ایرانی باید زرنگ باشه یا دزد باشه ؟؟

       
6:33:58 PM 26/6/1402

آخرين به روز رسانی :

پربيننده ترين خبرها

  چگونه با تجاوز جنسي مقابله کنیم ؟
  آدرس انتقال وجه کارت به کارت بانک هاي عضو شتاب از طریق اینترنت
  خیانت همسر از دوستی ساده تا سکس ممنوع
  سوء استفاده های جنسی از زنان در محيط های کاری ايران
  طنز علمي : باد شکم و احوالات پيچيده آن
  مناطق ديدني ايران + عکس
  تاثیر مصرف مواد مخدر شیشه در 10 ماه + عکس
  مادر با ما چه رفتاري دارد و ما با اون چه رفتاري داريم ( حتما بخونيد )
  چند نمونه خواندني و جالب از بحر طويل
  عکس روز : تصوير خانه خدا از داخل
  آیا امام زمان ( عج ) در مثلث برمودا یا جزیره خضرا ساکن هستند ؟ حتما بخوانید و بیشتر بدانیم
  هموطنان احمق ، دشمنان زيرک
  اسکناس دلار مملو از طرحهای شیطان پرستی و فراماسونی + عکس
  ليست فتواهاي احمق هائي به نام علماي وهابي
  متن کوتاه : خداي من ، لذتم مدام باد
  مجوز قتل فجيع این کودک در جیب کدام یک از ماست ؟؟؟ + عکس
  اینجا اوین است ساعت 4:30 صبح ، پاي چوبه دار
  علامه جعفری و جريان زیباترین دختر دنیا
  حکمت : دو باری که دل عزرائیل از مرگ کسی سوخت
  عزاداري خالص براي امام حسين و دوري از چاه انحرافات
  خطرات استفاده از کولر خودرو
  خطبه بدون نقطه حضرت حيدر کرار اميرالمومنين علی علیه السّلام
  زن فوق العاده زیبا و آتش کوره آهنگری
  تصوير روز : کربلاي حسيني
  آنچه بايد در مورد خريد یا اجاره يك خانه حتما بدانيد
  حقایقی شگفت آور در مورد نشستن !
  راز غرق شدن شناگران حرفه ای و آماتور در دریا
  سوژهاي جالب وطني يا همان فقط در ایران


به سونی کارت بیست امتیاز گوگلی دهید :

 ایرانی باید زرنگ باشه یا دزد باشه ؟؟

شماره خبر : 3479    خوانده شده : 10092 مرتبه     انتشار :    ساعت : 11:45


نقدی بر خرده فرهنگ قاپیدن و چاپیدن در اکثر شئون زندگی ایرانی

نقـدی بر خـرده فرهنـگ قاپیـدن و چاپیـدن

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


آخرين روزهای اسفند ماه سال 1390 همراه بود با خبر تصادف علی دایی كه پس از شكست تیمش در حال عزیمت از اصفهان به تهران، به علت خواب‌آلودگی خودروی وی واژگون می‌شود. اما از آن جا كه برخی حاشیه‌ها برای من جذاب‌تر و جالب‌ توجه‌تر از اصل موضوع است، خبر سرقت اموال علی دایی از داخل خودروی وی انگیزه‌ی من برای نگارش این یادداشت شد. به قول مأموران آگاهی اجازه دهید صحنه را بازسازی كنیم. علی دایی با خودروی پرادوی خود در محور اصفهان به كاشان در ساعت 20:10 دچار سانحه می‌شود، محمد دایی برادر وی از خودرو پیاده شده و در حالی كه علی دایی بیهوش است با استمداد از اورژانس به همراه وی به یكی از بیمارستان‌های كاشان می‌روند و خودروی پرادوی بی‌در و پیكر را به حال خود رها می‌كنند. به نظر شما با آمار و احتمال ریاضی چقدر احتمال دارد كه افرادی كه وسایل علی دایی را به سرقت برده‌اند، سارق حرفه‌ای باشند؟ با بیان برخی توضیحات و شواهدی كه خودم به عینه با آنها روبرو بوده‌ام، اثبات خواهم كرد این قبیل افراد نه تنها سارق حرفه‌ای و سابقه‌دار نیستند بلكه همین آدم‌های معمولی هستند كه در اطراف ما زندگی می‌كنند. امكان دارد شما با این افراد دوست باشید، همسایه باشید، همكار باشید و خدای ناكرده فامیل باشید. قیافه‌هایشان هم كاملاً معمولی است مثل همه‌ی آدمها. اسلحه و نقاب و شاه كلید هم ندارند.

داستان اول
بچه بودم و بنّایی داشتیم. جلوی خانه‌مان یك كامیون آجر خالی كرده بودند تا بنای نیمه‌تمام خانه به سرانجام برسد. پدرم یك روز آمد و گفت احساس می‌كنم از این آجرها كم می‌شود. یك روز صبح زود به كمین نشستیم و دیدیم مردی با فرقون دارد از این آجرها بار می‌كند كه ببرد. با پدرم از خانه آمدیم بیرون و جالب این كه طرف فرار نكرد و همچنان داشت به كارش ادامه می‌داد. پدرم گفت: "آقا چه كار می‌كنی؟! این آجرها برای ماست" با خونسردی گفت: "دو تا كوچه بالاتر داریم برای آقا امام حسین تكیه درست می‌كنیم، راه دوری نمی‌رود" پدرم گفت: "با آجر دزدی؟!" مرد پررو گفت: "یعنی شما از یك فرقون آجر برای امام حسین دریغ می‌كنید؟ واقعاً كه!" و پدرم افزود: "زندگی من فدای امام حسین ولی شما باید اجازه بگیرید" و خلاصه بحث بالا گرفت و با دعوا و اعصاب خرد این آقای زبان‌ نفهم را با دست خالی روانه‌اش كردیم رفت.

داستان دوم
نوجوان بودم و تابستان بود. رفته بودیم به شهرستان‌ آباء و اجدادی‌مان، همراه با پسر یكی از بستگان دور رفتیم به بازار. در حین پرسه‌زدن در بازار به من اشاره‌ای كرد كه "اینو داشته باش" روبروی یك مغازه ایستاد و چند تا سنجاق‌سر را برداشت و درباره‌ی قیمت با فروشنده كه پیرمردی بود وارد صحبت شد و نهایتاً گفت گران است و به ظاهر سنجاق‌ها را سر جایش گذاشت. اندكی كه دور شدیم كف دستش را به من نشان داد و گفت "حال كردی!" و من مات و مبهوت از این حركت وی كه "این چه كاری بود كردی" و او نیز پاسخ داد "آدم باید زرنگ باشه، به تو هم میگن بچه تهران؟!"
این فرد الان زنده است، كاسب است، برای خودش مغازه دارد، زن دارد، آبرو دارد، برای خودش در بازار اعتبار دارد و من سال‌هاست كه ندیدمش. نمی‌دانم الان در شغلش چگونه است. دأبش چیست؟ ولی برای كسی كه دزدی را زرنگی می‌پندارد و می‌گوید كاسب باید زرنگ باشد، بعید است كه اگر جایی فرصتی برای قاپیدن یا تصاحب مال بی‌صاحبی یافت از این فرصت دریغ كند. (منظور از مال بی‌صاحب، مالی است كه هم‌اكنون صاحبش بالای سرش نیست)

داستان سوم
در دوران سربازی بارها و بارها اتفاق می‌افتاد كه اموال هم‌خدمتی‌ها را می‌بردند. خوب دزد كه نمی‌تواند از بیرون بیاید داخل پادگان و پول و اموال سربازها را ببرد. پس نتیجتاً سارق یا سارقین غریبه نبودند. یكی از بهترین چیزهایی كه دزدیده می‌شد پوتین بود. پوتین را نمی‌شد خیلی محافظت كرد. چون كثیف بود و اگر داخل ساك یا زیر سر می‌گذاشتی كثیف‌كاری می‌كرد و چاره‌ای نبود مگر این كه بگذاری بالای سرت و خوابت هم از عمق هزار پا بیشتر نشود كه اگر كسی خواست ببرد تو بیدار شوی و طرف بیخیال شود. دقت كنید چگونه یك نفر می‌تواند پوتین هم‌خدمتی خودش را ببرد و به روی مباركش نیاورد؟! اینها سارق حرفه‌ای سابقه‌دار نبودند، از همین جوانان رشید این مرز و بوم بودند كه دیپلم گرفته یا نگرفته، آمده بودند خدمت سربازی. این قضیه منحصر به گروهان و گردان ما هم نبود. من در گروهان‌ها و دیگر گردان‌ها هم دوستانی داشتم و همه از این مسأله گلایه داشتند و دزدی در پادگان یك پدیده‌ی فراگیر بوده و هست.

داستان چهارم
در دوران دانشجویی چندین بار مواد خوراكی و بعضاً غذاهای مرا با ظرفش بردند و حتی ظرف خالی را نیز نیاوردند. اگر بگوییم سرقت اموال در محیط پادگان شاید طبیعی به نظر برسد، در محیط علمی دانشگاه به هیچ عنوان قابل توجیه نیست. ترم دوم بود كه به یخچال سوئیت ما بچه‌های مهندسی زیاد دستبرد می‌زدند، من در یك اقدام ابتكاری با ماژیك روی در یخچال نوشتم: "بالاخره یه روز می‌گیرمت!" و از آن پس چیزی از آن یخچال جابجا نشد. جالب این بود كه این موضوع با واكنش دانشجویان سارق مواجه شد كه "شما فكر كردید ما دزدیم!" همان ضرب‌المثل بالا بردن چوب و فرار گربه دزده. یك روز صبح در سرویس دانشگاه یكی از همین برادران تحصیل‌كرده‌ی سارق داشت برای دوست بغل دستی‌اش دزدی‌هایش را تئوریزه می‌كرد. او می‌گفت: "ببین ما اینجا همه دانشجوییم، مال من و مال تو نداره". این آقا دانشجوی رشته‌ی دبیری بود و الان معلم است. خدا به خیر كند عاقبت دانش‌آموزانی كه زیردست این فرد تربیت می‌شوند.

داستان پنجم
مسئول بسیج دانشجویی بودم و بسیج را همراه با اعضای فعّال آن در حالی از نفر قبلی تحویل گرفتم كه هیچ شناخت درستی نسبت به اعضای بسیج و فرهنگ سازمانی آن نداشتم. یك روز دو نفر از بچه‌های بسیج آمدند و گفتند: "حاجی! رفتیم از روابط عمومی دانشگاه دو تا یونولیت تك زدیم (یعنی بی‌اجازه برداشتیم) واسه نمایشگاه" گفتم: "شما خیلی بیخود كردید، همین الان میرید میذارید سر جاش" گفتند: "حاجی! اینو از دوم خردادی‌ها كش رفتیم خودت كه دیدی دانشگاه واسه برنامه‌های بسیج بودجه نمیده، ما هم حق داریم سهم خودمون رو این جوری بگیریم" گفتم: "اینجا صحنه‌ی نبرد با نیروهای بعثی نیست كه شما بروید غنیمت بگیرید! اینجا دانشگاه است و برای خودش قانون دارد. ما سهم بسیج را باید از راه قانونی بگیریم. این كاری كه شما كردید اسمش دزدی است!" و سرانجام با اصرار من رفتند و شبانه مجدداً یونولیت‌ها را سر جایش گذاشتند.

داستان ششم
ازدواج كردیم و رفتیم سر خانه‌ و زندگی مشترك. در آپارتمان‌مان دو نفر بودند كه با ماشین كار می‌كردند و به اصطلاح مسافركش بودند. یك روز دیدم یكی از اینها دارد با یك صندوق صدقات خالی، سر و كله می‌زند. رو به من گفت: "آقامحمد! شما كه مدیر آپارتمانی از پول صندوق یه قفل بخر برای این صندوق، همین جا هم نصبش كنیم" پرسیدم: "ببخشید این صندوق رو از كجا آوردید؟" گفت: "این رو سر خط پیداش كردم، قفلش رو شكسته بودن، پولاشم برده بودن، من گفتم صندوق خالیش كه به درد كسی نمی‌خوره" من گفتم: "آقای ...! این صندوق صدقات مال ما نیست! اگر نیاز باشد ما یك صندوق صدقات می‌خریم" با یك حالت خاص گفت: "برو بابا تو هم دلت خوشه! میلیارد میلیارد دارن می‌برن، اونوقت تو به این گیر دادی!" گفتم: "در هر صورت من برای این صندوق هیچ هزینه‌ای نمی‌كنم، نمی‌خوام مال شبهه‌ناك بیاد توی این آپارتمان" با لب و لوچه‌ی آویزان و با بی‌میلی گفت: "باشه هر چی شما بگی!". در این داستان به سلسله مراتب سرقت دقت كنید. یعنی یكی پول صندوق را می‌برد و دیگری صندوق قفل شكسته را. مثل شیری كه گورخری را شكار می‌كند و دل و جگر و رانش را می‌خورد، كفتارهایی پیدا می‌شوند كه گوشت‌های پشت و قسمت شكم را بخورند، پس از آنها لاشخورهایی می‌آیند كه گوشت بین دنده‌ها و استخوان‌ها را می‌خورند، نهایتاً هم مورچه‌ها هر آن چه مانده باشد را صاف و تمیز می‌كنند.

جمع ‌بندی
اختلاس سه هزار میلیارد تومانی كه سال گذشته از آن رونمایی شد (چون از سال 87 شروع شده بود و در 90 به مراحل پایانی و رونمایی رسید) توسط سارقان سابقه‌دار صورت نگرفته است. بلكه خیلی از این متهمان از افراد به ظاهر آبرودار بوده‌اند كه موقعیتی برای بروز و ظهور خرده فرهنگ قاپیدن و چاپیدن مهیا یافته‌اند. حالا یكی در توانش اختلاس سه هزار میلیاردی است، آن دیگری به اندازه‌ی سه میلیارد دستش برای چاپیدن اموال بی‌صاحب باز است، یكی دیگر سه میلیون، یكی دیگر می‌تواند غذای هم‌خوابگاهی‌اش را ببرد، یكی دیگر دستش می‌رسد كه پوتین هم‌خدمتی‌اش را بدزد و ... خلاصه هر كس به اندازه‌ی توانش و بر اساس این فرهنگ غلطی كه در ضمیر بسیاری از ایرانیان درونی‌سازی شده است از این آب گل‌آلود تا بتواند ماهی‌ می‌گیرد و اسمش را هم می‌گذارد زرنگی! ربطی هم به پولدار بودن یا فقیر بودن ندارد. وقتی اسم بلند كردن مال بی‌صاحب را بگذاریم زرنگی، میلیاردر هم كه باشی و اعتقاد داشته باشی آدم باید زرنگ باشد، از بلند كردن یك اسكناس هزار تومانی در خلوت دریغ نمی‌كنی!
همان‌گونه كه در داستان‌های بالا بیان شد، این صفت ناپسند منحصر به یك طبقه یا گروه یا محیط خاص نیست و رفتاری است بیمارگونه و فراگیر كه متأسفم بگویم مردمان برخی از كشورهای دیگر، بر اساس شواهدی كه دیده‌اند ایرانیان را با این ویژگی می‌شناسند که این خیلی بد است ...


برگرفته از وبلاگ دکتر علیرضا رجبی پور میبدی



asanclick.com

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

 

نظرات کاربران :

 حمید از سوئد : من مهر 1396 امدم ايران براي سالگرد مرگ برادرم. تبلتي داشتم که شيشه اش شکسته بود، و دادم که در ساختمان پايتخت، طبقه چهارم تعمير بکنند. وقتي پس گرفتم، چک کردم که ايا کار ميکند يا نه، و کار ميکرد و ديگر استفاده نکردم تا از ايران برگشتم. . ولي بعدا متوجه شدم که تمام دستگاه را با يک مدل قديميتر که حافظه و سرعتش و قيمتش نصف تبلت من بود عوض کرده اند.
چرا نبايد به هموطن خودم اعتماد بکتم، و چرا هموطنان، وقتي "آنور آبي" گير ميارند، فقط دنبال زهر ريختن در کامشان هستند، و خالي کردن جيبشان و کلک زدن هستند؟! من سالها بدنبال اين بودم که به فرزندانم و سوئديهاي دور و برم از جوانمردي ايرانيها بگويم. بعد از چندين حادثه در ايران، که همه اش مربوط به خالي کردن جيب من بوده، هيچ باوري به حرف خودم، در مورد جوانمردي ايرانيان ندارنم.، مهمان نوازي ها هم جهت سرکيسه کردن بوده، و وقتي معلوم ميشد که چيزي بهشان نميماسد، ناگهان سرد شده و رفت و امد بناگهان قطع ميشد.


 Keyvan : گفتگو نداره بي دريغ ملت هميشه در صحنه دزد هستند و اينقدر براشون طبيعي و عادي شده که ميان اينجا به نگارنده توهين ميکنن...تو خيلي از اماکن دنيا از امريکا تا روسيه نگران دزدي کردن ايراني ها هستند .اينقدر دزدي براي مردم ما عاديه که وقتي در روسيه چيزي از جايي مدتها جابجا نميشد تعجب ميکردند..يعني در جاييکه دزدي کردن موجب تعجب ملل ديگره دزدي نکردن موجب تعجب دوستان دکتر و استاد دانشگاه و حتي روحاني بود بجاي فحاشي يه سري به خودتون بزنين

 کارگر : ایرانیها از مال کارگر هم میزنند، کارگر ایرانی از مال صاحبخانه میزند.. هرکدام کارش را زرنگی میداند، حق الناس خیلی سخته و توی نسلهای ما تاثیر گذاره..روز عاشورا امام حسین علیه السلام روبه مردم کوفی فرمود:: شکمهایتان از حرام پر شده و حرف حق بر دلتان تاثیر ندارد......

 کرمانشـاه پایتخت غرب ایران : خیلی میترسم برای آینده ی کشورم.خدا بدادمون برسه.
آیلار از کرمانشـاه


 هادی مهشاد : در تاييد جمله آخر گزارشتون يکي از دوستام که تايلند رفته بود گفت : يکي ازچيزايي که تو تايلند برام دردناک بود اين بود که يه جارفته بوديم و يه چيز حجله مانند تو مسيرمون بودکه داخلش نقره جات ريخته بودند. نگاه کردم و با تعجب ديدم به زبان فارسي روي حجله نوشته شده بود: لطفا دزدي نکنيد.

 ؟؟؟؟ : دررردناکه وضعيت مردممون.....

 نگار : الان همه شدن ادم خوبه....!!!!شماها که خوبین پس حتما باید تاثیر موثبتا رو دیگرون بذارین... درسته؟؟

 احمد : جانا سخن از زبان ما میگویی.....

 هادی مهشاد : سوني کارت شما وظيفه نداري که جواب هر خل و چل و عوضي رو که فکرش پايينه رو بدي. بذار خل ها خل بمونن. اولياي خدا نتونستن خلارو آدم کنند.چه اصراري داري که زور بزني بقيه رو آدم کني؟

 ليلا ج : ايول!!
دققيا چيزايي بود که من هميشه مي گفتم و همه انکار مي کردن که فقط کساني که دستشون مي رسه حروم و حلال رو بي خيال مي شن بقيه مظلوم و بي گناه... متاسفانه لقمه هاي حروم بدجوري داره ايران رو نابود مي کنه.. اللهم عجل لوليک الفرج..


 masoud : ازتون خواهش ميکنم اين مقاله رو بطور دايمي در صفحه اصلي و نه آرشيو در دسترس بگذاريد البته با شرح و بسط بيشتر.واقعا مفيده.اتفاقا عنوان کردنش با فرهنگيه و نه مخفي کردن يه واقعيت.متاسفانه مثل قبل دزدي نکوهش نميشه و از قديم گفتن تخم مرغ دزد شتردزد ميشه خيليا که اين يه ذره يه ذره رو دزدي نميدونن بعدهادزدي ميلياردي هم اذيتشون نميکنه.اگه آدم عواقب دزدي رو بدونه سمت يه ريالش هم نميره

 حالا هرکي : شما خودت مورد داري که همه اطرافيانت رو دزد بي فرهنگ ميدوني

جواب سوني کارت بيست : يا شما واقعا خواب هستيد و ساکن خارج يا خودتان را به خواب زده ايد و خوش خيال و زيادي خوش بين ، فرهنگ ها و رفتارهاي سخيف ، غير انساني و غير اسلامي کم کم در بين ملت ما ريشه دوانده است و طيف هائي از مردم متاسفانه فکر ميکنند اگر نخورند ديگران ميخورند پس حق آنهاست که بخورند ، بدرند و بدزدند ، بسياري از موارد ذکر شده در اين مقاله را اکثر ما شاهد آنها بوده ايم ....... يادم نميرود وقتي کودک بودم يک ماشين باري کمپرسي که بار سيب داشت در وسط جاده چپ کرده بود و راننده آن خونين و مالين و جاد مسدود شده بود و اتومبيل ها مجبور بودند از خاکي عبور کنند ، در همان لحظه ديدم فردي با خانواده در حال سرقت سيب هاي آن ماشين و راننده آسيب ديده هستند و هنوز که دهها سال از آن واقعه گذشته اين خاطره زشت از ذهنم پاک نميشود


آرشيو ادامه اخبار

آخرين اخبار :

نام و نام خانوادگی :  
نظرات :

(حداکثر 700 کارکتر)

 
کارکتر تايپ شده :  
   

از تبليغات زير ديدن کنيد

اصفهان هاست ، ثبت و طراحی سايت

مظلومانه ، مداحی امام حسین ، قران ، سخنرانی ، اذان


Online User : 66

فروشگاه ساز

طراحی سایت

ثبت سایت

چراغ دفنی

چراغ دکوراتیو

طراحی فروشگاه اینترنتی در اصفهان

ارسال خبر از طريق ياهو مسنجر

  @ Yahoo.com

       


طراحی سایت اصفهان هاست

طراحی فروشگاه اینترنتی

طراحی سایت در اصفهان ، فروشگاه ساز ، طراحی سایت ارزان در اصفهان ، طراحی فروشگاه اینترنتی در اصفهان ، امکانات فروشگاه اینترنتی ، طراحی سایت اصفهان ارزان ، قیمت طراحی فروشگاه اینترنتی ، طراحی فروشگاه اینترنتی حرفه ای ، طراحی سایت فروشگاه ، طراحی اختصاصی فروشگاه اینترنتی ، طراحی فروشگاه اینترنتی ارزان ، فروشگاه ساز فايل ، فروشگاه ساز فروش فایل ، نرم افزار فروشگاه ساز ، بهترین فروشگاه ساز ،فروشگاه ساز آنلاین ، ساخت سایت فروش کالا ، فروشگاه ساز حرفه ای ، فروشگاه ساز فارسی ، مقایسه فروشگاه ساز ، اسکریپت فروشگاه ساز فارسی ، طراحی فروشگاه اینترنتی ، فروشگاه ساز اینترنتی ، فروشگاه ساز رایگان ، فروشگاه ساز دیجی کالا ، طراحی وب سایت فروشگاه اینترنتی ، طراحی سایت فروشگاه اینترنتی ، فروشگاه ساز فایل ، خرید سایت فروشگاهی آماده ، فروشگاه ساز اینترنتی ارزان ، فروش فروشگاه اینترنتی آماده ، خرید سایت فروشگاه اینترنتی ، طراحی سایت فروشگاه اینترنتی در اصفهان ، شرکت طراحی سایت در اصفهان ، قیمت طراحی سایت اصفهان ، لیست شرکت های طراحی وب سایت در اصفهان ، سایت ساز اصفهان ،برنامه نویسی اصفهان ، طراحی وب اصفهان ، طراحی سایت شرکتی در اصفهان ، طراحی سایت خبری ، طراحی سایت خبرگزاری ، طراحی وب سایت خبری ، فروش سایت خبری ، امکانات سایت خبری ، طراحی پرتال خبری ، نمونه سایت خبری ، اصول طراحی سایت خبری ، پرتال خبرگزاری ، فونت فارسی ، جوک و لطیفه ، مداحی ، نوحه ، تاپ سایت تبلیغاتی رایگان ، طراحی فروشگاه اینترنتی در اصفهان ، امکانات فروشگاه اینترنتی ، طراحی سایت اصفهان ارزان ، قیمت طراحی فروشگاه اینترنتی ، طراحی فروشگاه اینترنتی حرفه ای ، طراحی سایت فروشگاه ، طراحی اختصاصی فروشگاه اینترنتی ، طراحی فروشگاه اینترنتی ارزان ، فروشگاه ساز فايل ، فروشگاه ساز فروش فایل ، نرم افزار فروشگاه ساز ، بهترین فروشگاه ساز ،فروشگاه ساز آنلاین ، ساخت سایت فروش کالا ، فروشگاه ساز حرفه ای ، فروشگاه ساز فارسی ، مقایسه فروشگاه ساز ، اسکریپت فروشگاه ساز فارسی ، طراحی فروشگاه اینترنتی ، فروشگاه ساز اینترنتی ، فروشگاه ساز رایگان ، فروشگاه ساز دیجی کالا ، طراحی وب سایت فروشگاه اینترنتی ، طراحی سایت فروشگاه اینترنتی ، طراحی سایت در اصفهان ، طراحی سایت ارزان در اصفهان ، فروشگاه ساز فایل ، خرید سایت فروشگاهی آماده ، فروشگاه ساز اینترنتی ارزان ، فروش فروشگاه اینترنتی آماده ، خرید سایت فروشگاه اینترنتی ، طراحی سایت فروشگاه اینترنتی در اصفهان ، شرکت طراحی سایت در اصفهان ، قیمت طراحی سایت اصفهان ، لیست شرکت های طراحی وب سایت در اصفهان ، سایت ساز اصفهان ،برنامه نویسی اصفهان ، طراحی وب اصفهان ، طراحی سایت شرکتی در اصفهان ، طراحی سایت خبری ، طراحی سایت خبرگزاری ، طراحی وب سایت خبری ، فروش سایت خبری ، امکانات سایت خبری ، طراحی پرتال خبری ، نمونه سایت خبری ، اصول طراحی سایت خبری ، پرتال خبرگزاری ،