تو زندگيم دخالت مبکنن شوهرمم با رفتارشون بهش ميگن تو بي عرضه اي عقلت کمه به من هم ک اصلا احترام نميزارن، بين منو خواهرم اونم بررگتره ازدواج کرده خيلي فرق ميذارن حتي من نبايد روسريمو جلو برادرام در بيارم ولي ه اون خواهرم هيچي نميگن فقط به من گير ميدن انگار من خواهرشون نيستم و خيلي حرف اونو قبول ميکنن من مامانمو خيلي دوست دارم بي احترامي هم نکردم ولي نميدونم چطوري ابراز علاقمو نشون بدم با برادرام مثل غريبه هام اصلا ميرم اونجا حرف نميزنم اروممم نميدونم چه رفتاري کنم ک تو دلشون جا بشم پدرم خوبه ولي خواهرم و برادرام پُرش ميکنن و نسبت ب من بد بين ميشه بابام منو خيييلي دوست داشت عزيز دوردونه بودم بسکي منو ميخواست زبان زد فاميل بود ولي حالا ن خيلي با هم سرد شديم نميدونم چرا خجالت ميکشم راحت نيستم حرف واسم نمياد که بگم اون آبجيم حرف ميزنه ولي چه حرفائي همش غيبت بدگوي ذهن بقيه رو هم خراب ميکنه خيلي سياست داره ولي من ساده دل و بي ريا هستم خودتونو عقلتون کسي که حتي روسريشو جلو برادرش نندازه ميتونه راحت باشه باهاش و شوخي کنه جوري شده حتي من فقط اونم گهگاهي سلام ميکنم باهاشون اوناهم فقط سر تکون ميدن اصلا هم بهم احترام نميزارن جلو زناشون حتي جلوي خدمت کار خونمونم بهم حرف ميزنن لطفا کمکم کنين منتظر راهنمايتونم

جواب سوني کارت بيست : هر چيزي معمولا يک علتي دارد ، شايد طبق گفته خودتون چون گوشه گيري ميکنيد اونها هم توجهي بهتون نميکنن ، يکي از بهترين راههاي نزديکي قلوب هديه دادن است ، يک هديه آبرومند که طرف هم بهش نياز داشته باشه و ازش خوشش بياد ، نه آنقدر ارزان که تو ذوق بزنه نه آنقدر گران که براي خريدش به سختي و بدهکاري بيافتيد ، مثلا از پدرتون شروع کنيد ، واسش ناز و عشوه کنيد و بابا بابا کنيد ، بوسش کنيد و دل به دلش بدين ولي نه مصنوعي ، يک کم پيش خودتون تمرين چرب زباني بکنيد ، خيلي از آدمها با همين زبان چرب و نرمشون ميلياردها تومان کاسب هستند نزديک کردن قلوب که اولين و آسانترين ثمره آن است ، البته نه از راه گناه و نه اينکه براي رضايت مخلوق خشم خالق را بخريد


 مهدیه : مامانه من فوق العاده است زبان زد کل خانواده ی پدری و مادریه خییییییییلی خوبه اما حیف که من لایقش نیستم.من وقتی عصبی میشم خیلی درست باهاش حرف نمیزنم و اینجوری باعث آزار خیلی ها به خصوص خودم میشم

 نازنین : همه اینا درست!اما من اصلا نمیتونم با مامانم کنار بیام!!!چیکار کنم بچه ها؟

 Wolf : عاشق مادرمم.... وقتی مادر هست چ نیازی ب عشق دیگه

 زهرای غمگین : سلام بچه ها من يه دختري 14-15 سالم حرفامو از اينجا شروع ميکنم ولي اگه زياد ببخشيد چون انقدر حرف دارم که شايد همه کاغذا و دفتراي دنيا رو برام بيارن کافي نباشه .من مادرمو دوست دارم ولي اون منو دوست نداره ، ميشه جلو هر کس و نا کسي تحقيرم ميکنه، ازم بد ميگه، هيچوقت تاييدم نميکنه، فقط ميخواد حرف خودشو به کرسي بنشونه، اصلا منطق نداره ، براي هر چيزي حتي چيزاي کوچيک يا داد ميزنا فحش ميده يا کتک ميزنه، هيچوقت باهام رفتار خوبي نداره هميشه منو مقايسه ميکنه، هر کاري براش کردم تا يک ذره با هم خوب بشيم نشد يعني اون نخواست اون دوست نداشت با همه اينا ولي من خيلي دوسش دارم . درسته اون منو بزرگ کرده تر و خشکم کرده درد زايمان منو تحمل کرده قبول دارم اينارو. اما ديگه نميتون اين رفتاراشو تحمل کنم ، خودش باعث شده من ازش زده بشم. همه ي اينا به کنار ، رفتاراي بابام هم باهام خوب نيست ولي من بابامو بيشتر از مامام دوست دارم درسته که به حجابم گير ميده ولي هر وقت مامانم منوبه باد کتک گرفته اون بوده که حمايتم کرده و منو از دست مامانم کشيده بيرون. به بچگيام که نگاه ميکنم هيچ خاطره ي خوبي از مادرم به يادم ندارم هر وقت براش هديه خريدم گفت اين چيه خريدي برا چي خريدي چقد زشته ، نميخوام توي بد سليقه برام چيزي بخري ، من هر روز بايد رفتاراي اينجوريشو ببينم منم تو روش وايميسمو جوابشو ميدم منم سرش داد ميکشم تا بفهمه چقد بده رفتار بد . زندگيمو کرده جهنم از وقتي به دنيا اومدم رفتار بد ديدم و يه آب خوش از گلوم پايين نرفته اصلا اگار منو بچش نميبينه منو شکل يه حيوون ميبينه که فقط بايد يه غذا بزاره جلوش و...، سرتونو درد نيارم ، ديگه نميخوامش گاهي وفتا ارزو ميکنم کاشکي نبودم تا هم اون راحت ميشد هم من ، ولي بعدش ميگم چرا من بميرم اون بميره که هم من راحت بشم هم بقيه کاشکي هيچ وقت نبود . ديگه تحملشو ندارم چقد تو تنهايي هاي خودم گريه کنم من دارم با يه عقده بزرگ ميشم . هر کسي رو ميبينم که مامانش انقد باهاش مهربونه حسرت مياورم غصه ميخورم. من يه خواهر و برادر ديگه هم دارم اون با خواهرمم همين رفتارارو داشته اما با پسرش نه واقعا متاسفم براش که انقد تبعيض ميزاره بين بچه هاش هميشه حسرت اينو دارم که فقط يه دقيقه سرمو بزارم رو پاش و اون نوازشم کنه به نظر شما اين خواسته بزرگيه؟ تا حالا هر چي خواستم برام فراهم شده اونم بابام اينکارارو کرده نه مامانم. اگه بچه ها بايد به پدر و مادر احترام بزارن ، نبايد در مقابل اون پدرو مادر هم بهشون احترام بزارن تا اونام ياد بگيرن.
کاشکي مادر نبود ، کاشکي بهشت زير پاش نبود، لياقت نداشت بچه داشته باشه، کاشکي خدا بهش بچه نميداد تا قدر داشتن بچه رو بدونه. ميخوام که هيچوقت نباشه و من ازين زنگي سگي راحت بشم. خدا جونم ببرش پيش خودت من نميخوامش دوسش دارم ولي احساس ميکنم اگه نباسه و ريخت منو نبينه براش بهتر باشه فقط يه چيز اونم اينکه وقتي برديش ببخشش. همين...

جواب سوني کارت بيست : خواهرم از خواندن متن شما متاثر شدم ولي فقط همين جمله را براتون مينويسم : تو نيکي ميکن و در دجله انداز ، که ايزد در بيابانت دهد باز


 امیر مهدی : سلام من و مادرم و خواهرم همیشه دعوا میکنیم مخصوصا مامانم او مرا دوس ندارد برای مثال من از امتحانات تازه اومدم میگه برو اتاقت درس بخون بهش میگم مامان بذار یه ساعت استراحت کنم میگه ن منم اخر سر هرچی از دهنم در اومد بهش گفتم اما اون به بابام گفت الانم دوتاشونم ازم ناراحتن

 ترانه جوانمردي : عالي بودددددد لذت بردم


 علی : عالي بود دلنوشته ، من که فکر نميکردم اين جوري خاتمه بشه فکر کردم کودکانه نوشته تا درسي براي کودکان بشه ولي دلم از مادرم به خاطر خطايي که کرده که خودش ميدونه ناراحت و عصبي هستم ولي دوستش دارم ولي نگو از دلنوشته بخدا 20 دقيقه وقت اشک ريختم رفيق بي کلک مادر

 عادل پارسامهر : عالی بود

 خ : من خیلی مامان بدی هستم همش عذاب وجدان دارم از اینکه خیلی به بچم غر می زنم و محیط خونه رو دچار تشنج می کنم برام دعا کنید

 فاطمه : مطلب خیلی زیبا بود اما متاسفانه در مورد مادر من کار ساز نیست ...
سنگ هم جلوش کم میاره ...
بعضی وقتا آرزو میکنم کاشکی باهاش هیچ نسبتی نداشتم ...


 √Fatemeh√ : سلام
مرسی بابت وبلاگ خوبتون
واقعا متن هاش زیبا بود
موفق باشید
یا حق


 ..... : منو ببخش مادر........

 taranom : salam man maman o babam o kheili dos daram.fagat man 13 sal daram ye khahar 9 sale daram ke maman babam ono az man bishtar dos daran nemidonam chera tahala asan ye baram be maman babam bi ehterami nakardam ob behtarin dokhtar bodam vali......ama khaharam zabon derazi kardeo bi ehterami mikone. nemidonam chera

جواب سوني کارت بيست : يکبار حرفي از بزرگي شنيدم که شايد علت را بفهميد ، ايشان ميگفت گاهي ميديدم که برخي بي ادبانه و بدون آداب زيارت به حرم امامان عليه السلام وارد مي شدند و با لحني نه چندان مناسب درخواستي داشتند و اتفاقا امام زود به اذن خدا حاجت آنها را روا ميکرد و اين سئوال برايم پيش آمده بود که چرا ديگران که با ادب و خضوع و احترام مشرف ميشوند اينگونه سريع مورد توجه امام عليه السلام قرار نميگرفتند تا اينکه به وسيله اي جواب را بهم رساندند که ما اگر جواب آن افراد را زودتر ميدهيم و جواب مومنين واقعي را ديرتر بعلت قرب آنها نيست به اين خاطر است که اگر پاسخ آنها سريع داده نشود آنها به در خانه ديگران و شياطين ميروند ولي مومنين با احترام منتظر پاسخ مي مانند و خدا دوست دارد بيشتر صداي آنها را بشنود ، شايد موضوع شما هم همين باشد ، شما چون بزرگتر هستيد همواره انتظار بزرگتري از شما ميرود و او چون کوچکتر است مورد ترحم و لطف بيشتر واقع ميشود حتي اگر رفتار شايسته اي نداشته باشد ، معمولا در ذهن پدر و مادر فرزند بزرگتر بزرگ است حتي اگر پنج ساله باشد و فرزند کوچکتر نياز به ترحم و محبت بيشتري دارد حتي اگر پنجاه ساله باشد ، شما بزرگ منشي و بزرگتري کنيد و خيلي به اين موضوعات توجه نکنيد و اگر خيلي اذيت ميشويد موضوع را به خود والدين بگوئيد تا تعادل بهتري برقرار کنند ولي از کرامت نفس و بزرگواري خودتان کم نکنيد


 دیبا : سلام من 13ساله هستم و واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم وتصمیم گرفتم که دیگر بامادرم رفتار بدی نداشته باشم.

 دیانا : من پونزده سالمه و مامانمو خيلي دوست دارم ولي بهش احترام نميذارم ولي از حالا حتما سعيمو ميکنم براي راضي نگه داشتنش

 هدیه : سلام من کارم توي تاتر ولي چند روز مادر پدرم ميگن فعلا نه .........يعني مثلا ميگن نه وقت نيست و.... الان بايد چي بگم خيلي ناراحت ميشم که بخوام تاتر و ترک کنم
لطفا بگيد چه کار کنم

جواب سوني کارت بيست : متاسفانه جو فعلي تئاتر و سينماي کشور ما خيلي تميز و پاک نيست و حتي از بازيگران مشهور براي بازي در فيلم ها و سريال ها تقاضاي رابطه هاي کثيف ميشه که بعضا با افشاگري هاي بازيگران زن نيز همراه بوده ولي جو آنقدر آلوده است که کسي کاري براي آن نميکند چون دست خيلي ها در اين فسادهاي اخلاقي و کاري آلوده است ، بهتر است توصيه پدر و مادرتان را به گوش جان بشنويد و خيلي در اين هنر غرق نشويد ، هيچ هنر و علاقه مندي در دنيا نيست که ارزش آن را داشته باشد که انسان و مخصوصا يک بانو دامن و شرافتش را بخاطر آن آلوده کند


 متین : من 13 سالمه ولي به مادرم کمي بي احترامي ميکنم ولي بخاطر متن تاثير گذار شما اينکار بي ادبانه رو ترک ميکنم . واقعا مادر فرشته ي زندگي هاست

 مهدیا : وقتی با مامانم دعوام میشه خیلی عصبانی میشم ولی چیزی نمیگم چون میدونم چن لحظه بعد همه چی درست میشه ...من عاشق مامانم هستم چون اون منو از کل دنیا بیشتر دوست داره

 امیرحسین : یادمه ماه های اول مدرسه خیلی شیطنت میکردم و مامان بیچاره هر روز از مادرها و بچه ها عذرخواهی میکرد یه روز یه اشتباهی کردم و ترسیدم و بهش دروغ گفتم یادمه بدون اینکه نگران خاکی شدن لباسش باشه وسایلش رو زمین گذاشت و جلوم زانو زد که هم قدم بشه و بعد بهم گفت اشتباهت یه طرف ولی دروغت دلم رو شکست و من کلی گریه کردم..دلم براش میسوزه بیشتر از سنش از پا افتاده و سلامتی اش رو از دست داده..هربار که درد بی طاقتش میکنه میگه خدایا خسته ام تمامش کن حالم بد میشه..چقدر ما بدیم نگرانیم اگه مادر نباشه ما چکار کنیم؟

 مرجان : من وقتي کودک بودم پدرم رو از دست دادم من سه برادر دارم همگي زن ذليل اجازه ندارن مامانشونو ببينن چون مي ترسن ايا مردي هست که زحمات مادري که سالها زحمت کشيده را فراموش کنن اي اقايون زن انقدر ارزش نداره که محبت مادرو يادتون بره

 نگار : من دوستشون دارم ولی اونا خیلی گیر میدن خیلیییی حتی به چت کردنم گیر میدن به رفتن تو یه گپم گیر میدن دیگه بییرون رفتن که اصلا نمیزارن راستش خیلی رو اعصابن مخصوصا مامانم که تو همه چی دخالت میکنه ولی با این حال دوسشون دارم چون دوسم دارن ولی یکم زیاده روی میکنن

 معصومه : سلام مامانم افسرده شده واقعا نميدونم چي کار کنم 15 سالم بيشتر نيست و کاري از دستم بر نمياد به غير از خندوندنش ولي خوب منم ناراحت ميشم به محض اينکه ناراحت باشم عصباني ميشه و شروع ميکنه به غر زدن ولي خيلي دوسش دارم.تورو خدا بگين براش چي کار کنم. تورو خدا راهنماييم کنين

جواب سوني کارت بيست : افسردگي نياز به مشاوره و دکتر و درمان زمانبر دارد و فقط با خنداندن مشکل حل نميشود و بايد دلائل غم پنهان و افسردگي مادرتون را با کمک پزشک پيدا کنيد که زودتر شادابي ايشان را بدست آوريد ، من و همه کسانيکه اين متن را ميخوانند براي شادابي و سلامت شما و مادرتان دعا ميکنيم ، ان شاء الله


 najmeh : مادر و پدرم منو خیلی دوست دارن اما در ظاهرشون منو تحقیر میکنند و به علایق من اهمیت نمیدهند و مدام منو با بقیه مقایسه میکنند خیلی خسته ام با این که میدونم دوستم دارن ولی کم کم دارم علاقمو نسبت به اونها از دست میدم

 محمدرضااحمدزاده : سلام من محمدرضا هستم 10 سالمه من اول خدا دوم پدرومادر سوم خواهر برادر را دوست دارم واقعا راست میگن بهشت زیر پای مادران است من مادرم را تا ابد دوست دارم و هیچ وقت فراموشش نمیکنم

 خانم شعبانی : من سه تا بچه دارم به حد پرستش هم اون هارو دوست دارم اما وقتي خطايي بکنن به عنوان آخرين گزينه اون هارو به حد مرگ تنبيه ميکنم کتکشون ميزنم حبسشون ميکنم و ... به نظرتون کارم درسته

جواب سوني کارت بيست : بچه اي که مکرر کتک ميخورد ميفهمد کتک و درد جسمي آنقدرها هم سخت نيست و دعوا ، کتک کاري و شرارات جزئي از روحيه او ميشود ، بچه بايد بترسد از اينکه مبادا کتک بخورد تا اشتباه نکند نه اينکه مدام کتک بخورد ، يعني فقط ترس از کتک خوردن و تنبيه نه خود کتک ،‌ هر چند که کودک يعني اشتباه کاري و بازي گوشي ، خود شما که آدم بزرگ هستيد چقدر اشتباه کاري داريد ،‌ پس بگذاريد گاهي هم کودکي کنند و اشتباه را تجربه کنند ،‌ فرزند شما محبت وافر شما را درک نميکند چون حس ميکند انجام وظيفه شماست ولي کتک زدن شما را درک ميکند و به مرور کينه به دل ميگيرد


 شیرین : من مادرو پدرمو دوست دارم ولي چند ساله که فهميدم مادرم به پدرم خيانت ميکنه من ?? سالمه واز دوران راهنمايي اين موضوع را فهميدم .مادرم بامن رفتار خوبي نداره و خيلي راحت بهم دروغ ميگه و گاهي اوقات بهم ميگه که از خونه برم و به من ميگه زيادي ، دارم افسردگي ميگيرم وهيچ دوستي هم ندارم خسته شدم ديگه.

جواب سوني کارت بيست : سعي کنيد با دوست خوبي يا مطالعه يا فعاليت هنري يا ورزشي يا هر علاقمندي ديگري سرتان را گرم کنيد ولي اسرار خانواده را به کسي نگوئيد و زياد هم با ايشان جدل نکنيد ، متاسفانه خيانت موضوعي نيست که به اين راحتي بتوان آنرا درمان کرد مگر اينکه خود شخص بفهمد چقدر کارش شنيع و زشت و اشتباه است


 سش : سلام دوست دارم

 غزل : بچه ها چرا مادر و پدر به بعضی کار ها راضی نیستن؟؟؟؟؟؟؟

 غزل : من 15 سالمه هو عاشقه مامان بابامم.حاضرم جونمم براشون بدم چون تا الان هرچي خواستم برام فراهم کردن اما مشکله من اينه ک افکاره مامانم خيلي قديميه.ميخوام با مامانم مثه يه دوست باشم تا حرفامو بش بزنم يا باهاش دردو دل کنم ولي تا ميام دهنمو باز کنم که بگم من يه پسريو دوس دارم باهام برخورد ميکنه آخه چرا؟چرا همش حق ما دخترا بايد ضايع شه؟چرا پسرا راحت ميتونن با ماماناشون حرف بزنن يا دردو دل کنن.لطفا راهنماييم کنين که چجروي با مامانم صادق باشم يا بتونم حرفامو بش بگم

جواب سوني کارت بيست : با شناختي که من از پسران جامعه دارم اگر از پانزده سالگي دنبال دوست پسر باشيد احتمال اينکه شما بيست سالگي را ببينيد در حاليکه هنوز بکارت و شرافت شما را لکه دار نکرده اند بسيار بعيد است ،‌ متاسفانه حجم بالائي از پسران جامعه ما فقط و فقط تصورشان از ارتباط با يک دختر نزديکي جنسي است و پس از مدتي او را دور مي اندازند و سراغ طعمه جديدي ميروند ، حالا يکي خودش را داداش جا ميزند ديگري عاشق سينه چاک و بعدي خواستگار پا به رکاب ولي غالبا در ذهنشان اين است که حالشون را بکنند و ولتون کنند ، به نصيحت هاي مادر گوش کنيد و شرافتتان را حفظ کنيد بهتر است تا .....


 مریم : ازامروز قدر مادرم را بیشتر می دانم

 محمدرضا شفیعی : کجای این جملات تکان دهنده بود یک روز جای من بودید الان مرده بودید

 نازنین : من مادرم را خييييييييييييييييييييييييلللللللللللللي دوست
دارم مثل بابام خدا از هممممممممشووووو ن راضي باشه براي
سلامتي همه باباها و مامان ها صلوااااااااات


 علی : راستش دروغ نميگم من هر روز با مادرم دعوام ميشه و هرگز دلم نميخواد که در کنارم باشد چون اصلا دوسش ندارم و نخواهم داشت حتي بعد از مرگش که چه بهتر

جواب سوني کارت بيست : هرگاه سي سال نه ، فقط سه ماه فرزند داري کرديد آن وقت ميفهميد که پدر و مادر چه زجر و زحماتي متحمل ميشوند تا با اميد فرزندشان قد بکشد و ناباورانه توي رويش بايستد و برايش آرزوي مرگ کند


 زهرا : من الان 17 سالمه مامان و بابام رفتارشون باهام خوب نيست نميذارن برم بيرون و حرفه مردم خيلي براشون مهمه و روي دوستام خيلي حساس شدن من بايد چيکار کنم

جواب سوني کارت بيست : مطمئنا اگر شما خودتان مراقب خودتان بوديد و اصطلاحا خودتان پليس خودتان بوديد و خيلي چيزها را رعايت ميکرديد پدر مادر با خيال راحت شما را آزاد ميگذاشتند چون ميدانستند اگر پاي منقل ترياک باشيد يا وسط مجلس شراب يا کنار رفقاي خراب ، خراب نميشويد ، اگر بفهميد هر کس با آدم ميخندد دوست مناسبي محسوب نميشود و چه بلاها که از دوست نامناسب به انسان نميرسد از بسياري از آسيب ها مصون ميشويد
با تمرين و قاطع از شان خانوادگي و اخلاقي خودتان مراقبت کنيد آنها شما را آزاد ميگذارند


 نفس : من مامانمو خيلي دوست دارم ولي مامانم اصلان از دوستاي من خوشش نمياد اصلا اجاز نميده بادوستام برم بيرو ن مگر براي کلاس ها اصلا به من اعتماد نداره چي کارکنم

جواب سوني کارت بيست : گاهي يک افسر اداره آگاهي تا به يکنفر نگاه ميکند ميفهمد که طرفش چه سبک خلافي را مرتکب ميشود و اين بخاطر تجربه و ديدن خوب و بد اجتماع است ،‌ پدر و مادر هم چون خيلي بيشتر از ما عمر کرده اند و تجربه افراد مختلفي را دارند گاهي با ديدن يکنفر حس ميکنند که طرف شخصيت مناسبي ندارد و ميتواند براي ما آسيب زننده باشد ، اگر شنونده خوبي براي نصيحت هاي پدر و مادر باشيد نفع بيشتري در دنيا و آخرت نصيبتان ميشود


 رضا : مادر از صمیم قلبم عاشقتم و به خاطر کارهایی که عذرخواهی می کنم مادر فداااااااات ایشالا همیشه دلت از من خوشنود باشه دوست دارم زندگی من

 عاشق خانواده : ممنون

 دنیز : من مادر و پدرمو خیلی دوست دارم و متن بالا روم تاثیر زیادی گذاشت ممنون

 مهشيد ع : پسرم هشت سال داره با کوچکترين تذکري دست روي مادر وخواهر بلند کرده وبا آخرين توان ميزند لطفا راهنمايي کنيد ضمنا کنيد دهن شده در صورتي که همه اعضا خانواده خيلي آرام وموجب هستيم حتي در مدرسه به معلم بي احترامي کرده

جواب سوني کارت بيست : احتمالا يا برخورد مشابهي از اعضاي خانواده ديده است يا وقتي براي اولين بار چنين حرکتي از وي سر زده است ديگران ذوق او را کرده اند و به فحاشي يا زدنش خنديده اند و او اولين تجربه اينکارش برايش لذت بخش شده است ، يا با انفعال شما مواجه بوده يعني وقتي کتک ميزند به نتيجه دلخواهش ميرسد ، براي بهبود کودک بهتر است از چند مشاور رفتاري کمک بگيريد تا کار او بصورت عادت در نيامده و دائمي نشده از کار از سرش بيافتد وگرنه چند وقت ديگر خيلي دير ميشود


 سميرا : من ٣٢ سالمه از وقتي يادم مياد بخاطر اينكه شبيه فاميلاي بابام بودم كتك خوردم و تحقير شدم .. شايد بخنديد ولي مادرم من رو براي اينكه پدرم رو سر براه كنه بدنيا آورد بعدشم كه ديد نتيجه نميده خواهر و برادرم رو پشت سر من.. بازم نتيجه نداد و من شدم آيينه دق كه اگر نبودم هيچوقت با بابام زندگيشو ادامه نميداد. هر روز بايد كتك ميخوردم و بدنم رو ميسوزوند يا با چاقو زخميم ميكرد . به خواهر و برادرم ياد ميداد كه اين كارا رو با من بكنن. تمام دوران كودكيم توي انزوا و تنهايي گذشت . روزا مجبور بودم برم يجايي قايم شم شبا هم از درد كتك ها و ترس خوابم نميبرد. من بچه باهوشي بودم اما با عقده بزرگ شدم. هميشه آرزو كردم يبار سرم رو بذارم رو پاي مادرم و يا نوازشم كنه ولي هيچ وقت به آرزوم نرسيدم. بزرگتر كه شدم پسرا و دختراي فاميل بحاطر توهين هايي كه مادرم بهم ميكرد با چشم حقارت بهم نگاه ميكردن. ولي من مامانم رو خيلي دوست داشتم. آرزو داشتم مامان منم بود ..تو مدرسه شاگرد زرنگ بودم.. رشته اي رو كه اون درست داشت تو دانشگاه خوندم .. تلاش كردم كه يه آدم موفق باشم حتي مدير يه قسمت تو يه كارخونه دولتي شدم ولي منو نميديد... چند بار خواستم خودكشي كنم نه اينكه بترسم چون ميدونستم از درد خلاص ميشم ولي چون دلم نميومد جلو فاميل شوهرش سرافكنده بشه تحمل كردم. الان تو سن ٣٢ سالگي هيچي نيستم. فقط يه آدم ناراحت و پرخاشگر كه نميدونه دردش رو كجا دوا كنه. وقتي تو زندگيت مجبور باشي محبت رو از ديگران گدايي كني آدمايي جلو راهت سبز ميشن كه ازت سو استفاده ميكنن و هر روز بدبخت تر و بد بخت تر ميشي..

 احمد : والدبنی که بیشتر برفرزندان خود لطف می کنند
بیشتر مورد توجه فرزندان قرار نمیگیرند


 اشکان : امروز ? روزه که مادرم به علت مسموميت دارويي که يک دکتر بي سواد در بيمارستان MRI تجويز کرد از دست دادم امام رضا به ابرويش قسم دادم اما جوابم نداد گناه من چيست. من هميشه شرمنده محبت مادرم هستم کاش من به جاي تو فوت کرده بودم .حق انسان دست به خيري چون تو اين نبود.اشکان تنها فرزندت که تنها گذاشتي

 محمد صدرا : عالی بود
انشاالله همه ی پدر مادر ها مخصوصا مال خودم سلامت باشن هر کی این پست رو میخونه برای سلامتی پدر مادر ها ده تا صلوات بفرسته


 اوا فقیهی : واقعا گريه ام گرفت ممنون که يادمون انداختي مادرامون چچچچچچچچچه قدر عزيزن امشب مادرم سرما خورده هوس کردم براش يه سوپ خوشمزه بپزم و جور ديگه اي دوباره شروع کنم

 پریسا : مادرر من از بچگي با من بد بوده و به خاطر هر چيزي سر من داد ميزند حي خودش هم به من ميگويد که نگذاشتيم تو بچگي کني و هي به تو ميگفتيم که اين کار را نکن آن کار را نکن الان هم که ??سال دارم رفتارش با من به کلي عوض شده و هر روز به من ميگويد که خانه را جمع کنم و رفتار مادرم و پدرم با من مثل غريبه ها شده.لطفا جواب بدهيد.تورو خدا.

جواب سوني کارت بيست : پدر مادرها معمولا بد بچه را نميخواهند ولي گاهي بلد نيستند چگونه رفتار کنند که هم کودک خوب ، سر به راه و مودب بار بيايد و هم مانع بازي هاي کودکانه يا استقلال نوجواني وي نشوند ، البته شما هم در سن بلوغ هستيد و معمولا دختران و پسران در اين سن پرخاشگر و استقلال طلب ميشوند و ناخواسته باعث ايجاد درگيري و جر و بحث ها ميشوند و چند سالي طول ميکشد تا اين دوران هيجانات استقلال طلبانه فروکش کند و رفتارها دوستانه تر و متين تر شود ، گاهي هم والدين بخاطر تنش هاي موجود در جامعه يا فشارهاي اقتصادي ديگر کنترل خوبي بر رفتار و کلام خود ندارند و حس ميکنند همه در حال آزار و اذيت و کلاه گذاشتن سر آنها هستند يا فکر ميکنند اين فرزنداني که فقط باعث آزار و زحمت آنها هستند را براي چه به دنيا آوردند و مجموع اين حس هاي نامطلوب باعث ميشود رفتارها آرام و مطلوب نباشد ، شما دو راه در پيش داريد ، اول اينکه شما هم پرخاشگر شويد و مقابله به مثل کنيد که نتيجه نهائي آن مشخص است و راه دوم اينکه محبت و احترام را سرلوحه رفتار خودتان قرار دهيد که البته در اوايل کار اصلا متوجه رفتار خوب شما نخواهند شد شايد چند سال طول بکشد تا به خود بيايند ولي در نهايت اگر رفتار آنها اصلاح شد و متوجه حرکات و رفتارهاي نه چندان جالب خودشان شدند که بهتر و اگر نشدند شما در پيش وجدان و خداي خودتان آسوده ايد که من به وظيفه ام عمل کرده ام و اجرم را از خدا ميگيرم و خدا بهترين جبران کننده است


 فاطمه : واقعا بهشت زیر پای مادران است ...مادر وپدر من بدبختی زیاد کشیدن ..واقعا هم ماحق نداریم سرشون داد بزنیم

 رومینا : اگر مادر یا پدر دعوا م کنند باز دوست دارم شان

 الیزا : مادر و پدر من فرشته هستن..واقعا دوسشون دارم همیشه بهترین چیزارو برام فراهم کردن الان پونزده سالمه تا حالا دست رو من بلند نکردن و از گل نازک تر نگفتن واقعا عاشقشون هستم از اونا بهتر تو دنیا نیس واقعاا بهترینن جفتشون فرشته ان که بال ندارن،امیدوارم که روابط اونایی که با پدر و مادرشون خوب نیس خیلی خوب بشه تا لذت داشتن دو فرشته کنارشون را تجربه کننند عا
شقتونم مامان و بابایی شمارو با دنیا هم عوض نمیکنم..برای جبران محبتاتون هم دنیا رو بدم بازم کافی نیس،امیدوارم سایه پدر و مادر همتون بالاسرتون باشه همیشه قدر این فرشته های زمینی بدونین که امثالشون تو این دنیا دیگه نیس بازم میگم عاشقتونم مامان بابای مهربونم همیشه در کنار من بودین پشتم بودین دستاتونو میبوسم و براتون ارزوی سلامتی میکنم فرشته های من....


 حسن : خخخخخخخخخخخخيلي خوب بود

 مستانه نادری : بنام خدا
واژه های مادر وپدر و... فریبنده وگول زنکه منصفانه قضاوت کنیم همه ی پدرها ومادرها قابل احترامند اما هرپدری پدر نیست وهرمادری مادر نیست من دختری هستم هم پدر وهم مادر دارم اما از همان آغاز یتیم بودم وهرگز اونها رو نمی بخشم سخته داشته باشی وانگار نداری اما آسانتره نداشته باشی وهمواره تصور کنی اگرداشتی مشکلی برایت پیش نمی آمد اگر چه بسیار دیده شده پدر .ومادرخود برایم مشکلات غیر قابل حل درست کرده اند.امیدورام آنان که لیاقت پدرومادر شدن ندارند خداوند هرگز به آنها فرزندی ندهد


 جرمم دختر بودن است : من الان سي ساله شدم درسم تمام شده ولي نه کار دارم و نه ازدواج کردم.دست به هرکاري ميزنم سنگ ميشود.خبر ميياد که قرار خواستگار بياد و اون طرف واقعا هم ميخواد ولي خبري نميشه يا خواستگار مياد بدون اينکه جوابي بخوان ميرن پشت سرشونم نگاه نميکنن.چرا؟
زيرا پدر و مادر من بدبخت منو بخاطر کلفتي خودشون نميخوان بذارن از خونه برم.والدينم پولدارن هرکدوم باغ دارن ولي خرج من از يارانه در مياد حتي پول خميردندانم را خودم ميدم و...
مادرم چشمش شوره و شوريش منو گرفته هرچيزي که باعث زحمت براش بشه اون کار انجام نميشه.اگه من ازدواج کنم مجبوره خودش هر روز کاراي خونه را انجام بده برا همين نفسش تنگه و تو کار من گره ميندازه.اون مثل زن خان ميشينه دست به هيچي نميزنه انگار من زن خونه ام و تمام کارها ب گردنه منه.چيکار کنم؟؟؟

جواب سوني کارت بيست : بي احترامي بهشون نکنيد ولي خودتان براي ازدواج اقدام کنيد البته نه از راه دوستي و نامشروع بلکه ميتوانيد شخصا يا اگر خجالت ميکشيد از دوستي بخواهيد که شما را به خانم هائي که کارشان پيدا کردن همسر است معرفي کند و شرايط مورد نظر شما را هم عنوان کند تا خواستگارهاي مختلفي پيدا شود و بصورت درد دل و در لفافه موضوع نبود خواستگار را با مادرتان در ميان بگذاريد و از ترفند هاي احساسي و زيرکانه زنانه براي تحريک احساسات مادرتان استفاده کنيد ، بالاخره اثر تبليغات و احساسات را نبايد دست کم گرفت ، مانند رسانه ها که آنقدر موضوعي را عنوان ميکنند که همه باور ميکنند موضوع صد در صد همان است که رسانه ميگويد بايد با ذهنيات و احساسات مادرتان تعامل پيدا کنيد و نامحسوس آنها را تحت تاثير قرار دهيد


 سحر : الان ۱۷ سالمه ولی تا حالا یه بارم درکم نکرده از بچگیم کتکم میزنه پدر و مادر من فقط منو مثل یه ربات میبینن که هرچی بهش گفته شد عمل کنه ولی خودشون دریغ از یه کار که برای بچشون انجام بدن همیشه به بچه های فامیل محبت کردن واز من گرفتن و دادن به خواهر و برادر زاده هاشون ولی من همیشه سعی کردم دختر خوبی براشون باشم ولی اونا باهام کاری کردن که تا مرز خود کشی رفتم

 نیلو : من يه دختر 14ساله هستم مامان و بابام وقتي 4 سالم بود از هم جدا شدن من الان با مامانم خونه مامان بزرگم زندگي ميکنيم از 4 سالگيم تا 2 سال پيش بابامو نديده بودم اصلا شناختي ازش نداشتم 2ساله پيشم من به اون پيام دادم که جوابمو داد اومد دنبالمو از اهواز رفتيم تهران بابام واقعا يه ادم ديوونه اس وقتي از تهران برگشتم ديگه بهم پيام نداد حتي زنگم نزد اين از بابام.
مامانمم که از بچگي تمام کارامو بدون اينکه از بابام کمک بگيره انجام داده من ميدونم مامانم از بچگي هر کاري که از دستش بر ميومده برام انجام داده ولي الان ازش بدم مياد بخاطر بزرگ کردنم سرم منت ميزاره همش به من و خانواده بابام فحش ميده ميگه تو و خانواده بابات ژنتون از ريشه خراب است با اينکه با ما بزرگ شدي ولي مثل اونايي و الانم ديکه حرفاشو کامل کرده بهم ميگه برو ديگه نميتونم ازت نگه داري کنم و وقتي ميگم نه ميگه تو شخصيت نداري وقتي يکي از خونش بيرونت ميکنه بايد بري منم نمي خام با يه ادم رواني مثل بابام زندگي کنم چند بار خواستم خودکشي کنم حتي قرص برنج هم خوردم ولي فقط سرم گيج رفت و چند بارم خواستم رگمو بزنم ولي بازم نشد واقعا ديکه نميتونم توهيناشو تحمل کنم خستم...

جواب سوني کارت بيست : يکي از سخت ترين کارهاي دنيا مادر بودن است ، و اين دوران سخت از لحظه بارداري و عُق زدن ها و دهها اختلال هرموني و عصبي شروع ميشود تا لحظه تولد و درد شديد زايمان ، برخي مادران که آمادگي روحي و آموزش قبلي براي اين موضوع را ندارند با ديدن نوزاد که روزهاي اول اتفاقا زشت است گاها دچار ياس و افسردگي ميشوند که اين دو سه کيلو بچه چطور مرگ را جلوي چشمش آورده و گاهي اين افسردگي چنان عميق ميشود که باعث نفرت از نوزاد ميگردد که در مواردي حتي به خودکشي مادر يا قتل نوزاد منجر شده است و شديدا نياز به آموزش و مراقبت دارد و اين تازه اول راه بزرگ کردن فرزندي است که هر روز مکافاتي جديد براي پدر و مادرش ايجاد ميکند ، خب در اين ميان گاهي مادراني هستند که تحمل اين همه رنج و زحمت را ندارند يا حس ميکنند فرزندشان قدر زحمات آنها را نميداند پس شروع به کج خلقي با فرزند ميکنند ، از اينجا به بعد است که فرزند بايد با محبت و زبان بازي و شيرين زباني خودش را در دل مادر جا کند تا او هم حس کند اين رنج و زحمت بي ثمر نبوده و همدم مهرباني دارد و کم کم او هم دلش نرم ميشود ولي نبايد عجله داشته باشيد و اميدوار با ابراز محبت ادامه دهيد چون گاهي ممکن است ماهها يا حتي چند سال طول بکشد تا صفات اخلاقي و رفتاري يکنفر بهبود يابد و با صبر ، احترام و توکل به خدا اين دوران راحت تر طي ميشود


 زيبا : متاثر و متاسف شدم
از مادرم متنفرم چه راحت ؟؟؟؟
من يک مادرم .....دوست عزيز مادري که تو ازش متنفري يک مادره ....قبول دارم که شايد نتونيم درک بالايي از شرايط سني شما داشته باشيم اما تفاوت نسلها دليلي براي بي احترامي نيست، دختر خوبم پسر عزيزم مادر صلاح فرزندش آرزوشه .....اگر بلد نيستن شما يادشون بدين شما بهشون محبت کنين ..با حرف زدن با صحبت کردن،ميشه ...امتحان کنيد


 ف - ی : من خود یک مادر هستم. دخترم را به حد پرستش دوست دارم همیشه میخوام بهترین ها را براش فراهم کنم ولی هر وقت حرف مادر و مهر مادری و قدردانی از مادر میشه یاد مادرشوهرم تمام بدنم رو میلرزونه.... مادر شوهرم از روز اول زندگی ما حتی نذاشت ما یه روز خوش با هم داشته باشیم بدترین بی احترامی ها رو به من و حتی به نوه اش کرذه در حالی که شوهرم خیلی مادرش را دوست دارد و با وجمود تمام بدرفتاری های مادرش او را می پرستد از این ناراحتم که مادرش از این وابستگی و سر به راهی پسرش سوء استفاده کرده و مدام از خودش تعریف میکند که پسرش را بزرگ کرده است و وظیفه پسرش را به او یادآوری میکند به نظر من او حتی کمترین کاری که یک مادر در حق فرزندش باید انجام دهد انجام نداده است مادرشوهرم مغرور و خوخواه است و منافع خودش را بیشتر از آرامش زندگی پسرش دوست دارد. آیا چنین مادری هم لایق احترام است؟؟؟؟؟؟

 Bita : من از دست پدر و مادرو خيلي خسته شدم چون به همه چيزم گير ميدن الان 16 سالمه نميزارن گوشي بخرم به من مثل يه بچه نگاه ميکنن هي ميگن بايد درس بخوني بري دانشگاه بعد گوشي برات ميخرم من ديگه از اين زندگي خسته شدم يا خودکشي ميکنم يا فرار


جواب سوني کارت بيست : در روزگاري نه چندان دور که عقل و افکارتان پخته تر شد به طرز فکر امروزتان خواهيد خنديد که بخاطر چنين مسائل پوچي قصد فرار و خودکشي داشته ايد و چند سال بعد که فرزندي هم سن امروز خودتان داشتيد تعجب ميکنيد که چرا چنين فکر و رفتاري دارد ، آن روز که شايد ديگر من زنده نباشم مرا ياد کنيد و پند والدين را به گوش جان بشنويد تا مايه پند و عبرت ديگران نشويد


 ناشناس : من یه مادره خیلی مهربون دارم نظر های شما رم دیدم بچه‌ها بهتره بعضی‌ها تون قدر مادراتون رو بدونید مادر من واقعا از همه من روحمایت کرد


 رمیصا : مامان من من خیلی دوستش دارم اون من و دوست داره ولی فقط تا دیروز دیگه من هیچی ندارم

 پرنیان : من فقط 10 سالمه و این متن ورو خوندم عالیه متآسفم واسه خودم که باسه چه چیزایی سرش داد زدم چیزای بی ارزشی مثل رفتن به کلاس زبان و مدرسه مثل جمع کردن اتاق مادر یه دونست هدیه ی خداست با هیچچچچچچی عوضش نکنید

 مامان نازنین : نازنینم دخترم برای تمام لحظهای بی مادریت از تو معذرت میخوام

 نگم بهتره : سلام من ی پسر حدودا 14 15 ساله ام مادرم از پدرم جدا شده با مادرم زندگی میکنم اون اصن در حقم مادری نمیکنه غذا هم نمیپزه کلی فحشم میده ی جیزی هم ک ازش میخوام خودشو مثل دیوونه ها میزنه بعدش هم منو مثل دیروز با دوستم خواستم برم یکم بگردم یکم تا بهش گفتم منو گرفت زد منم نمیتونستم چیزی بهش بگم میترسیدم بیشتر خودشو بزنه برا همین کلی کتک خوردمو کلی خود زنی کرد چند بار خواستم خودکشی کنم ولی بیخیالش شدم منتظرم زود تر بزرگ بشم و فرار کنم

 آیناز : امروز با مادرم دعوا شد وصفت ازت متنفر چه کار کنم دارم افسردگي ميگيرم

جواب سوني کارت بيست : اگر فقط زجري که مادر هنگام بارداري و زايمان ميکشد را مي ديدي هرگز و هرگز از مادرت متنفر نميشدي و هر چه او ميگفت روي چشم ميگذاشتي ، شعر بيچاره مادر را تقديم به همه فرزنداني ميکنم که مادرشان چه خوب است و چه بد احترامش را نگه ميدارند

نگهداري کند نُه ماه و نُه روز
تو را چون جان به بر بيچاره مادر

از اين پهلو به آن پهلو نغلتد
شب از بيم خطر بيچاره مادر

به وقت زادن تو مرگ خود را
بگيرد در نظر بيچاره مادر

اگر يک عطسه آيد از دماغت
پرد هوشش زسر بيچاره مادر

اگر يک سرفه بي جا نمايي
خورد خون جگر بيچاره مادر

براي اين که شب راحت بخوابي
نخوابد تا سحر بيچاره مادر

دو سال از گريه روز و شب تو
نداند خواب و خور بيچاره مادر

چو دندان آوري رنجور گردي
کشد رنج دگر بيچاره مادر

سپس چون پا گرفتي ، تا نيافتي
خورد غم بيشتر بيچاره مادر

تو تا يک مختصر جاني بگيري
کند جان مختصر بيچاره مادر

به مکتب چون روي تا باز گردي
بود چشمش به در بيچاره مادر

وگر يک ربع ساعت دير آيي
شود از خود به در بيچاره مادر

نبيند هيچکس زحمت به دنيا
ز مادر بيشتر بيچاره مادر

تمام حاصلش از زحمت اين است
که دارد يک پسر بيچاره مادر



 نازنین : دروغه مادر من از سن ۱۰سالگی به بعد یجور دیگه بود

 مینا ربانی : من از مامانم متنفرم اصلا بهم احترام نمیذاره و بهم اعتماد نداره عاشق پسراشه همیشه ازمن بد میگه بهترین چیزا فقط برای پسرهاشه همش دعوام میکنه و ب همه چیزم گیرمیده خیانت کاره ازش بیزارم اصلا برام مهر نداره و همش غر میزنه. کاش مادرخوبی داشتم. همیشه برای هرکاری منت میذاره میگه ایشالا سیاه بخت شی.ازش بیزارم

 زینب : سلام من اصلا مادرمو دوست ندارم اخ در حقم اونقدر بدي کردي که نمي تونم بخشمش بهم مگيه تو عرضه نداري براي خودت شوهر پيدا کني بهم مگه دختراي مردوم رفتند دانشگاه با يکي دوست شدن شوهر کردن .....

جواب سوني کارت بيست : شوهر پيدا کردن براي شما وظيفه دانشگاه نيست وظيفه مادر شماست ، ايشان بايد با خانمهاي به اصطلاح راوي که کارشان پيدا کردن همسر است تماس بگيرند و شما را معرفي کنند تا خواستگار براي شما بيايد نه اينکه خودتان را از شرافت بياندازيد و بزک کنيد که يک چشم هرزي شما را بپسندد که آيا معلوم نيست قصد ازدواج هم داشته باشد يا فقط قصدش تجاوز جنسي و رها کردن دختر است ،‌ محترمانه وظايف ايشان را بهشان تذکر دهيد يا از کسي که حرف شنوي دارد بخواهيد که با مادرتان صحبت کند ، مثلا دائي ،‌ پدر بزرگ ،‌ دوست ، همسايه يا اقوام


 مهسا : متن بسیار عالی و اموزنده ای بود من امیدوارم که همه مشکلشون حل بشه.

 نفیسه : من از مادرم یک سر سوزن محبت ندیدم وهمش کتک میزند

 ساناز : سلام من ساناز هستم ??سالمه بعد تو اينترنت تحقيق کردم گفته بود هرکي که به پدر و مادر بي احترامي کنه خدا اونو هيچوقت نميبخشه ميخواستم بپرسم چي کار کنم که خدا منو ببخشه ؟؟؟توروخدا فقط زودتر جواب بديد ممنون ميشم


جواب سوني کارت بيست : خداوند در قرآن کريم ميفرمائيد خداوند همه گناهان را ميبخشد و شرط آن توبه به درگاه خدا و تلاش براي جبران خطاهاي گذشته است و خدا مهربان است و توبه کنندگان را دوست دارد


 ناری : سلام من 16 سالمه مامآن من به خاطر یه سری اختلافات زمانی که من 2ماهم بود منو ترک ترد و میخواست از پدرم جدا بشه اما بعد از چند وقت دوباره برگشت تا اون زمان من انو فراموش کرده بودم و به مادر بزرگم می‌گفتم مامان خلاصه بعد از این که من 3 سالم شد و همه چیز درست شده بود مادرم حامله شد و الام 1 خواهر 13 ساله دارم و من ازوقتی که یادمه بخاطر خواهرم همیشه باید ساکت میشدم و هر وقت خونمون دعوا میشه مادرم هی میگه من به خاطر تو عوضی برگشتم وگرنه داشتم زندگیمو میکردم من اگه چیره بهش بگم کتکم میرنه حتی اگه یا خواهرم حرفم بشه همیشه منو مقصر میدونه دیگه خسته شدم از این که همیشه گناه کار باشم و تو تنهاییم گریه کنم و با خودم حرف بزنم از خدا میخوام که منو بکشه تا از این جهنم فرارکنم

 مينا محمد زاده : سلام مينا محمد زاده هستم چن روز پيش درحالي كه بسيار عصبي و ناراحت بودم اون كامنت رو گذاشتم من حق ندارم حتي تو بدترين حالت به مامانم همچين اهانتي كنم خدايا منو ببخش مامانم اونقدرام بد نيست من نبايد اينجوري بي انصافي مي كردم تو زياد در حقم بدي نكردي منو ببخش مامان خدايا توبه ام را بپذير توروخدا دوعا كنيد حلالم كنه دوست دارم مامان

 ایدا : من خیلی بدبختم ولی با خوندن این جمله آروم شدم زندگیه خیلی بدی دارم من فقط 11 سال دارم من بدبخت ترین دختر روی زمین هستم😢

 ارمیتا عبدلهی یک دختر 13ساله : قصه ي من از قصه ي شما خيلي غمگين تر امروز چهار شنبه ي مرداد پدرم جلوي همه ي فاميل ها به من يک تيکه انداخت از آن موقع خيلي ازش بدم مياد مادرم داشت تو آشپز خانه کار ميکرد اون پدرم جلوي همه يک ريز من را زد خدا لعنتش کنه

جواب سوني کارت بيست : هيچگاه به پدرت توهين نکن حتي اگر از دست او خيلي ناراحتي ، نقل است روزي پيامبر فرمود هر کس فلان دشمن خدا را بکشد من بهشت را براي او ضمانت ميکنم ، چندي گذشت خبر آمد فرزند آن مرد وي را بخاطر دستور پيامبر کشته است ظاهرا پيامبر فرموده باشند تو نبايد اينکار را ميکردي چون هر کس با پدرش چنين کند عمرش کوتاه خواهد بود و زود خواهد مرد هز چند آن پدر آنقدر مغضوب خدا و پيامبر صلوات الله عليه باشد که ضمانت بدهد کشنده او جايگاهش بهشت خواهد بود ، پس ديگر هيچگاه با والدينت بد دل نباش و آنها را هرگز لعن و نفرين نکن چون گرفتار فقر و عذاب و بدبختي ميشوي


 مينا محمدزاده : سلام مادر من از کودکي با من بد رفتاري ميکرد و انچه از کودکي و نوجواني ام از او بياد دارم نفرين و فحش و الفاظي مثل فاحشه و هرزه به خودم و خواهرم در سن 12سالگي ام است او هربار با دعوا راه انداختن باعث بهم ريختن اعصابمان و مغشوش شدن جو آرام خانه ميشود
آيا همچين زن ظالم و بد دهني بر من حق مادري دارد ؟؟؟ازش متنفرم مثله سگ وحشيه


 لبخند : والله من ده ساله پدرمو از دست دادم هر روز باش عزاداری میکنم خدا نکنه اون روزی بیاد که مادرمم از دست بدم مادر م بوی خوش صبحگاهان است برای من

 درنا : من از پدرم هيچ خيري تو زندگيم نديدم پدر من يه آدم خودخواه و مغروريه ,البته آدم عصبي و وحشي هم هست جوريکه وقتي عصباني ميشه شروع مي کنه به خود زني يعني من از بچگي شاهد خود زني و وحشي گري او بودم به نظر شما من تو همچنين محيطي که بزرگ شدم ميتوانم داراي اعصاب آرام باشم ؟! الان که سنش به 62 سال رسيده باز هم دست بردار نيست با اخم و عداوت ورزي محيط خانواده مان را دچار تشنج و ناراحتي مي کنه,به نظر شما من چطور مي تونم به چنين آدمي که معني پدر بودن رو هم نميفهمه احترام بگذارم؟

 دلم گرفته : هعی مادر من اینجوری نیس باهام همیشه بد رفتار میکنه اون به زن داداشام خیلی احترام میذاره دوس دارم فقط یه ذره به من احترام بذار فقط یه ذره توروخدا برام دعا کنید اخلاق مادرم باهام خوب بشه

 K98 : دعا کنید عمر طولانی داشته باشن. الهی آمین

 فائزه 16ساله : امروز که مادرم بخاطر یه کوچیک جلو شوهر خواهرم به بدترین نحو کتک زد از خدا ارزوی مرگمو خواستم از مادرم بدم اومد تا عمر نمی بخشمش مامان بابا جوری باهام برخورد میکنن که انگار بچه واقعیشون نیستم ازوقتی خواهر کوچیکم به دنیا اومد خیلی دوستش دارم ولی جامو گرفت حالا تو دنیا غیر از خدا هیچ کسو ندارم وقتی بچه بودم دوست داشتم بزرگ باشم اما حالا افسوس دوران بچگیمو میخورم

 نرگس علی او غلی از شهریار : من یه مادر خیلی مهربون دارم نظر شمارو خوندم ناراحت شدم برای همتون دعا می کنم انشاالله بد روزگار شما ام خوب شه من فقط 9 سال دارم قبلا قدر مادرمو نمی دونستم با خوندن نظرات شما فهمیدم نباید اذیتش کنم انشاالله مادراتون مهربونی کنن و حسرت تو دلتون نمونه چون من از این مهربونیا زیاد دیدم خیلی به آدم حال می ده انگار تو آسموناست
خدا کنه این احساس به شما ام برسه و حسش کنین


 غزاله : من خیلی ناراحتم امرز مامانم بهم میه ازم متنفره همش دارم گریه میکنم واقعا تقصیر من نبود

 مجتبی نوری : سلام من ۱۲ سالمه یه روز قلبم شدید درد گرفت منو بردن بیمارستان گفتن باید عمل جراحی باز بشه بعد ۱ ماه گذشت سرم خیلی درد گرفت منو بردن بیمارستان گفتن تومور داره و باید عمل مغز بشه عملم کردن بعد ۲ ماه بعد دوباره قلبم درد گرفت منو بردن بیمارستانو عمل قلب انجام شد ۲۵ بار منو روی هم عمل قلب و مغز و اپاندیس کردن که یه روز رفتیم بیمارستان دکترا گفتن ۳ روز دیگه بیشتر زنده نیستی برام دعا کنین

 علی : من مادرم مریضه ب این ماه خدا جون هرکی دوس دارین برامون دعا کنید جوش مادرم منو دیونه کرده

 سپهر : من خیلی مامان و بابام رو دوست دارم ولی اینا هی دعوا میکنن
البته بخاطر من مثلا مامانم قند داره بعد انگار نه انگار که قند داره همش نشاسته میخوره بعد منم میرم غذاشو میگیرم اینم سرم داد میزنه بابامم که انگار نفس میکشه که همسایه ها اذیت نشن سر من داد میزنه بعد مامانم میاد از من دفاع کنه با بابام دعوا میکنه و به هم درو ویرا میگن منم من ۱۵ سالمه و یاد گرفتم که به اینچیزا اهمیت ندم
دیگه حتی برام مهم نیست که طلاق بگیرن یا نه یا جدا شن من ولی بازم دوستشون چون واقعاً برای من هرچی خواستم گرفتن ولی بازم وقتی میبینم اینا با هم دعوا میکنن ناراحت میشم ولی بازم سعی میکنم اهمیت ندم


 سارا : خوش به حالتون.من الان 13 سالمه و مادر پدرم از هم جدا شدن و من پیش مادر بزرگ و پدر بزرگ پدریم زندگی میکنم.تا حالا مادرمو ندیدم چون اون از من خوشش نمیاد و وقتی 3 سالم بود ترکم کرده و گفته هرگز نمیخواد منو ببینه.خوش به حال اون دوستی که گفتن مادرشون براشون حیوون میخرن.پدربزرگمو خیلی دوست دوست دارم ولی از مادربزرگم خیل بدم میاد.اون همش منو میزنه و همش دعوام میکنه اصلا منطق نداره.خوش به حال دوستانی که مامانشونو فرشته خطاب کردن.کاش منم یه مادر خیلی مهربون داشتم.دیگه واقعا خسته شدم.خوش به حال همتون.دریغ از یک سارا بیا بغلم سارا بیا بوست کنم سارا خیلی دوست دارم ....
فقط مجبورم به این زندگی کثیف ادامه بدم ....


 A.k : من مادرم رو خیلی دوست دارم اما گاهی اوقات که سرش داد میزنم بعد میرم تو اتاقم و کلی گریه میکنم اما......


 الهه : خوشبحالتون ک ماماناتون خوبن من15سالمه و اصلا مامانم منو نمیبینه فقط برا خودشو داداشم خرج میکنه انگار من مردم بابامم نیس دعا کنید من خیلی دوس دارم باهاشون دوست باشم

 صدیقه : سلام من یک مادم اما فکر میکنم خیلی بد باشم چون مدام سر هر مسئله ای با بچه هام دعوا میکنم سر اسباب بازیهاشون سر غذا خوردنشون خیلی بچه های گلی دارم اما خودم دیونه ام دیونه به تمام معنی چون که حوصله خندیدن بچه رو هم ندارم ام وقتی خوابن از ناراحتی نمیتونم راحت بخوابم و عذاب وجدان دارم همه کاری براشون میکنم اما همین اعصبانیت بیجا همه چیز رو خراب میکنه تورو به خدای مهربون دعاکنید منم کمی بهتر بشم واقعا بچه ها غیر از ما پدر و مادر ها کی رو دارند شوهرم خیلی باهاشون مهربونه اما من نه دیونه ام دیونه

 مهناز : خوش به حال كسايي كه مادر خوبي دارن من كه از مادرم متنفرم هميشه به من توهين ميكنه هيچ موقع پشتيبانم نبوده اما بر عكس عاشق داداشمه چون پسر دوسته اون زن خيانت كاريه از پدرمم به همين دليل جدا شد الانم با يكي ديگه ازدواج كرده اما به اونم خيانت ميكنه.من هيچ پشتيباني تو زندگيم ندارم هميشه از اينده ميترسم من از وقتي ديپلم گرفتم خودم سر كار ميرم خرج زندگيم و در ميارم اما باز مامانم بابت يه لقمه نوني كه تو خونش ميخورم منت ميزاره قدر ماماناي مهربونتونو بدونيد كاش مادر منم خوب بود

 ربحانه ميرزاپور از تهران : من خيلی مادرم رو دوست دارم من الان 11 سالمه و اصلا از مادرم محبت نديدم، حسرت به دلم مونده که يک بار فقط يک بار سرم رو بذارم روی پاهاش و حرف دلم رو بهش بگم
تو خدا منم دعا کنيد
خدايا اين لحظه رو برای همه دختر های دلشکسته قسمت کن امين


  : من یه راننده ترانزیت ۳۱ سلم که اکثر اوقات از خونه درم هر وقت به خونه میام با رفتارهای بد مادرم روبرو میشم میشه گفت حوصله منو نداره در صورتی که من هر زمان ایران نیستم خیلی بفکرشم و دلم براش تنگ میشه از ترس مادرم میترسم ازدواج کنم بخاطر رفتارش ماشینمو مسافرتهای طولانی رو به خونه ترجیح دادام ولی بااین حال دوسش دارم

 پژمان : مادر یعنی عشق زندگی محبت دوست

 خسته : خوش بحالتون .من مامان بدی دارم خیلی بد.از سال اول راهنمایی رفتم مدرسه نمونه وشب تو خابگه میموندم تا سال پیش دانشگاهی واسه فرار از مامانم.وقتی ازدواج کردم قرار شد چند سالی عقد باشیم
اون هر روز با شوهرم دعوا میکرد حتی بهش گفته بود سگ وهر چی فکرشو بکنید.اون وسایلای عقدمو که خریده بودن سوزوند اون منو میزد هر روز وقتی توعقد بودم اون کتابامو مینداخت تو کوچه.جلو خانواده شوهرم خجالت زده بودم واسه داشتن همچین مادری.الان یه ماه به عروسیمه الانم هنوز اذیتم میکنه.حسودی میکنه بهم.میگه امیدوارم عروسیت عزا بشه .با من تنها نه با همه خاهر برادرم همین رفتارو داره.خاهرم از وقتی رفته خونه شوهرش باهاش خوب شده.اما چه فایده اون موقه خوبی کردنش چه فایده ای داره؟؟؟؟؟؟؟من فحشش میدم جوابشم میدم لاقل دلم خنک شه لاقل از غصه سکته نکنم.در ضمن بابامم معتاده اونم همیشه فحشم میده.از زندگی خیری ندیدم تاحالا.ولی شوهر مهربونی دارم یه ادم فوق العاده خدارو واسه داشتنش روزی صدبار شکر میکنم.برام دعا کنید خوشبخت بشم


 عشق..... : مادر .....میتونم بگم بی توصیف.........

 عاطفه : حتی بد اخلاق ترین مادرها هم لایق احترام و دوست داشتنن
مادر من یه فرشته واقعی یه و من خیلی دوسش دارم ولی تا حالا خیلی باعث ناراحتیش شدم ...انشالله بتونم جبران کنم
کاش بابامم هم به مامان یکم احترام میزاشت


 پری : پشیمونم که این سالها ازدواج نکردم.خیلی به فکر خونوادمم مخصوصا مامانم.ولی اون نمیفهمه.با حرفاش عذابم میده.مثلا فرهنگیه . ولی عاری از فرهنگ و شعور.اگه ازدواج کنم پشت سرم رو هم نگاه نمیکنم

 اولدوز ولیان : مادر من خيلي مهربان است.به خاطر حيوان دوستي من برام حيوون خونگي ميخره ، براي سلامتي حيوونام هر کاري ميکنه......
مادر با تمام وجودم دوست دارم


 manis : سلااام من از مادرم متنفرم.صحبت های بالا رو من تاثیری نذاشت

 ققنوس : من مادر هستم. اکثر نظراتتان را درباره مادرهایتان خواندم. بیشتر نظراتی را که از مادرشان گله مند بودند. من مادر هستم 15 سال به تنهایی دخترم را بزرگ کردم الان 27 سالشه. توی زندگی سعی کردم اگر کاری از دستم برنمیاد لاعقل اجازه بدم راه زندگیشو پیدا کنه. اما اون فقط به فکر دوستان ـ اردو ـ عروسی دوستاش ـ تولد و... به تازگی هم که برای کار کردن به شهر دیگه ای میره با اینکه میدونه من راضی نیستم اما رضایت من براش اهمیتی نداره. آخر هفته هم که برمیگرده با دوستاش قرار میزاره و جمعه ها هم خونه نیست. من به خاطر بچه هام در اوج جوانی از تمام لذایذ زندگی گذشتم اما دخترم حاضر نیست یک روز تعطیلش رو برای من بزاره و حتی اگر سخت برای من بزاره. من آدم غرغرویی نیستم وقتی کنارم هستن باهاشون بازی میکنم. سینما میرم و....

 رضا : من امروز یه حرکت ناشایست انجام دادم اینقد ناراحتم که خوابم نمیبره تو فکر اینم چه جوری عذر خواهی کنم تا منو ببخشه خوندن متن بالا چیزی رو به من یاد آوری کرد که من خیلی وقت بود فراموش کرده بودم اونم اینکه دوتا جواهر گرونبها تو خونه دارم و همین جا مرد و مردونه قول میدم دیگه اشتباه امروزم تکرار نشه

 تنهای تنها : من اصلا برا مامانم مهم نیستم.من 24سالمه تو این سن منو کتک میزنه!!اخه دیگه آدم چی بگه؟همش منو مقایسه میکنه،بهم توهین میکنه،دلش میخواد هرچی سریعتر ازدواج کنم راحت شه.همیشه تو جمع منو تحقیر میکنه.این مادره؟من خیلی صبورم اطمینان دارم که تقصیر من نیست مامانم بیمار روانیه.مادررر!این کلمه خیلی مقدسه.به هرکسی نمیشه نسبت داد..

 فاطمه : من دیگه قول میدم به سر مادرم داد نزنم

 زهرا : من مادروپدرمو خیلی دوست دارم ولی نمیدونم چرا وقتی من یه حرفی میزنم زودعصبانی میشن وسرمن دادمیزنن ووقتی اون هام چیزی به من میگن من هم زود عصبانی میشم یا یه چیزی میگم یا گریه میکنم

 سعیده :
پدر ومادرم برام عزیزترینم هسن خدا به من قدرت اینا بده که قدرشونا بدونم خیلی دوسشون دارم.


 ابوالفضل معاونی : من 12 سال دارم و مراحل رو تا 5 سالگی به ترتیب همین میرفتم ولی مادرم باز میخندید، بخدا قسم بعد اون خیلی به مادرم کمک میکنم خجالتم از دوستام نمیکشم، جلوی همه میگم که مامان از ته قلب دوست دارم، من کمک مادرم ظرف میشورم، سفره پهن میکنم، جمع میکنم، حتی یه دور غذا هم درست کردم غذاشم کباب بود، ایچ خجالتم نمیکشم و از همینجا میگم که قدر مادراتون رو بدونید و تا عمر دارید بهش محبت کنید.یه نفر رو میشناسم با مادرش خیلی بد رفتاری میکرد و زنش رو هم با نظر خودش گرفت، اما تا الان دو بار خواسته طلاقش بده، پس نتیجه اخلاقی اینه که مادران و پدران تجربه بسیار بسیار زیادی نسبت به ما دارند

 ︶︿︶ : بهش ميگم كه بذار برات بخونم نميذارهههه

 من منم : دیشب رفتم پشت در اتاق پدر و مادر پیرم خوابیدم و نگران بودم که خدای نکرده یکیشون از دنیا نرن چون هر دوتاشون مریض هستن ...دلم براشون میسوزه اگه برن من خیلی تنها میشم ....ساعت 4 صبح مامانم گفت پاشو برو برا من یه فنجون قهوه درست کن بیار انگار خدا دنیارو بهم داد که مادرم هنوز زنده هست و میتونه حرف بزنه .......خدایا مرگشون رو هیچوقت نبینم

 ارمین : من خیلی مادر و پدرم رو دوس دارم چون برای من زحمت کشیدن اما الان خیلی از دست مادرم دلخرم چون با زنم میونه ای نداره ولی خیلی دلم میخواد دل مادرم رو دوباره بدست بیارم و خوبی هاش رو جبران کنم

 فرنوش : مادرم منو درک نمیکنه.نمیداره ارامش داشته باشم.من براش دردمو توضیح دادم ولی دلش میخواد همش بهم گیر بده و ناراحتم کنه

 F.M : من بابامو ازدست دادم خیلی دلم براش تنگ شده! مامانم عالیه خیلی ماهه اما من قدر ندونسم وبهش بد کردم الان خیلی ناراحت وپشیمونم ایشالا جبران میکنم *مادرم دوستت دارم*

 م. ج : دلم خیلی گرفته مامان من یه فرشته مهربونه ساده و بی آلایش .مشکل پدر ماست پیش همه ما رو خرد میکنه شخصیت مارو داغون میکنه وقتی میاد تو خونه فضای خونه تاریک میشه از ما بدش میاد پیش همه دوستان و اقوام از ما بدگویی میکنه ما خیلی باهاش خوبیم هممون ولی اون کاسه صبر همه رو لبریز کرده داداش کوچیکم پاشو میبوسه اما اون مسخرش میکنه از بچگی همیشه اشک به چشممون اورده و یادم نمیره چقد با مامانم دعوا میکرد بارها جلوی همسرهامون به ما توهین کرده .چه باید کرد هممون خسته ایم و افسرده.ینی چون پدر هست اجازه داره هر کاری کنه و ما هم تحمل کنیم ایا خدا نمیبینه؟همیشه حسرت محبت پدر به دلمون موند.

 فاطمه قهرمانی : من مادرم رو خیلی دوس دارم
اما با من بد اخلاقی میکند نمدونم چیکار کنم خدایا


 یگانه سعید پور : من مادرم رو خیلی دوس دارم اما هروز با بابام دعوامیکنه من از خدا میخوام که هروز محبت داشته باشن به خودشون وقتی داداشم زیاد گریه میکنه دادمیزنه خیلی میترسم بابام میگه من از دست او مردم

 Amir : سلام. من و مامانم سر يه چيز الکي دعوا کرديم و هي بزرگ و بزرگ تر شد اونم با صندلي زد به من منم نفهميدم زدم تو گوشش ولي خيلي ناراحتم و عذاب وجدان دارم مي خوام بميرم مامانم گفت منو بخشيده ولي من اين چند شبه اصلا خوابم نمي بره. ولي واقعا نفهميدم زدم تو گوشش به خدا ولي ديگه شده. خدايا چطوري جبران کنم.

 ساناز حامدی : من پونزده سالمه اصلانم مامانمو دوس ندارم اون تا حالا به من نگفته دوست دارم واسه تولدم هديه نخريده تبريکم بهم نگفته من خيلي دوس دارم با بام از سر کار بياد تا برام هديه اورده يک چند باريم تصميم گرفتم خودم واسه خودم هديه بخرم خدايا زندگي بهتر به من بده

جواب سوني کارت بيست : شما تا حالا براشون هديه خريدين و براشون جشن تولد گرفتيد ؟ ممکن است يک نفر يکسري کارها را بلد نباشد و حتي به آن موضوعات فکر هم نکند ، شما شروع کننده باشيد و فرهنگش را به مرور و با حوصله در محيط خانه ايجاد کنيد


 مریم : سلام.من عاشق مادرم هستم و همچنين پدرم و خواهرم .با اين چيزايي که تو سايتتون خوندم بعضي وقتا که مادرم عصباني ميشه بهش حق ميدم من هيچوقت خودمو به خاطر اينکه مامانمو خيلي اذيت کردم نميبخشم ولي اميدوارم اون يه روزي منو ببخشه و همين جا به خاطر اين مادر خوبي که خدا بهم داده ازش شکر گزاري ميکنم................

 سارا : عاشق مامانم هستم حاضرم بمیرم امااشکاوغصه هامومتوجه نشه دوسش دارم بیشترازخودم

 فاطمه : دوست دارم از ته دل نمیدونم چرا بعضی اوقات بدرفتا ری میکنم

 عرشیا : من عاشق پدر و مادرم هستم و آرزو میکند توانسته باشم ذره ای از زحمات شان را جبران کرده باشم
آرزو می کنم تمام پدر و مادر های دنیا بالای سر فرزندشون بمونند


 فاطمه : وقتی میبینم مادرم روز به روز داره رنگ رخسار از دست میده قلبم به زجر میاد دعا میکنم قبل او بمیرم

 کوثر : من عااااااااااشق مامان بابامم و اعتراف میکنم خیلی جاها با هاشون خوب نبودم
برای سلامتی همه مامان باباها خصوصا مامااااااان گلللللللللل و مهربون خودم و بابای عزیییییزم و آبجی خوشگلم ...... دعا میکنم
و امیدوارم خدا فرصت جبران بده بهم و مامان بابامم منو بخاطر اشتباهاتم ببخشن


 پ : الان يه سال و نيمه با مامانم قهرم
مادرم به خوشبختي دخترهاش حسادت ميکنه
تحمل محبت شوهرم رو نداشت
با دخالت هاش و طعنه هاش آزارمون ميداد
تا سال آخر دانشگاه ازش کتک ميخوردم
خودم الان يه پسر دارم
دلم نمياد از گل نازکتر بهش بگم
اصلا مادرم رو درک نميکنم
مادر داريم تا مادر
خوش به حالتون که مادرهاتون پشت و پناهتونن
من دوسش دارم ولي نميذاره کنارش آرامش داشته باشيم
مامان جون مجبورم به خاطر زندگيم از تو و دنياي سياهت دور باشم


 مهدی۰۹۲۱ : مادرمو خیلی دوس دارم ی تارموشو به هیچکس عوض نمیکنم بابامم همین طور

 مرجان : همی متن قشنگه مادرم مرا بزرگ کرده اما طوری که انقدر حرف دارم که نمی تونم بزنم مادر همه را ازما دور کرد همشه سرزنش مقایسه کتک اما فکر میکنم اصل دوسش ندارم از اینکه میبینم خوشحال نمیشم وقتی نباشه من راحت ترم مادری که کاری با بچه هاش کرده که هم خواهرم وبرادرم هم از دستش دست به خودکوشی زدیم اون مادر نیست اون به همه خیانت کرده هیچ وقت دوست نداشتم جای بگم مادرمه از حرفای که هیچ وقت نمیتونم بزنم دارم خفه میشم

 محمد : من قدر پدرم رو ندونستمو از دست دادمش حالا هم فکر ميکنم نوبت مادرمه اين چه احساس يا سرنوشت مضخرفيه

جواب سوني کارت بيست : ما براي بهشت آفريده شده ايم نه براي ماندن در اين دنيا ، آنها رفتند و با چشم بر هم زدني نوبت ما هم ميرسد ، بايد جوري خداپسندانه زندگي کنيم که لحظه مرگ با قلبي شاد از اين دنيا برويم و به نياکان درستکارمان ملحق شويم و تا آن لحظه پدر و مادرمان از خود خشنود نگه داريم و اگر از دنيا رفته اند اعمال ما باعث شادي روح آنها شود


 فرشته : قربون مادر عزیزم برم

 نازي : مهرباني خاصيت همه مادرها نيست.
اگه مادري داريدكه بزرگتون كرده و بهتون محبت كرده بدونيد كه اون مادر دفع صد بلا كرده براتون .
مادرم من رو تو بچگي رها كرد و حتي تلفني جوياي حالم نشد .
من نه رنگ پدر ديدم نه مادر . منت همه رو سرمه .
نميتونيد درك كنيد چقدر سختي كشيدم .
حالا بعد ٢٦ سال مثل غريبه ها فقط حالمو ميپرسن و تولدمو تبريك ميگن .
اينم سهم ما بود از محبتشون!
با اين حال دلم راضي نميشه زجرشونو ببينم . ولي به خداوندي خدا همچين پدر و مادرهايي اسحقاقشون مردن در تنهاييه !
اگه مادر و پدر خوبي داري به جاي منم دوستش بدار .


 Fatemeh : Salam man ye dokhtare12sale hastam o madaramo kheyly dos daram ama feck mikonam ke doosam nadare o gahi vaghta darkam nemikone va be khater rabetash ba dostam behesh shak daram va be doostam hasoodim mishe khaheshmikonan rahe haly behem bedi

جواب سوني کارت بيست : هيچ چيزي کامل نيست جز خدا ، پدر و مادر ما هم از اين قاعده استثنا نيستند و ممکن است نواقصي داشته باشند يا آنجوري که لازم است و مورد دلخواه ماست با ما رفتار نکنند ولي پدر و مادر بهترين چيز زندگي ما هستند ،‌ آنها اگر ما را واقعا دوست نداشتند از همان اوائل تولد ما را در گوشه خيابان رها ميکردند و ميرفتند ،‌ پس اگر در کنارمان هستند آنقدر دوستمان داشته اند که با زجر و زحمت فراوان ما را بزرگ کرده اند ،‌ اگر پدر و مادر آنجوري که دلخواه ماست رفتار نميکنند قسمتي هم مشکل از ماست ،‌ يا ما با رفتارهايمان باعث سرخورده شدن آنها شده ايم يا آداب دلبري و شيرين زباني را بلد نيستيم ،‌ کمي ملوسانه رفتار کردن و دلبري و شيرين زباني و سورپرايز کردن ميتواند بسياري از سردي ها را جبران کند ،‌ هر کسي هم قلق خودش را دارد و چيز خاصي برايش سورپرايز محسوب ميشود


 هستی : من مامان بابای خیلی خوبی دارم ازشون هیچ دلخوری ندارم و قدرشونو میدونم

 تنها : فقط برام دعا کنید زودتر ازدواج کنم
برم ازش دور شم سال به سال هم نبینمش
خیلی خستم خیلی ...
کاش سر سوزن بهم محبت میکرد ...


 نازی : حسرت یه کلمه ی چی شده دخترم به دلم مونده.مادرم برای همه خوب ومهربون بوده جز من.منی که تمام مسئولیتاش رو شونه های خسته امه وخداشاهده که منتی هم ندارم چون ازته دلم دوستش دارم ولی نمیتونم اعتراف نکنم که بزرگترین زخمای قلبم هم ازنامهربانیها وتحقیرها وسنگدلیهاوارجح دونستن ومحق شمردن غریبه هاست وکلا از نظر مادر من دختر یعنی انسان درجه دویی که هیچ حقی نداره و حتی همسرش هم نباید چندان به اون توجه کنه.فکرنمیکنم صرف به دنیا اوردن یه بچه هر کسی رو بشه مادر نامید.

 ازاد : من مادرم رو دوست دارم یک سال هست عروسی کردم
۸روزه که دیسک کمر گرفتم فقط تلفن زد اصلا. عیادتم نیامد،ازشون که گله کردم تازه بدهکارهم شدم بیشتر تعمیرات کارای خونشآن وسرزدن هفتگی هم با من وشوهرم بوده. حالا بازم من محبت را


 معصومه : خیلیییی عالی بود همیشه بیشترازهمه مامانم درکم میکنه وتومشکلاتم یاری وکمکم میکنه ومن خیلی اشتباهایی انجام دادم ولی یه تو بهم نگفته وهمیشه همرامه وبخاطرمن خودشوبه اب واتش میزنه من هفت ماهه ازدواج کردم ومامانم بهترین جهازیه رابهم میخره ولی من اونجوری که بایدقدرشوبدونم نمیدونم ممنون از متن گشنگت.دیگه دخترخوبی میشم براش بیشترازهمه دوسش دااااررررم ...مامان دوووووووووسست دارم

 باران : مادر دوستدارم

 سمیه : من مادرم رو دوست دارم اما بخاطر اینکه اینقدر سرکوفت سرم نباشه دارم از پیشش می رم یه شهر دیگه . من فقط تا 2سالگی پیش مادرم بودم بقیشو عمم بزرگم کرد بعدم 6 سالگی درگیر کارهای خونه شدم و مامانم روضه و خونه در و همسایه ول بود الانم که ازدواج کردم می خوام از دستش فرار کنم . دوست ندارم مادر بشم چون سر هیچ و پوچ عاق میشه فخش و نفرین می شنوه . از 6 سالگی کتک و کارخونه مثل من نصیبش میشه. مادرم منو کشت

 مرجان : واقعاعالي بوود
با خوندن هر خطش گريه ام ميگرفت من خيلي مامانمو دوست دارم واسش ميميرم
وقتي ميبينم رفته تو اتاقو داره گريه ميکنه به هيچ چيز جز آروم کردنش فکر نميکنم خودمم شده کنترل ميکنم تا گريم نگيره و با اين صقحه که شانسي بازش کردم از اين رو به اون رو شدم ...خيلي ممنون ...


 ماهان : نمي دانم چگونه جواب مادر را با اين همه زحمت بدهم ولي اگر توجه کنيد يک بار به شما چيزي نگفتن

 زینب : من وقتي اين متنو خوندم کلي گريه کردم دعا کنيد دختر خوبي برا مامانم بشم نميخوام دير شه و يه عمر پشيمون شوم اون عکسه حالمو گرفت

 مینا قنبری : عشق مامان به بچش یه عشق نابه که قابل ستایشه .

 ثریا : مادر موجود مهربانی است ولی نباید بین بچه هایش فرق بگذارد

 امنه : نمیدونم چی بگم ازش متنفرم از طرفی بهش وابستم خدایا خودت کمکم کن راه درست برم


 فاطمه : مامان دوست دارم

 بانو : مادرم بهترین مادر دنیاست ولی من اصلا قدرشو نمیدونم خدایا کمکم کن

 مریم : ولی مادر من بیشتر ازوهمه برادرم رو دوست داره شاید باورتون نشه کاری کرد که من ساعت 3 نصفه شب تو زمستون از خونه بابام با یک بچه 1 ساله اومدم بیرون .هیچ وقت تو مشکلات ازش یاری ندیدم .وقتی برای بار دوم باردار شدم انقدر اعصابم رو بهم ریخت که بچه ام سقط شد بهشت زیر پای بعضی از مادر هاست نه همه مادرها.

 کوثر : دوست دارم مامانی خیلی

 پارمیس زنگنه : خيلي متن زيبايي بود اميدوارم همچين بچه هايي وجود نداشته باشه و اگر داره به اشتباهش پي ببره و خودشو اصلاح کنه و مرگ هم مادر و هم پدر نصيب هيچ بچه اي نشه

 رزا 333333 : من تو بچگي فهميدم مامانم به بابام خيانت ميکرده بعد از چند ماه دعوا بابام مجبور شد برش گردونه خونه وقتي بابام فوت کرده فهميدم مامانم با يکي ميحرفه قصد ازدواج دارن مرد خيلي خوبيه منم اصلا با ازدواجشون مشکلي ندارم وقتيم اينو ميگم مامانم ميگه مگه اصلا کي هستي که مشکل داشته باشي به تو ربطي نداره مشکل توئي و جلو ازدواج مارو ميگيري بهم ميگه من ادم نيستم هميشه يجوري رفتارميکنه که خودمو ناپاک ميدونم من هميشه نمازامو ميخونم حجابم کامله وقتي تو خيابون راه ميرم سرم پايينه ولي خودش حجابش کامل نيس نماز نميخونه سر به زير نيس من معني کلمه مادر بانجابت و فداکاري را نميدونم من رفيق بي کلک نديدم حتي وقتي حاضره همه ي روز گرسنه بمونم و بزور ميخواد شوهرم بده تا از سرش وا کنه نصف شب با عشقش ميره بيرون و من خونه تنها ميمونم و از ترس ميلرزم ازش بيشتر متنفر ميشم

 ممري : مادر كم نميذاره حتي اگه گرگ بيابون باشه

 کیمیا : من خیلی مامانمو دوست دارم و سعی می کنم براش بچه ی خوبی باشم اما بعضی وقتا واقعا ناراحت می شم مثلا وقتی از سر کار میاد من ازش استقبال میکنم و باهاش حرف میزنم اما اون هیچ کاری نمی کنه و سریع میره سر موبایلش و بعد از اون میبره و برنامه تلوزیون می بینه حتی اگه تکراری باشه اصلا با من حرف نمیزنه و اگر ازش سوال هم بپرسم باز هم جواب نمیده اون اصلا ادم کم حرفی نیست مثلا وقتی خالم زنگ بزنه فکر می کنم ۲ ساعت باهاش حرف می زنه اما اصلا وقتش رو برای من نمیزاره و هر مشکلی داشته باشم که باید حتما بهش بگم خودم باید حلش کنم حتی برای مدرسه منم ارزشی قایل نیست

 زهرا : عالی بود ازش درس بزرگی گرفتم

 علی : وقتی سال 86 ورشکست شدم بهترین کسایی که اطرافم بودند از بودنم فرار میکردند فقط مادرم بود که طلا هاش فروخت وبرام انقدر دعا کرد که دوباره سرپا شدم شاید پول طلاها یک صدم بدهی من نبود ولی اونقدر با برکت بود که دباره سر پا شدم مادر مادر بهترین موجود خداوند هست برای تشکر از مادر هنوز کلمه ای زاده نشده

 ali : من مامانم را خیلی دوست دارم وحتی دیدن اشکاشو ندارم اما بعضی وقت ها سر هیچ پوچ با هم دعوامون میشه نمی دونم چیکار کنم

 سحر : با سلام من مادرمو خيلي دوست دارم و برام کم نگذاشته الان که خودم يه مادر شدم قدرشو بيشتر ميدونم ايشالا سايه اش بالا سرم باشه دوست دارم مامان گلم

 صبا : ممنون.الان مامانم بیمارستانه. دعا کنید حالش خوب شه.

 زندانی زندگی : کاش این حرفات واقعیت داشت مادر من یه زن حسوده که چشم دیدن پیشرفت بچه خودشم نداره زندگی من و به آتیش کشوند انقدر خودمو زنمو اذیت کرده که به مرگش راضیم همشم به خاطر اینه که دوست داشت با بچه خواهرش ازدواج کنم ولی من با کسی که خودم دوست داشتم ازدواج کردم هر روزم بشتر بی احترامی می کنه فقط منتظر قیامتم که ازش حساب بکشم چون لایق کارایی که با هام کرد نبودم

 مرضیه : همیشه سعی کردم برای مامان دختری نجیب و سر به زیری باشم ولی هر کا ری میکنم به چشم مامان نمیام وحتی خیلی راحت میشه تنفرش نسبت من دید واقعا راست میگم و حرفی به دور از واقعیت نمیزنم ولی باهمه اینها از تشکر میکنم


 داود : خیلی مادرمو دوست دارم ولی بازم بعضی وقتا اذییتش میکنم.با این حال فکر نبودنش واسه چند روز اعصابمو بهم میریزه.به اندازه ی تک تک نفسهایی که تا الان کشیدم دوستت دارم مادر

 محمد : مادر من دوستی اش دوستی خاله خرسه است. و دشمنیش از هر دشمن دیگری بدتر است.
هیچ کس به اندازه او سرم را کلاه نگذاشته.
و زخم هیچ خنجری به دردناکی زخم خنجر او نبوده که بارها و بارها قلب و جانم را به درد اورده است.
اینهارا هم که نوشته ای... ما ندیدیم
شما که دیده اید خوشا به سعادتتان. قدر بدانید


 عبداله : من همسر خوبي دارم که توانستم مادرو پدرم را به منزل مان بياورم ودرخدمت انها باشم وهنگامي که بنده در منزل نيستم همسرم از مادرم که بيماري دارد پذيرايي وپرستاري مي نمايد

 kimiavakili : مادر من 5ماهه که رفته پیش خدا دلم براش خیلی تنگ شده اگه,وقت کردین یه سر به وبلاگ کوچولوی من بزنید درباره مادرم نوشتم

 رضا : سلام به تمام مادران جهان به خصوص مادر عزیز خودم،بچه ها شمارو غصمتون میدم به جون خودم و اون چیزی که عاشقشید و میپرستید فقط و فقط به مادرتون احترام بزارید.خواهش میکنم.

 میلاد از شهرزیباوتاریخی کرمانشاه : فوق العده عالی بود.میلاد از شهرزیبا وتاریخی هستم از کرمانشاه

 عمی عماد : خیلی عالی و احساسی بود گریم گرفت دست همه ی مامانا رو میبوسم

 nima : بهشت زیر پای مادران است.

 خدا20/کرمانشاه19 : پدر ومادر گلهایی هستند از گلهای بهشت.من اول خدا رو دوست دارم بعد پدر ومادر وخواهرم بعد شهر گلم کرمانشاه رو دوست دارم.من تو این دنیا بخوام از بیست نمره بدم...
خدا20-پدر و مادرو خواهرمو و کرمانشاه 19


 دخترمامان : فدای همه مادراااااااااااااااااااااااااااااااااااان دنیا.دوستشون دارم

 فری چش قشنگه : من وقتی تو زندگیم کم میارم تقصیرارو گردن مامانم میندازم فکر میکنم اون باید برای تمام مشکلات من راه حل داشته باشه ولی خیلی دوستش دارم

 همدرد : منم دوستش داشتم ولی قدرنعمت رو ندونستم توی زلزله اخیر ورزقان ازدست دادم

 ارش : فداي تو مادر

 الهام : من مامان وبابام رو خیلی دوس دارم ولی باهاشون راحت نیستم خیلی میخوام برای یه بارم که شده کنار مامانم بشینم سرمو بذارم رو پاهاش دست نوازش بکشه رو سرم بتونم با عزیزم دردودل بکنم حرفامو احساسمو بهش بگم از خدا میخوام این لحظه های ناب رو قسمتم کنه ولی بااین همه خیلی دوسش دارم

 فاطمه : ما آدما هیچ وقت قدر چیزایی رو که داریم نمیدونیم
فقط غصه ی نداشته هامونو میخوریم
مامان جونم دوست دارم :(


 مه سيما : همه ي قصه تونوخوندم.ولي مامان ماباهمه ي ماماناي دنيافرق داره.ازبچگي من و خواهرم را اذيت مي كرد .ماهميشه ازگريه ي اون گريه مون مي گرفت ولي اون باسنگدلي تمام ماروعذاب ميده.من18سالمه به خداتاالان يه باركاري نكردم كه ابروشون بره حتي هميشه من اداب معاشرت بهش ياددادم ولي اون بانفرتي كه به همه داره سعي ميكنه ابروي من وخانواده و حتي پدرم روببره.دلم انقدازاين روزگار گرفته كه چندبارخواستم خودكشي كنم ولي ازخداترسيدم.خوش به حالتون بدونين خوشبخت ترين ادم روي زمينيد ولي كسي مثل من كه تو اوج جوونيه فقط ارزوي مرگ ميكنه....

 ليلا : ممنون از متن قشنگتون عالي بود و واقعيت داشت

 ام ی ن : ولي مال من اونجور نيست مادر من هيچ وقت تا حالا منو دوست نداشته هميشه برادران و خواهراشو از بچه هاش دوست داشته و جمله اي که هميشه ميگه اينه شما بچه هاي من نيستيد و شما ها رو فدا مي کنم برادر و خواهرامو ناراحت نمي کنم. من خيلي عذاب ميکشم نميدونم چکار کنم آخه مادرمه . چند وقتي که هي همش در حد داد و فرياد دعوا مي کنه با بابام و ميخواد که ما از اين خونه بريم تا خواهر برادراش راحت باشن تو خونه. من چيکار کنم شما بگين؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ (راستش من 23 سالمه و تازه زفتم سربازي اما تا ظهر خدمت ميکنم در يکي از شهرهاي نزديک شهرمان و بعد از ظهرها مي ام خونه) به خداوندي خدا راست ميگم. سگ تو سگيش نمي زاره کسي به توله هاش آسيبي برسونه و نزديکش بره چيزي ولي مادر ما شب و روز دعوا مي کنه که بايد از خونه بريم .

 اتوس : من خودم يک مادرم و ميدانم مادرا عاشق بچه هاشون هستند .ازاين جا ميخواهم به مادرم بگم کوتاهي هاي منو ببخش خيلي دوست دارم.

 اتوس : من خودم يک ماذرم وميدانم مادرا عاشق بچه هاشون هستند .ازاين جا ميخواهم به مادرم بگم کوتاهي هاي منو ببخش خيلي دوست دارم.

 نا شناس : شوهرم از مادرم ایراد میگیره هر کسی یه جوریه شوهرم خیلی خوبی به اونها کرد ولی مادرم با قیافه ای که می گیره ناراحتش می کنه منم نسبت به مادرم دلتنگی نمی کنم ولی دوست ندارم کسی بدی اونها رو بگه یواشکی گریه می کنم چون از اونادورم

 دیبا حاجیها : تنها کاري که مي تونم بکنم گريه است مادر ديگه جلوي دوستام بهت نمي گم مامان ولم کن دوستام مي رن اما تو يي که منو بزرگ کردي نه دوستام ، عالي ترين صفحه وبيه که تا حالا خوندم واقعا افرين ، مامان اي مادر عزيزم دوستت دارم و عاشقتم ديگه وقتي مي رم سينما به بهانه يه آب پرتقال از سالن نمي رم بيرون و وقتي بيام تو سالن بگم من مي خوام تنها باشم ديگه وقتي جايي مي ري باهات ميام از خودم ناراحتم که هر دوشنبه شب مي رم خونه ي مادر بزرگم و وقتي مي ريم استخر اونو تنها مي گذارم و خودم تنها مي رم تو عميق واقعا ناراحتم که تنها با بابام مي رم مسافرت ، مادر ، مادر عزيزم ببخشيد که باهات بد حرف زدم تقديم به مادر مهربانم پانته آ بهزاد افشار اسم خودمو و فاميليه واقعيمو نوشتم تا بدوني منم و کس ديگري نيست آري منم من شرمنده از کارامم شرمنده

 رویا : عالی بود

 سارا : مادر عزيزم هر چي تو ميگي همون
نوکرتم
بيشتر عاشقتم


 گریان : من .. به خاطر بلند پروازي از مادرم دور شدم.حالا اين جا هستم وچيزي که فقط وجود داره يه سرابه.کاش به حرفش گوش کرده بودم وپيشش ميموندم.جرات نميکنم بهش بگم غلط کردم،اي کاش يه راه برگشتي بود

جواب سوني کارت بيست : گاهي يک غلط کردم باري سنگيني را از دوش آدم بر ميدارد و روح انسان را آزاد ميکند ، هيچ انساني بدون خطا و اشتباه نيست فقط کسي اشتباه نميکند که هيچکاري نميکند ، تنها کسي که راه برگشتي نداره شيطان است ولي خدا را چه ديدي شايد خدا به او هم راه برگشت نشان داد پس نااميدي و ترس را از خودت دور کن و اگه ميدوني اشتباه کردي برگرد


 فرزاد : عالي بود

 ترنم زیبا : من یه دختری هستم که میتونم به جرات بگم بهترین مادرای دنیا رو دارم."مادری دارم بهتر از برگ درخت"...(سهراب)چون پدرم رو 26سال پیش وقتی فقط 4سال داشتم از دست دادم اونوقت برادر بزرگم 9ساله,خواهرم6ساله وبرادرکوچکم 9ماهه بودندمادرم هم پدربودهم مادر,مادری که افتخار میکنه" همسریک شهید"بزرگواره.....

 ممد : عشق است پدر و مادر

 جرج : خوب ملتو سر کار میذاریا
خودتم بعضی وقتا شیطونی میکنی به جای یه اسمی کامنت میذاری
ما که شانس اوردیم مادر خوبی داشتیم اما من میخوام بپرسم اون مادرایی که بچشونو کشتن یا انقد زدن که تا حد مرگ یا شکنجه دادن یا هزار چیز دیگه قضیشون چیه مثل نیما که هیم چند ماه پیش تو بیمارستان 4 سالشه تا حد مرگ کتک خورده بود
اقای عقل کل سایت لطفا جواب بده
فردا ادعای پیامبری نکنی خوبه


 مریم : مامانم منو ببخش که بعضی وقتا سرت داد میکشم ولی مامانی خودتم مقصری.همیشه منو با کسایی که من ازشون بهترم مقایسه میکنی.خدا وکیلی خودت کمی فکر کن من بیشتر به حرفات گوش میکنم یا اونا به حرف مامانشون؟؟؟؟؟ولی در هر صورت خیلی دوستت دارم.کاش جرات گفتنش رو داشتم

 م موسوی : من خیلی در حد بچه هایم محبت کردم.به خصوص در سالهای جنگ .با 3 کودک خرد سال کارمند بودن و.... اما انچنان حرمت ندیدم. حالا هم که سن وسالی را پشت سر گذاشتم. میبینم هنوز هم طلبکار هستند.در عین حال باز هم دوستشان دارم.

 همايون : کلاغ مادرتوسرماي زمستون نمي تونستن غذاپيدا کنه ومجبور شد هر روز گوشت تنشو بکنه و به بجه هاش بده .
بهار آمد و اون مرد. بچه هاش گفتند آخيش - چه خوب شد مرد- راحت شديم از غذاهاي تکراريش !


 فریبا : مادر عزیزتر از جانم را بسیار دوست دارم ولی خواهری دارم که بسیار او را می آزارد و با وجود کهولت سن حتی رسیدگی و پرستاری که سهله سلام خشک و خالی هم نمیده و با کوبیدن در، فریاد زدن و غذا نخوردن دارد او را به مرز افسرگی می کشاند و البته بعد از سالها تحمل اکنون دیگر مادر از دست او آزرده شده و گاهی نمی تواند او و رفتارهایش را تحمل کند . ای کاش قبل از اینکه این تاج سر را زبانم لال .... بخود بیاید و قدر لحظه های با او بودن را بفهمد . بخاطر رفتارهای او هیچکدام از خواهرها و برادرها نمی خواهند به خانه ما سر بزنند و حالی از تکیه گاه خانواده بپرسند . التماس دعای فراوان دارم مطمئنم که مادر با روح بلندش او را خواهد بخشید ولی در مورد او نمی دانم و از عاقبتش نگرانم .

 مهدی عباسی : بچه ها من تمام جملاتتونو خوندم نگران نباشید و انتظار نداشته باشید که اون همه محبتشو جبران کنید من فکر می کردم من هر شب به خاطر مادرهایی هر شب به خاطر گرسنگی بچه هاشون گریه میکنند گریه می کردم و ... امیدوارم همه شما دوستان یاد بگیرید که چگونه مادرتونو دوست داشته باشید.

 زیبا : با حسرت همه نظراتی که درباره مادراشون داده بودند خوندم و اشک ریختم و اه کشیدم که ای کاش من هم چنین مادری می داشتم خوش به حالتون و و ای به حالتون اگه پای مادراتون را نبوسید در حسرت یک نگاه محبت امیز مادرم هستم در حسرت یک کلام مادرانه اما افسوس صدو افسوس

 اسحاق : من مادرم را خيلي دوستش دارم .چون خيلي به من محبت ميکنه محبتش را فراموش نميکنم

 محسن ميم : مادرم تويي به جاي پدرم
دوستت دارم عزيز بالاي سرم
اين شعر مال خودمه تقديم به تمام مادرهايي که پدري ميکنن.
مادرم دوستت دارم


 الهام : مامانم عاشقتم

 مير نصيري : به سلامتي مادر که وقتي غذاي سفره کم است اولين کسي که ميگه غذا را دوست نداره مادر است

 م.م : مادر من خيلي خيلي وببش از حد مهربانه ولي نمي دونم چرا خودم مامان مهرباني براي دخترم نيستم براش مادري مي کنم اما نمي تونم مستقيم بهش ابراز علاقه کنم خيلي ناراحتم و عذاب وجدان دارم نمي دونم علتش چيه خيلي بهش فکر مي کنم.

 افسانه پاشايي : هيچ کس واقعآ نمي تونه جاي مادرو به آدم بده.من يه دنيا دوسش دارم چون فقط يه دنيا دارم.توروخدا قدر مادرهامون رو بدونيم قبل اينکه از دستشون بديم عاشقتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتم

 مرجان : با اينکه سعي مي کنم هميشه ازم راضي باشن هم پدر و هم مادرم فکر ميکنم باز هم نتونستم محبتهاشونو جبران کنم اين نوشته و اون يکي مادر را دوست داريم چون کلي اشک منو درآورد
شما رو به خدا به مادراتون , به پدراتون احترام بگداريد


 محمد : اوقاتی که با تو در این جهان بودم بهترین جهان بود،بی تو با خاطر هایت چکار کنم . روحت شاد مادرم

 شهرام : عاشقشم دوستش دارم

 امسر علی : مادر دوستت دارم

 فاطمه : مادر عزیز و صبورم بسیار دوستت دارم .کاش می توانستم اندکی از زحماتت را جبران کنم .

 سيامک : مادرجان تو را تا آخرين نفس دوستت دارم

 سميه : مادرم خيلي دوست دارم تو بهترين دوست مني عشق مني عمر مني

 HELEN : بايد اين مطلبو توي بزرگراه بنويسن تا همه ببينن

 اکرم پرده شناس : وااااااااي مامان تورررررروخخخدا منو ببخش بابت نفهمي هام

 خوئینی های مقیم ابهر : عااااااشششششقققققتتتتتمممممم مادر.

 هانیه : مامان جونم چه جوری ازت تشکر کنم

 وحيد : مادر تو که تجربان عشقي به سر دراز اين قصه نگاه کن مادر.

 مسعود : زندگي بدونه مادر بي ارزشه براش هركاري بكني بازم كمه

 آيدين : مادر و پدرمهربانم دوستتان دارم عزيزتر از جانم.
از مطلب بسيار زيبا شما عزيران تشکر ميکنم من رابه فکر فرو برد تا خيلي روشنتر از گذشته شوم چون بعضي وقتها چراغ دل آدم کم نور ميشه و بايد بهش توجه کرد .که چرا کم نور شده ؟ شرمندم مادر و پدر عزيزم مراببخشين.


 ali : چرا مادرمان را دوست داریم؟
چون ما را با درد می‌آورد و بلافاصله با لبخند می‌پذیرد
چون شیر شیشه را قبل از توی حلق ما، پشت دستشان می‌ریزند
چون وقتی توی اتاق پی پی می‌کنیم با ما بداخلاقی نمی‌کنند
و وقتی بعدها توی تشکمان جی جی می‌کنیم آبروی ما را نمی‌برند
و وقتی بعدها به زندگی‌شان‌ ترکمون می‌زنیم فقط می‌گویند: خب جوونه دیگه، پیش میاد!
چون وقتی تب می‌کنیم، آن‌ها هم عرق می‌ریزند
چون وقتی توی میهمانی خجالت می‌کشیم و توی گوششان می‌گوییم سیب می خوام، با صدای بلند
می‌گویند منیر خانوم بی زحمت یه سیب به این بچه بدهید و ما را عصبانی می‌کند
و وقتی پدرمان ما را به خاطر لگد زدن به مادر کتک می‌زند، با پدر دعوا می‌کنند
چون وقتی در قابلمه عدسی را برمی دارند، یک بخاری بلند می شود که آدم دلش می خواهد سر صبح
زمستانی غش کند
چون هر روز صبح "بسم الله" می گویند و دنبال کیف و دفتر و مداد و جوراب ما می‌گردند
چون وسط سریال‌های ملودرام گریه می‌کنند
و بعد از گرفتن هدیه روز مادر، تمام فکر و ذکرشان این است که مبادا کاسب‌های بی انصاف سر طفل
معصومشان را کلاه گذاشته باشند
چون شبهای امتحان و کنکور پابه‌پای ما کم می‌خوابند اما کسی نیست که برایشان قهوه بیاورد و میوه
پوست بکند
به خاطر اینکه موقع سربازی رفتن ما، گریه می‌کنند و نذر می کنند
و کسی که این بساط را راه انداخته نفرین می‌کنند
و پوتین‌هایمان را در هر مرخصی واکس می‌زنند
چون وقتی که موقع مریضیشان یک لیوان آب به دستشان می دهیم یک طوری تشکر می کنند که واقعا
باور می‌کنیم شاخ قول شکانده‌ایم
چون موقع خواندن مفاتیح عینک می‌زنند
و وقت اشک ریختن برای رفتگان عینکشان را برمی‌دارند
چون هیچوقت یادشان نمی‌رود که از کدو بدمان می‌آید و عاشق بادمجانیم
حتی وقتی که روی تخت بیمارستانند و قرار است ناهار را با هم بخوریم
چون همانجا هم تمام فکر و ذکرشان این است که مبادا دکترهای بی انصاف سر طفل معصومشان را کلاه
بگذارند...
چون مادرند!


 مادر : من بچه بودم بابام فوت شد.مامانم از تمام اموال ما و ما محافظت کرد تا به اينجا رسيديم.ناراحتي اعصاب گرفت.حرف زياد شنيد زجر زياد کشيد.اما حالا که من مثل خودش شدم مترسه ادامه بدم.خودش مادر و منو درک نميکنه اما من اونو کاملا درک کردمو خيلي ميخوامش و احترامشو دارم.هميشه سعي ميکنم ازم راضي باشه..قربون خدا برم من بهشت زير پامو به خوشبختي و سعادت اين دنياي دخترم ميفروشم اگه خدا قبول کنه.يه دسته گل سرخ تقديم به همه بچه هاي گلي که اينجا کامنت دادن.همتون گليد.

 کريم : مادرم تمام زندگيمه ولي مريضه بچه همه دعا کنين که حالش خوب بشه

 mohammad rezaei : madaram dostet daram ta ki zendeam beyadetam

 صهبای امید : شايسته ترين دلسوز آدمي "مادر " است .

 پرژك : مامان گلم خلالم كن شرمندم

 ستاره : مادرای زیبا ترین نام وجود
کفرنمیشدبرتومیکردم سجود
مادرای ققنوس بی همتای من
هم فدایت جان و هم اعضای من


 فاطيما : من مامانمو خيلي دوست دارم اما خيلي وقته ازم دوره ,خيلي سخته از چيزي كه داري محروم باشي ,زجر ميكشي اما نميتوني كاري بكنى

 زغن : خيلي مي خوامت

 بهار : مادر دوست دارم الهي من قربونت بشم من خيلي اذيتت کردم منو ببخش دوست دارم در تمام آسمونها

 یه داغدیده : انسان ها تا زمانی که یه چیز با ارزش دارن قدرش رو نمیدونن اما دوست داشتن بعد از مرگ به درد غصه خوردن میخوره و بس..........


 حمیدرضا : اشک منم در اومد.مامان منو ببخش.دوستت دارم

 مری : حیف که تا وقتی زنده هست قدرش رو نمی دونیم

 سميرا11 : حرف نداشت.فرزندان ايران زمين همه20باشين دوستتون دارم.يه عالمه

 رسول : تا دارينش قدرشو بدونين.من هنوز دارمش ها. ايشاال... که 120 ساله شه. بعضي وقتا تو تختخواب گريم ميگيره اگه 1 روز از دستش بدم ...
اي لاو يو مامي


 ايران : مامان عاشققققققققققققتم

 مایا : فکرمیکردم بدون مادرم بمیرم .9ماهه که رفته و دارم ذره ذره میسوزم .کاش من به جات میمردم عشق و هستی من .دوستت دارم روحت شاد.رفتی و داغونم کردی .

 عروس سوخته : مادرها همه خوب نيستن حقيقتا خيليها خودخواه و بي مايه اند
مادرشوهر من چون تاب اينو نداشت ژسرش 21سالگي با من ازدواج کرده با يه نقشه ماهرانه زندگيمونو نابود کرد مجبوريم جدا شيم مي بينيد؟با اينکه مي دونه پسرش چقد دوسم داره اما اونو منو قرباني خودخواهي و ديوانگي خودش کرد.هيچ کس نمي تونه بفهمه اين جونور چقد چقد چقد دروغگوي ماهريه پناه بر خدا از شر شياطين ادم نما.
برات متاسفم اميدوارم همونقد که اشک منو ريختي خدا ذره ذره از وجودت کم کنه
اما مادر من...دلم براش ميسوزه که از اول زندگيش تا حالا فقط غم و رنج بوده که کشيده حالام جدايي من داره سکتش ميده
مادرم عمرم مهرم عزيز جونم منو ببخش هيچ وقت نمي خواستم يه زن پست بهت حرف نامربوط بزنه گريتو دراره
الهي اه منو مادرم دامن خودتو خونوادتو سياه کنه


 نازي : مامان منو ببخش بابات همه روزايي که پيشت بودم ولي هيج کمکي بهت نکردم هر وقت هم چيزي ميگفتي دادوبيداد راه مينداختم منو ببخش همه کسم

 م.ر : مامانم خیلی خوبه ولی یه ذره بد اخلاقی میکنه

 فرناز : يك فرشته به اسم مادر...مادر دوست دارم

 مليکا : اين مطلب را که خوندم خيلي منقلب شدم و الان اشکام داره روونه ميشه مهم نيست که من بامامانم چطور رفتار ميکنم مهم اينه که مادر من هميشه براي من زحمت ميکشه و هيچ چي کم نميزاره ولي من هيچ وقت نميتونم اين زحمات شو جبران کنم حتي گاهي اوقات يادم ميره ازش تشکر کنم

 امين : بچه ها امروز روزه بدي برام بود
تا جايي پيش رفتم كه روي مادرم دست بلند كردم!! وبهش فحش دادم فقط بخاطر يه چيزه پيش پا افتاده . ولخرجي هاي زياد! حتي تا جايي پيش رفت كه نزديك بود قلبش بايسته و در حاليكه گريه ميكرد بهم گفت برو قرصهام رو بيار قلبم داره مي ايسته . منم تازه بخودم اومده بودم و فهميدم چه غلط بزرگي كردم . ولي بعداز اون احساسه عجيبي بهم دست داد . احساس كردم تمام اعمالي كه از اول عمرم تا حالا انجام دادم تباه شد (شايد باورتون نشه ولي من خيلي بچه مذهبي هستم ! شايدم بودم!!
ولي ميدونيد كجاش بيشتر از همه منو سوزوند!! حدود ربع ساعت بعد از اينكه قرصهاش رو خورد و حالش جا اومد به دست وپاش افتادم كه غلط كردم و منو ببخش كه در جوابم گفت. همون لحظه بخشيدمت.بچه ها ببخشيد زيادحرف زدم دلم پربود.



 ساناز : مامانم منو خيلي اذيت ميکنه ولي دوسش دارم خيلي بدون اون زندگي برام محاله

 علیزضا : آقا لذت بردیم...

 هومن : پدر من اونقدر به من بد کر که روزی که مرد احساس کردم دیگه نمی تونه بهم اسیب بزنه و این احساس خوبی بود....

 نگار : قربون مامان عزیزم که همیشه ازش دورم برم .

 احسان : سلطان غم مادر...... .

 زهزه : من مامانم رو خیلی دوست دارم .خوندن این نوشته منو خیلی آگاه تر کرد،می خوام از این به بعد بیشتر به مامانم توجه داشته باشم مرسی

 زهره : از بچگي با فشارهاش منو جوري كرد كه آرزو ميكردم زودتر ازدواج كنم واز اين خونه به ظاهر مرفه برم بعد از ازداوجم با يك مردي كه با من از همه خوشبختي و آيندش فاصله گرفت اينقدر دخالت كرد و فضولي كرد و منو بعد از دو ماه عقد به هزار بهانه مجبودم كرد زندگي مشتركم را شروع كنم و تا چشم بهم زدم پسرم را در راه داشتم نفهميدم با دوستي خاله خرسش چه كرد با زندگيم ، هر بار قهر ميكردم تحيركم ميكرد از شوهرم جدا شم و تحقير عالم را نثارم ميكرد تا اينكه بالاخره به قول خودش به آرزوش رسيد و من با داشتن دو فرزند از همسرم جدا شدم با هزار اميد و تكيه به مادرم كه از اين پس درمان زخمهايم خواهد بود ، اما چشمتان روز بد نبيند كه شش ماه نگذشته بود كه روزي هزار بار آرزوي همان زندگي پر از كتك با همسرم را ميكردم و بالاخره هم منو بيرون كرد

 خودم : از بابا هم بگید من بابامو با دنیا عوض نمی کنم مامانمم دوست دارم

 رضاآباديان : مادر واژه اي که قابل توصيف نيست

 جاوید : من هر چی دارم از دعای پدر و مادرم است من همه تلاشم را می کنم تا مایه افتخار پدر و مادرم بشوم پدر و مادرم دوستان دارم تا اخر عمرم.

 محیا : مامان گلم,بابا جون عاشقتونم صدساله باشید کاش بتونم زحماتتون رو جبران کنم دوستون دارم برام دعا کنید ,ازهمه شما خواننده هام می خوام برام دعا کنیدمنم بتونم مادر بشم ممنون.

 نيکشهر : واقعا" هيچ کس جاي مادر را نمي تواند بگيرد

 داماد : قابل توجه همه مادرها بادخالت بی جا یا دل سوزی بی جا وبی مورد زندگی دخترانتان را فقط بهم می زنید.

 بچه ننه : من 24 سالم هست ولی عشم مامانم هست . مامان فداتم.

 بی نام : اهاي ملت بدانيد که همانطور آق والدين وجود دارد آق فرزند نيز وجود دارد .پدر و مادر من ....... فقط خدا.

 فاطمه : دوست دارم مامان خيلي از هر چي بگي بيشتر

 آزي : منم بعضي از اين كارهايي كه گفته كرده ام اما در عوض در كنار مادر زندگي ميكنم و ازش مراقبت مي كنم . تنها يك برادر دارم كه هر وقت مي خواهد زن و بچه هاش را به مسافرت ببره به خواهراش و مادرش دروغ ميگه هر بار بهش تذكر داديم اما فايده ندارد. با وجودي كه اون مي دونه مادرم مريض احواله و نمي تونه با اون به مسافرت بره اما بازهم دروغ ميگه كي مي دونه كه ما از دست يك عروس چي مي كشيم. خواهر بزرگمم كه مادرم 3 بچه براش بزرگ كرده حتي تلفني هم احوال مادر را نمي پرسه .

 رفعت : فوق العاده عالي بود کاشکي خواهران من که هردو فرهنگي هستند و مادر م زحمت بچه هاي آنها را زياد کشيده است اين مطلب رو بخونند و بدونند درگوشه اي از اين دنيا يه مادر هست که هميشه چشم به راه ديدن آنها و فرزندانشان هست .
مادرم خيلي دوست دارم و با دعا هاي تو به خيلي چيزا رسيدم از تو مي خواهم که بازم منو دعا کني


 فوزیه مرادی : مادر همان بچه بی گناهیه که خودش بعدا مادر میشه پس مقصر غصه ها و گرفتاریهایتان مادر نیست بلکه غصه خور شماهاست در حقش هر بی عتالتی بکنید در حقتان بی عدالتی میشود.

 میترا : مادر اولین عشق نابیست که آن را تجربه می کنیم

 غنی لتوال : غم غربت جیزی برام نذاشت وای 09361927178 یه مونس می خواهم

 جواد378 : ز تعارف کم کن و بر مبلغ افزا !!!
اینکه کسی درجائی بنویسد آه مادر دوستت دارم فدایت شوم ...... چه سودی به حال مادران دارد.
اگر کسانی خواهان بهبود وضعيت مادران هستند باید بدنبال کسب حقوق زن باشند. در جامعه ای که زن تحت نام رسوم؛ فرهنگ و...... اینهمه تحقیر میشود قربان صدقهء مادر رفتن مصداق کامل تعارف شاه عبدالعظیمی خودمان است. هر زن بالقوه یک مادر است وقتی هر بی سروپائی شرعا یا عرفا خودش را مجاز میبیند به او بگوید چه بپوش یا چه نپوش ، دارد به عقل و دانائی و نجابت این موجود مقدّس یعنی زن و در نتیجه به هر مادر شکّ میکند حالا منیکه این توهین را میپذیرم هی بمادرم بگویم دوستت دارم! که چه بشود؟ هر مردی اگر به حقوق انسانی زنان احترام نگذارد نمیتواند مادرش را دوست داشته باشد و دارد به خودش دروغ میگوید.


 مهرشاد : من مربی کاراتم شاید باورتون نشه که تمام انرژی که من تو مبارزاتم می گرفتم از دعای پدر و مادرم بود و هر موقع ناراحتشون می کردم باختم نه تنها تو کاراته بلکه تمامی کارای اوون روز یا آیندم مادرم دوست دارم الان که این متن می نویسم دلم برات تنگه و اشکام رو کیبرد می ریزه وهمچنین پدرم که معرفت کاراته رو یادم داد
((نمک در کام من شیرین تر از خواب سحر گردد جگرها خون شود تا یک پسر مثل پدر گرد)) دوست دارم پدرم


 بابك صادقي : زندگي بدون مادر صفايي ندارد ! كجايي مادر ؟

 سارا : مادررررررررررررررررررررررررررررر
منو به خودم اوردی مرسی


 م.م : پدر من 28 ساله که شهید شده. مادر نازنینم برای من و خواهرم هم پدر بوده و هم مادر. همیشه غصه ما رو خورده و گاهی اوقات هم از ما رنجیده. هیچ جوری نمیشه زحماتشو جبران کرد. چرا که الانم دخترمو نگه میداره که من درس بخونم. شیرزنیه که نگو و نپرس. از خدا میخوام که سالهای سال سایش بالای سرمون باشه و اجر واقعی زحماتش رو بگیره. خیلی دوستت دارم مامان. همیشه سلامت باشی. دلت همیشه خوش باشه. عزیز دلم.

 اکبر : تو چه کردی بادل من انگاری نشنیدی صدای التماس چشامو...واحسرتا

 خوشگل : بهتر از اين نميشه مامان دوست دارم

 منم جمشید هستم اهل مریوان : من هیچ کس را به اندازه مادرم دوست ندارم ولی بعد از مادرم فقط زندایی ام را دست دارم از شما هم تشکر دارم

 پسر بد : مادر منو ببخش

 الهام : وااااااااااااااااااااای مامانم ایییییییییییییییینا

 زهرا : من تا مادر نشدم قدر مادرم را نفهمیدم-الان دخترم 9 ساله است خدارو شکر در این متن تا سن 18 پیشرفت داشته!!!!!!!!!!!!!!!

 جواد : مادر از بزرگترين سرمايه هاي انسان است پس بياييد تا ازدستش نداديم قدرش را بدانيم .
خانما بايد مادر رو بهتر درک کنند چونکه خودشون هم يا مادرند ويا خواهند شد.


 نسرين : مامان( از ته حلق)


 یاسی یزدان پناه : می خوام بگم دمتون گرم

 احسان : خدايا خدايا خدايا
کمکمون کن قدر مادر و پدرمون رو بدونيم
همه بگين آمين
ممنون


 علی غفاری : خوب بود

 عليرضا : ادم بايد خيلي پست باشه که مادرشو برنجونه


 عمران : من 27 سالمه و تقريبا همه کارها که اينجا گفته شده (تا 27 سالگي ) انجام دادم
يه ذره بيشتر


 ... : ممنون ... واقعا ممنون

 کيانا .ک : من عاشق مادرم هستم و با دنيا عوضش نمي کنم

 حميدرضامحمودي : مادردوست دارم

 ازاد : سلطان غم مادر
رفيق بيکلک مادر
ديگه چي بگيم که حق مطلب ادا بشه داش


 احمدی : مادرم تاج سرم با تمام وجود دوست دارم

 مجتبي : ازشما ممنونم تذكر بجايي بود

 سامان : فقط خدا كنه زماني به خودمون بيايم كه دير نشده باشه

 نااميددددددددددددددددددد : من اگه مامانم مرده بود تا حالا هزار بار خودکشي کرده بودم چون ميدونم از مردن من اونم ميميره و اين کارو نکردم

 هيچکي : داداش من فکرميکنم همش چرند چون فکر نمي کنم هيچ بچه اي تا اين حد نامرد باشه
با تشکر ازتموم مادراي دنيا


 minaa : همش یادت بودم که ...

 علي : همه دنيا فداي يه تار موت مادرم

 زرینا : در حال گریه کردنم، تازه می فهمم چقدر ناسپاس بوده ام و پر توقع. مهم نیست که زندگی من شبیه این جریان هست یا نه مهم این است که بفهمم همیشه مادر در حال کمک دادن است بدون هیچ گرفتنی و فرزند در حال همیشه گرفتن بدون هیچ کمک دادنی!!!! این عادلانه نیست.

 جواد.م : بهشت زير پاي مادران است

 غريبه : مامان جونم دوست دارم يه عالمه قربونت برم نازنينم

 تنها ترین : اقا مسعود واقعا من یک بهشت دارم تو خونمون شما چی؟

 boy : i'm crying

 از طرف يک مادر : اميدوارم دختر منم در مورد من همچين فکري بکنه البته از رفتارهاي دخترم فهميدم که تونستم مادر خوبي براش باشم اون هم دختر گلي به حرف من مي کنه از جمله اينکه خيلي باحجاب و با ايمانه خدا را شکر ميکنم چون دخترم با من خيلي صميمي وراحته والحمدالله مشکلي هم نداريم اميدوارم که همه دخترا قدر مادراشون بدونن

 شذس : خدا کنه قبل از مادرم بمیرم

 رویا : مامانا يه فرشتن /از بوس خوشش نمياد ولي من بازم بوسش ميکنم/دوسش دارم خیییییییییییییییالی زیاد

 يــ ــ ــه مــ ــ ــغــ ــ ــولــ ــ ــي : عجب!!!!!!!ديگه نميدونم چي بگم!!!!!!

 ساناز : من مادرم رو از دست دادم واز تو مي خوام که به جاي من مامانتو بغل کني

 ن.ز.ب : تا وقتي که اينو نخونده بودم اونجوري که بايد به مامانم محل نمي ذاشتم ولي از الان ميرمو بهش ميگم که مامان جونم دوست دارم.

 ُُمحمد م : دارم گريه مي کنم


 نسرين.. كردستان : مادر بهترين وعزيزترين موجود روي زمين هستش... بهترين مخلوقي كه خدا خلق كرده مادره... الكي كه نيست كه خدا بهشت رو زير پاي مادرا قرار داده... من يه مدت مادرمو خيلي اذيت ميكردم البته به خاطر يه مسئله عشقي.. خيلي اعصابم خورد بود.. مادرم همش با من صحبت ميكرد.. منم حواسم نبود با مشت زدم روي زانوي مادرم... رفتم مدرسه.. موقه برگشتن ديدم مادرمو بردن بيمارستان و زانوش ترك برداشته بود... خيلي ناراحت شدم هنوزم كه هنوزه خودمو نميبخشم.... اما اميدوارم مادرم منو ببخشه.. از خدا ميخوام من قبل از مادرم بميرم....

 مژگان : بدون مادرم هيچم ودر كنارش به ارامش ميرسم دوست دارم مادر عزيزم

 مهدی مهربد : من فقط پسرمو دوست دارم و بس

 پرنیان : واقعا حقیقت داره عشق مادر صادقانه ترین و پاک ترین عشقه . قدر مادراتون رو بدونید . فدات بشم مادر که هر چی دارم از تو دارم

 تازه به فکر افتاده : وقتی این نوشته ها را خواندم گریه ام گرفت

 مهلاثنایی : مادرنگاهت تو رامرادواست
نوازشت مراشفاست


 فائزه روشنا : گر بود اختيار جهاني به دست من مي ريختم جهان را به پاي تو
نمي دانم از كجا بگويم از دل شكسته وهزار بار شكسته ات ويا از دلهره هاي مداومي كه دائم چروكهاي صورتت را زيادتر مي كند مادر عزيزم به پاس همه محبتهايت كه گاه در قالب خشم ابراز نمودي، و زماني مرا تنبيه نمودي همه وهمه برايم لذت بخش است مادر عزيزم مي دانم كه كه در راه جگر گوشه خود را فنا مي كني از راه دور خاك گامهاي استوار و مقدست را مي بوسم.


 آرزو : من ازوقتي که به دنيا اومدم پدر نداشتم مادرم هم مادر بود هم پدر.الان وقتي اين متن را خوندم فهميدم خيلي کارهابايد براش انجام بدم.ممنون از يادآوري شما

 شيرين : اين مامان ما که نميزاره اصلا ادم طرفش بره چه برسه به ابراز احساسات

 محمد : الهي هيچ وقت نميرن و سايشون بالاسر ما باشه .

 كبري ب : خيلي عالي بود منم به نوبه خودم تشكر ميكنم . مادرم كه هم پدر و مادري برايم جانم فدايت .

 آلبالو : خیلی دوستش دارم ولی از بس عصبی شدم بعضی وقتها بد رفتار میکنم اما خودش میدونه چقدر دوستش دارم

 عليرضا : بي مادرم من نيستم

 بچه مثبت : اگه به من بگن دور دنيارو بگرد من دور مادرم ميگردم چون مادرم همه ى دنياي من است

 مهرخ : من مامانم وقتی 5 سالم بود رفت پیش خدا!

 مریم : امیدوارم فقط حرف ناشه عمل هم باشه

 آرام : منو ياد فيلم ميم مثل مادر انداخت خيلي وقتا فکر نداشتنش منو به کريه انداخته
خدا کنه هيچ وقت ...نبينم
الهي فداش شم مثه فرشته هاست


 مهتاب2008 : من خودم يه مادرم ولي هنوزم بدون مادرم هيچي نيستم مادر عزيزتر از جانم دوستت دارم <هرگز نمير مادر دوستت دارم پدر>

 جواد : من كه 3
نخوندمش ولي عشقم 2 برابر شد


 رومینا : من که جرات نکردم به مامانم بگم من الان وقت ندارم اگه بگم دهنم را اسفالت میکنه.در ضمن این جریان یکم با زندگی من فرق داشت مثلا من تو 14 سالگی تنهایی نرفتم سینما.ولی در کل ای ولللللللللللل

 مهدئ جعفرئ : بدون مادرم ميميرم

 علي نصيري : عالي بود اشکم درومد


 سعید احمدی نیا : می خوام با تمام وجود بگم عاشقتم مادرم


 رضا سراج : عشق به مادر عشق به خدا هست

 فرزانه : مامان یکدنیا حرفه

 شیما دختر مامان مهشید : واقعا ممنون. اشک منو در اوردید انشاالله که همه قدر والدینشون را بدونن من که خیلی مدیون بابا ومامانم هستم.

 کیانا : مادر تنها موجودي که محبتش رو بي منت و بدون هيچ توقعي به فرزندش هديه ميده
تنها کسيه که بي ريا باهات رفتار ميکنه
منکه نتونستم جبران محبت کنم خدا کنه بعد از اين بتونم براش دختر خوبي باشم


 رضا : مادرم زندگي منو تباه كرد چه با انتخاب مدرسه و رشته دبيرستانم كه 10 سال منو از درس عقب انداخت چه با انتخاب همسري كه بعد از 15 سال ازش جدا شدم چه با مخالفت با ازدواج مجددم و بردن آبرويم نزد خانواده همسر دومم چه با دخالتهاي بيجا و مكررش تو زندگيم .
در بچگي كتكم ميزد بعد كه حريفم نميشد فحش ميداد والان با كنايه ومتلك زحمت سوزوندن مارو ميكشه اما........ خوشحالم كه تا الان هنوز به ايشان (تو) نگفتم ولي انصافاً وقتي به ته دلم رجوع ميكنم ميبينم بعضي جملات فقط به درد نوشتن روي گلگير كاميونها ميخوره مثل : رفيق بي كلك مادر


 لوتي : سلام
نکته: عشق مادر يک عشق الهي / فقط عشق خدا و مادر هست که از اول تا آخر زندکي تمام موجودات بااونها همراهه.
مثلا" : تو خدمت سربازي 99% سربازا دوست دختراشون از اونها جدا ميشن و دوست دختري براشون نميمونه تا باهاش عشق بازي کنن ، بعد از3_4 ماهي که از خدمت ميگزره با عشق قديمي کودکيشون که مادر باشه عشق بازي ميکنن / براي نمونه توي کلاه سربازها يا که زير تختشون مينويسن : "> رفيق بي کلک مادر <" يا "> بيمه’ دعاي مادر <".
نهايتآ ميتونم بگم : ==>" دوستت دارم مادر... "<==


 اعضم : تکراري بود گوش ما پر از اين حرفها مادري که برات مادري نکرد نميشه دوست داشت

 زهراااااااااااااااااااااجلالیی : مراگرمردم عالم ببخشند
برابربانگاه مادرم نیست


 مهتاب : مادرم زندگي وتمام دلخوشيهاي امروزم را مديون محبتهاي تو هستم وخواهم بود.
دنيام فداي يه تاره موي سفيدت


 جمال از المان : با احترام و سلام من يك پدر 51 ساله هستم ولي متاسفانه دختري دارم كه شوهر كرده و همه چيزش شده او بخاطر اينكه ادم دروغگو و حقه بازي هست و دختر را از خانوادهاش جدا كرده . خداوند اين ادمها را نابود فرمايد

 سارا : من عاشق مادر و پدرم هستم اما مادر شوهرم بالاجبار باعث جدايي ما شده من غصه مي خورم اما باز هم احترامش ميزارم اما افسوس که مادرم چشم در راه است و پدرم بي قرار.

 مجید س : مادرم، از اینکه قدر ناشناس بودم و هستم، از اینکه نامهربان بودم و هستم، از اینکه تنها ماندی و من گوشه ای از این تنهایی را پر نکردم و از بابت همه کوتاهی هایم در حق تو شرمگینم و با تمام وجودم از تو میخواهم که من و بچه هایت رو ببخشی، خدایا... فرصت جبران رو از من نگیر.

 پرستو : فراترازعاليست....مامان مي ميرم برات ......................

 مريم : خداکنه همگي ماها تا فرصت داريم به خودمون بيايم که داريم چيکار ميکنيم..چه جوري زندگي ميکنيم...و خودمونو بزاريم جاي اونا....من عاشق پدرو مادرم هستم...با تمام خوبيا و احيانا بعضي وقتا بدياشون...اميدوارم هميشه سايشون بالاي سرم باشه و از وجودشون فيض ببرم

 محمذرضا ميرزاقائي : مطمئنم که من کوتاهي کرذم و وآخر هيچ وقت پدر و مادر گير نميياد تا موقعي که هستند بايد قدر دانيشان کرد

 فرزانه : مادرم تو خيلي رنج و زحمت كشيدي. واقعا" از ته دلم از خدا مي خوام كه نصف عمر مرا به عمر تو اضافه كند. اشاءا... مادرم خيلي دوستت دارم. به خدا هيچكس برام محرمتر از تو و رازدارتر از تو نيست. نمي دوني وقتي توي خونه نيستي چه عذابي را مي كشم. بعضي وقتا كه از روي عصبانيت بهت حرفي مي زنم بعدش دچار عذاب وجدان مي شوم. خيلي دوستت دارم به اندازه تمام دنيا

 ع - ر : بخاطر همين است که مي گن بهشت زير پاي مادره . يعني اين قدر بايد صورت خودتو به خاک پاي مادر بزني تا بتوني به بهشت راه پيدا کني .

 محمد : خداوند به شما و ديگر همکارانتان براي تهيه اين مطلب عمر با عزت وپر از موفقيت به شما عنايت بفرمايد


 فاطمه : من چیزی ندارم بگم جز اینکه خیلی ممنونم از کسی که این متن قشنگو نوشته و کسی که برام فرستادش (خدا سایه ی هیچ پدر و مادری رو از سر ما کم نکنه)

 غريبه : خيلي عالي بود.مادرم جانم به قربانت

 اسما موسوي : واقعا بي شرمانه ترين کار انکار محبتهاي مادر است . انکار دلسوزيهاي مادر است

 علي . س : اي ول آقا مسعود خودمون . خيلي خوب بود .

 محمدرضا نظر2006 : اشک بابام در امد

 مصطفي حمامي : وب شما عالي مي شد. هر کس بدي ما به خلق گويد ما سينه او نمي خراشيم ما خوبي او به خلق گوييم تاهر دو دروغ گفته باشيم.

 sougand : مامان عشق مني چه جوري دوست نداشته باشم

 امیر : مادرم از تمام وجودم فریاد میزنم دوست دارم.
خیلی عالی نوشتی ممنون


 میلاد : اشکمو در آووردی .دمت گرم

 ِِِِِِِِشبنم : واقعا غم انگيز بود. من که اشک توى چشمام جمع شد.

 اميد : گداي محبت توام مادر مدر مانند شاخه گلي بري پسرانش هست

 ندا : خيلي عالي بود. اميدوارم فکر کردن راجع به اين چيزا دخترا و پسرا رو به فکر بيندازه که راجع به مادر شوهر و مادر زناشون زود قضاوت نکنن.


 محسن سليم ابادي : با هر دست بدي با همون دست ميگيري هيچ چيز وهيچ کس جاي پدر و مادر را پور نمي کند دوستت دارم پدر و مادر

 باران : مادر عزيزم با تمام وجود دوستت دارم همين (با تشکر ازعکستون که توي خبرنامه تون جاي داديد)

 سوگند : عالي عالي بود 20

 آرين : انسان هر آنچه داره قدرش رو نمي دونه تا روزي که از دست بدتش ! اين طبيعت آدماست ! آدماي کمي پيدا مي شن که ارزش و قدر چيزايي رو که دارن بدونن و هي ناشکري نکنن و از خدا بهونه گيري نکنن ! تنها خداست که مي دونه کي به چي يا به کي نياز داره !
قبل از دست دادن تمام چيزايي که ديگه برگشت ندارن قدرشون رو بدونين !
ما که ندونستيم !
يا علي


 james : ببخشید ها ولی میخوام در کل بگم خوب کدوم نادوني از پدر و مادرش زده میشه.اگه بشه خدا لعنتش کنه.

 رضا .د : خيلي جالب بود

 سعيد : الهي من قربون پدرو مادرم برم الهي من بميرم ولي رفتنشونو نبينم

 morteza : mami doooooooooooooooooset dddddaaaaaaaaaaaaaaaaaaaram

 افشين ع : ميميرم برات

 عسل : متن خيلي جالبي بود .من تا حالا سعي کردم که به مادرم احترام بگذارم حتي به مادر شوهرم خداکند مردها هم اين متن را بخوانند وبه مادرزنهايشان احترام بگذارند.

 مهدي : دوسش دارم

 احسان جون : چرت و پرت بود دیگه ننویس بابا

 علي يوسف ابادي : مهملي سازم وز سنگ طلا
نشانم مادرم بر عرش کبريا


 سميه : مامان من خيلي ماهه

 سهيلا : مامان من تنهام ميدونيد همه حرفا کنار اينکه مادر بي منت بي ريا بي درخواست
محبت ميکنه و هميشه برات مي دود بدون کلاس گذاشتن وبه رخ کشيدن
کاش (به قران )من جات ميرفتم .از وقتي که رفتي من هر وقت ميشنوم کسي فوت کرده ميگم راحت شد اخ بي تو من خيلي تنهام.لطفا بگيد خدا بيامورزتش مرسي از همتون


 سارا : عالي بود


 الهام : من مادرم را دوست دارم اما برای داشتنش باید از همه زندگی گذشت و به آن دنیای فنا ناپذیر رفت . کاش نام مادر برای همه زیبا بود نه هر انسانی که حتی معنی واقعی آن را حس نمی کند و ناخواسته انسانهایی که نه به درد جامعه می خورند نه به درد خودشان انسانهایی که روزی هزار مرتبه از زندگی سیر شده و آرزوی نبودنشان را در این دنیا دارند.....


 محمد : راستش واقعيت اين جوري هست

 فرهاد يگانه : خيلي خيلي قشنگ بود.من هم مادرمو خيلي دوست دارم و سعي ميکنم بيشتر از اينها دوسش داشته باشم.

 نصرالله نصیری : واسه همینه که بعد از 38 سال نتونستم....بتی...جایگزین زیباترین بت مقدس عشق و احساس...(مادر)....در بتکدهء دل کنم.....آره...هنوز مجردم..!!! و این بار هم مثل همیشه میخواهد که سروسامان بگیرم و مشغول زندگیه ....ماتریکسیه ....خودم باشم...
و من مثل رمان کودکیم میگویم
.....نه ..!!!!
خودم هم نوکریتو میکنم هم کلفتیتو..!!!


 سارا : خيلي عالي بود تاعمردارم ازش دورنميشم مادر دوستت دارم ازته ...ته...قلب

 محمد : واقعا !!!!فقط بغض گلوم و گرفته و بس......

 آرش _ش : خيلي توپ بود فقط ميگم شرمنده هستم اميد وارم کسي مثل من نباشه جبران ميکنم

 لیلا : عالی بود . اشکم در اومد . نمی دو نم چی بگم ...

 يدا.. خدادادي : خيلي عالي بود هرچند ازمادر هرچه گفته شود کم ميباشد

 آوا : دقيقا همينطوره. تو رو خدا قدر مادراتونو بدونبد. تا وقتي که اونو از دست داديد حسرت حتي به نگاهش رو نداشته باشد. مادر خيلي مقدسه تا مي تونيد بهش محيت کنيد. دو سال از فوت مادرم ميگذره ولي هنوز حسرت آغوش گرمشو دارم .وقتي اسمش مياد جلوي اشکامو نمي تونم بگيرم. تورو خدا به مادرتون محبت کنيد. مادر خيلي عزيزه ولي تا پيشته قدرشو نميدوني. همينکه رفت تازه مي فهمي که چه موجود عزيزي رو از دست دادي و بايد با حسرت به روزاي رفته نگاه کني.

 سارا : یادآوری بعضی مسائل میتونه آدمو از مسیر اشتباهی که داره میره برگردونه ، همیشه دوستشون داشته باشیم همیشه ، هم پدر هم مادر هم همسر هم خواهر و برادر - تشکر میکنم از شما

 سيامک : خيلي جالب بود و تاثير گذار ولي مثال هاش اکثرا جالب و واقعي نبود

 ژاله : مرسي از تذكر و يادآوري تون
شرايطي بوجود آمده بود كه از مادرم فاصله گرفته بودم ولي با اين حرفها حتما جبران مي كنم


 مينا اسايش : مادر شوهر عزيزم خيلي دوستت دارم همانند مادرم اميدوارم بتوانم رفتارهاي خوبت را جبران کنم

 فرناز : در يک جمله عاشق مادرم هستم

 زهرا : همه باید برای سلامتی پدر و مادرمان دعا کنیم و قدر آنها را بدانیم و طبق فرموده قرآن کریم به آنها احسان کنیم

 مريم ج : بهتر از اين نمي شد من هر چه دارم از دعاي خير مادرم دارم

 مهسا گرامي زادگان : ماماني دوست دارم قد يه دنيا!!!!!!!!!!


 سولماز : ميميرم برات نمي دونستي ميميرم بي تو بدون چشات. رفتي از برم...دوستت دارم مادر عزيزم

 نعمت.م : چشمام پر اشک شده . اخه ياد تابستون افتادم که يک هفته باهاش حرف نمي زدم.ولي روزي که داشتم ميومدم دانشگاه تا ترمينال همراهيم کرد
.برم يه زنگ بهش بزنم


 معصومه اسکندري : من مادر ندارم وقتي اين متن را خوندم اشک تو چشمام جمع شد و فقط ميخواهم بگم وقتي آدم مادر داره همه چي داره حتي با اون مي تونه غصه بخوره اما وقتي مادر نبود انگاري هوا نداري که نفس بکشي پس هر کسي که مادر داره قدرش رو دونه که زيباترين هديه خداوند ماست. مادر وقتي رفتي تنها شدم و ............

 آرمان گرامي زادگان : خيلي عالي بود !!!!!! که واقيت روز مره را بيان کرديت _مرسي از اين کارتون

 مهرخ الیاسی : بزرگترین آرزوم این هست که فقط یک بار دیگه مادرم رو ببینم چون از 5 سالگی از دستش دادم و الان 18 سال دارم .خیلی متن قشنگی بود.


 احمد فدايي : يه بار دلشو شکستم ولي از دلش دراوردم اما هنوز پشيمانم اين صفحه من ياد کاره زشتم انداخت ...

 امير-ج : خيلي خيلي خيلي .... عالي بود راست مي گن که بهشت زير پاي مادران است!
مامان دوووووووووووووستت دارم!


 سراسر : گريه کردم. از مادرم دورم. ولي اميدوارم بتوانم قطره اي از درياي محبتشون را جبران کنم.سلام بر همه مادران ايراني.خيلي زيبا بود

 منيژه. ن : گريه کردم. از مادرم دورم. ولي اميدوارم بتوانم قطره اي از درياي محبتشون را جبران کنم.سلام بر همه مادران ايراني.خيلي زيبا بود.

 نيشتيمان اميري : مادر خيلي دوستت دارم ميبوسمت.

 ندا : خيلي عالي بود.


 حسن : دوست دارم مادر جانم فداي مادرم

 سامان : قربون تمام مادرا برم

 مسعود : من شنيدم که ميگن بچه مال عوض است تا هوس پس اگر در حق پدر . مادرت کاري در آينده اي نزديک فرزند ما در حق ما هم همان کار را انجام مي دهد. انشاا... که خداوند توفيق بدهد بتوانيم فرزندان خوبي براي پدران و مادران باشيم

 عسل باقري l : بهشت زير پاي مادران است واقعا عالي بود ادم تا مادر داره قدر مادر خودشو نميدونه

 مهساوبهجت : خيلي عالي بود ياداوري زيبايي بود گاهي وقتا آدم همه چيز رو فراموش ميکنه و بعد با يک تلنگر همه را بياد مي آورد . پس تا دير نشده محبت را از هم دريغ نکنيم مخصوصا از مادر...

 آرش : عالي بود انشالله سايه همه پدر و مادرا رو سر بچه هاشون باشه

 اکرم فتحيان : اشک تو چشمام حلقه زد

 داريوش : اشکم در امد!

 آشيل : نشون ميده ما آدما چدر نمک نشناسيم خوب وظيفه ماست که رفتار خوبي با مادر و پدر داشته باشيم حالا ببينيد خدا که همه چيزمون از لطف اونه بايد چه رفتاري داشته باشيم

 مهدي : خيلي دوسش دارم انقدر که اون نباشه منم نيستم عاشقشم ميميرم واسش با همه دنيا عوضش نمي کنم دووووووووووووووووووووستت دارم مادر


 فرشته : يعني تو دنيا يه همچين کسايي هستن ؟الهي خدا به راه راست هدايتشون کنه.

 محمد : مادر زيبا ترين و زحمت کش ترين و مستحکم ترين و در يک کلام مادر مادر است به زيبايي واژه مادر

 امير : زندگي با تمام زيبايي هاش و همه چي فداي مادر ...فقط اميدوترم که هممون فقط کمي از دل اونا بدونيم تا مجنون شيم و هر لحظه بپرستيمش .....

 علي ب : انچه از نسيم صبحگاهان خوش تر است
انچه درمان دله اين سينه ي پر اخگر است
بوي گل اواي بلبل پر پر پروانه نيست
لذت يک لاي لايي از زبان مادر است


 محمد : بهشت زيرپاي مادر است .
دوستم دارد و دوستش دارم دعاي خيرش بدرقه راهم واميد سرافرازيم .
از خدا و او ميخواهم حق زحماتش را برمن ببخشد .


 امير : چي بگم از 10 سالگي به يعد هر دو تنهام گذاشتن کاشکي هر دو بودن و قربونشون ميرفتم

 مهرداد علوي : سلام . با اين جملاتي که نوشتيد خيليها از خواب بيدار شدن و لي خيليها هم گريه کردن .....

 mohsen : آخه مومن ، من بیچاره دستم از ایران کوتاه است و ایران نیستم چه طوری به ما مانم محبت کنم ؟ ولی خیلی تکان دهنده بود واقعا هر کسی را منقلب میکنه . . .

 حامد روشنايي : جرقه اي بر خاکسترم زدي و...اي واي بر ما...اي خاک بر سر ما...خاکسترم را آتش گرفت و دود شدم...مادرم را مي طلبم!!!مادر دوستت دارم...

 بیتا : بهشت زیر پای مادران است

 منصور : مادرم مهر تو همواره بود در سر و در جان و دلم -- پر دوام باشد و سالم تن تو ، جانِ دلم

 حميد : متاسفم

 علي آبي : خيلي عالي بود

 مهسا : تا وقتی خودم مادر نشده بودم قدر مادرم را ان جور که باید نمی دونستم اما الان می دونم که فرشته ای مهربونتر از مادر نیست

 شيما : فوق العاده عالي بود.يادم انداخت که الان برم به مامانم بگم که چقدر دوستش دارم.

 مجيد : چرا از پدر حرفي نزديد .من به شخصه در حق هر دو کوتاهي کردم..... عاقبت بخيري هرکسي در گروي رضايت پدر و مادر است

آرشيو ادامه اخبار

آخرين اخبار :

نام و نام خانوادگی :  
نظرات :

(حداکثر 700 کارکتر)

 
کارکتر تايپ شده :  
   

از تبليغات زير ديدن کنيد

اصفهان هاست ، ثبت و طراحی سايت

مظلومانه ، مداحی امام حسین ، قران ، سخنرانی ، اذان


Online User : 178

فروشگاه ساز

طراحی سایت

ثبت سایت

چراغ دفنی

چراغ دکوراتیو

طراحی فروشگاه اینترنتی در اصفهان

ارسال خبر از طريق ياهو مسنجر

  @ Yahoo.com

       


طراحی سایت اصفهان هاست

طراحی فروشگاه اینترنتی

طراحی سایت در اصفهان ، فروشگاه ساز ، طراحی سایت ارزان در اصفهان ، طراحی فروشگاه اینترنتی در اصفهان ، امکانات فروشگاه اینترنتی ، طراحی سایت اصفهان ارزان ، قیمت طراحی فروشگاه اینترنتی ، طراحی فروشگاه اینترنتی حرفه ای ، طراحی سایت فروشگاه ، طراحی اختصاصی فروشگاه اینترنتی ، طراحی فروشگاه اینترنتی ارزان ، فروشگاه ساز فايل ، فروشگاه ساز فروش فایل ، نرم افزار فروشگاه ساز ، بهترین فروشگاه ساز ،فروشگاه ساز آنلاین ، ساخت سایت فروش کالا ، فروشگاه ساز حرفه ای ، فروشگاه ساز فارسی ، مقایسه فروشگاه ساز ، اسکریپت فروشگاه ساز فارسی ، طراحی فروشگاه اینترنتی ، فروشگاه ساز اینترنتی ، فروشگاه ساز رایگان ، فروشگاه ساز دیجی کالا ، طراحی وب سایت فروشگاه اینترنتی ، طراحی سایت فروشگاه اینترنتی ، فروشگاه ساز فایل ، خرید سایت فروشگاهی آماده ، فروشگاه ساز اینترنتی ارزان ، فروش فروشگاه اینترنتی آماده ، خرید سایت فروشگاه اینترنتی ، طراحی سایت فروشگاه اینترنتی در اصفهان ، شرکت طراحی سایت در اصفهان ، قیمت طراحی سایت اصفهان ، لیست شرکت های طراحی وب سایت در اصفهان ، سایت ساز اصفهان ،برنامه نویسی اصفهان ، طراحی وب اصفهان ، طراحی سایت شرکتی در اصفهان ، طراحی سایت خبری ، طراحی سایت خبرگزاری ، طراحی وب سایت خبری ، فروش سایت خبری ، امکانات سایت خبری ، طراحی پرتال خبری ، نمونه سایت خبری ، اصول طراحی سایت خبری ، پرتال خبرگزاری ، فونت فارسی ، جوک و لطیفه ، مداحی ، نوحه ، تاپ سایت تبلیغاتی رایگان ، طراحی فروشگاه اینترنتی در اصفهان ، امکانات فروشگاه اینترنتی ، طراحی سایت اصفهان ارزان ، قیمت طراحی فروشگاه اینترنتی ، طراحی فروشگاه اینترنتی حرفه ای ، طراحی سایت فروشگاه ، طراحی اختصاصی فروشگاه اینترنتی ، طراحی فروشگاه اینترنتی ارزان ، فروشگاه ساز فايل ، فروشگاه ساز فروش فایل ، نرم افزار فروشگاه ساز ، بهترین فروشگاه ساز ،فروشگاه ساز آنلاین ، ساخت سایت فروش کالا ، فروشگاه ساز حرفه ای ، فروشگاه ساز فارسی ، مقایسه فروشگاه ساز ، اسکریپت فروشگاه ساز فارسی ، طراحی فروشگاه اینترنتی ، فروشگاه ساز اینترنتی ، فروشگاه ساز رایگان ، فروشگاه ساز دیجی کالا ، طراحی وب سایت فروشگاه اینترنتی ، طراحی سایت فروشگاه اینترنتی ، طراحی سایت در اصفهان ، طراحی سایت ارزان در اصفهان ، فروشگاه ساز فایل ، خرید سایت فروشگاهی آماده ، فروشگاه ساز اینترنتی ارزان ، فروش فروشگاه اینترنتی آماده ، خرید سایت فروشگاه اینترنتی ، طراحی سایت فروشگاه اینترنتی در اصفهان ، شرکت طراحی سایت در اصفهان ، قیمت طراحی سایت اصفهان ، لیست شرکت های طراحی وب سایت در اصفهان ، سایت ساز اصفهان ،برنامه نویسی اصفهان ، طراحی وب اصفهان ، طراحی سایت شرکتی در اصفهان ، طراحی سایت خبری ، طراحی سایت خبرگزاری ، طراحی وب سایت خبری ، فروش سایت خبری ، امکانات سایت خبری ، طراحی پرتال خبری ، نمونه سایت خبری ، اصول طراحی سایت خبری ، پرتال خبرگزاری ،